بازار در سايه ترديدها

۱۴۰۴/۰۵/۱۲ - ۰۲:۲۵:۱۱
کد خبر: ۳۵۱۷۵۹
بازار در سايه ترديدها

فعالان بازار از ميان امواج نااميدي و تحليل‌هاي پرابهام، به دنبال نشانه‌اي از بازگشتند؛ جايي ميان حافظه تاريخي P/E، نقدينگي پنهان و تصميم‌هايي كه هنوز گرفته نشده‌اند.در روزهايي كه تصوير بازار سرمايه بيش از هر زمان ديگر تيره و خاكستري به نظر مي‌رسد، گزارش‌هاي تحليلي تنها روايتگر آمار و نمودار نيستند؛ بلكه بازتابي است از ذهن پريشان و نگاه منتظر فعالاني كه با هر نوسان، اميد و اضطراب را همزمان تجربه مي‌كنند.

فعالان بازار از ميان امواج نااميدي و تحليل‌هاي پرابهام، به دنبال نشانه‌اي از بازگشتند؛ جايي ميان حافظه تاريخي P/E، نقدينگي پنهان و تصميم‌هايي كه هنوز گرفته نشده‌اند.در روزهايي كه تصوير بازار سرمايه بيش از هر زمان ديگر تيره و خاكستري به نظر مي‌رسد، گزارش‌هاي تحليلي تنها روايتگر آمار و نمودار نيستند؛ بلكه بازتابي است از ذهن پريشان و نگاه منتظر فعالاني كه با هر نوسان، اميد و اضطراب را همزمان تجربه مي‌كنند. گزارش پيش‌رو روايتي است از يك بازار خسته، از يك اقتصاد فرسوده و از مردمي كه ناظرند، اما هنوز چشم به راه نشانه‌اي براي بازگشت‌. در اين بزنگاه دشوار، شايد تحليلگراني باشند كه بازگشت بازار را يك امر محتمل مي‌دانند، اما آنچه بيش از هر چيز نيازمند آن هستيم، محركي است فراتر از اميدهاي تحليلي و آمارهاي تاريخي، زيرا اكنون بازار نه‌تنها از سرمايه، بلكه از اعتماد نيز تهي شده و اين همان نقطه‌ ضعف استراتژيكي است كه اگر ترميم نشود، مسير بازيابي را طولاني و پرهزينه خواهد كرد. رضا روحي معتقد است كه نقدينگي همچنان در پشت درهاي بسته مانده و جرات ورود ندارد. اين رفتار محتاطانه نشان مي‌دهد كه حتي اگر نسبت‌هاي مالي به كف تاريخي برسند، ورود پول بدون پشتوانه اعتماد، شبيه تزريق در بدن بيماري است كه دارو را پس مي‌زند.
رضا روحي در گفت‌وگو با خبرنگار بازار گفت: بازارهاي موفق، نه بر پايه اخبار خوب، بلكه بر پايه پيش‌بيني‌پذيري رشد مي‌كنند. حال كه هيچ قطعيتي در مسير توافقات سياسي و اصلاحات اقتصادي نيست، نقدينگي همچنان پشت درهاي بسته مانده و جرات ورود ندارد. اين رفتار محتاطانه نشان مي‌دهد كه حتي اگر نسبت‌هاي مالي به كف تاريخي برسند، ورود پول بدون پشتوانه اعتماد، شبيه تزريق در بدن بيماري است كه دارو را پس مي‌زند.

وي افزود: هر بار كه P/E بازار به زير ۶ واحد رسيده، پس از مدتي كوتاه با شوك يا خبر مثبتي، جريان صعودي آغاز شده است. اين تجربه‌ها نشان داده‌اند كه بازار ايران، با همه پيچيدگي‌هايش، همچنان بر مدار رفت‌وبرگشت مي‌چرخد. اكنون نيز زمزمه‌هايي وجود دارد كه ممكن است در نيمه دوم سال، به سبك آبان‌هاي ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲، اتفاقي رقم بخورد كه ورق را برگرداند.
روحي گفت: توافق، تورم، سياست‌هاي پولي، همه اين عوامل در صف تعيين‌كنندگان مسير آينده بازار ايستاده‌اند. هر يك مي‌تواند بر اساس زمانبندي يا شدت اثرگذاري‌اش، نقطه عطف جديدي را شكل دهد. تفاوت اين دوره اما در جنس بحران است؛ بحراني واقعي، عميق و برخاسته از تقابل‌هاي كه اقتصادي نيست، بلكه سياسي و بعضا امنيتي است. با اين‌حال، فعالان خرد و بزرگ بازار همچنان مشغول تحليل و مقاومتند. آنها كه ماندند، نه از سر سادگي، بلكه از سر باور به چرخه‌اي كه هميشه پس از ركود، نوبت رونق را فرياد مي‌زند. درست در چنين لحظاتي، بازار به ديد‌باني دقيق نياز دارد؛ به كساني كه نه با هيجان، بلكه با منطق، سهم برمي‌دارند و آينده را رصد مي‌كنند.

نقش نهادهاي مالي و سياستگذاران

بازار اگرچه در ظاهري سرد و ناآرام فرو رفته، اما زير اين لايه خستگي، جريان‌هايي در حال شكل‌گيري‌اند كه مي‌توانند به تدريج، موتور بازگشت را روشن كنند. فقط كافي است سياستگذاري هوشمند باشد، اعتماد ترميم شود و جريان پول با برنامه به گردش درآيد. آنگاه، سرمايه‌گذاران جسوري كه امروز مانده‌اند، نه‌تنها پاداش صبر خود را خواهند گرفت، بلكه گواهي مي‌شوند بر اين حقيقت قديمي كه اميد، گرچه گاهي خاموش، اما هرگز مرده نيست. درواقع فعالان بازار، هر روز در دل اين پيچ و خم‌ها، با نگاه خسته اما منتظر، سهم‌ها را ورق مي‌زنند، گزارش‌ها را مي‌خوانند و به دنبال نشانه‌اي مي‌گردند كه شايد فردا، روز بهتري باشد.

به گفته فردين آقابزرگي نقدينگي فراري است، اما هنوز اين نقدينگي، همان نجات‌دهنده بالقوه‌اي است كه اگر بازگردد، مي‌تواند روند را متحول كند. پتانسيل موجود است، اما قفل است و كليد آن نه در دست تحليلگران، بلكه در اختيار تصميم‌سازاني است كه گاهي خود نيز دچار ترديدند. فردين آقابزرگي در گفت‌وگو با بازار گفت: در چنين وضعيتي، نقش نهادهاي مالي و سياستگذاران بيش از پيش مهم شده است. آنها بايد بدانند كه تصميم‌هايشان نه فقط روي شاخص‌ها، بلكه بر روان جمعي تاثير مي‌گذارد. حتي يك پيام روشن، يك اقدام جسورانه يا يك سيگنال سياسي شفاف مي‌تواند روندها را تغيير دهد و بازار را از اين كما خارج سازد. اما هنوز، آن اتفاق رخ نداده است.
وي افزود: نقدينگي فراري است، اما هنوز اين نقدينگي، همان نجات‌دهنده بالقوه‌اي است كه اگر بازگردد، مي‌تواند روند را متحول كند. پتانسيل موجود است، اما قفل است و كليد آن نه در دست تحليلگران، بلكه در اختيار تصميم‌سازاني است كه گاهي خود نيز دچار ترديدند.آقابزرگي گفت: بازار هيچ‌گاه بدون دليل بازگشت نمي‌كند. هميشه يك اتفاق، يك تحول يا يك تصميم، زنجيره واكنش‌ها را آغاز كرده است. در تجربه‌هاي پيشين، اتفاقاتي سياسي باعث برگشت شدند و اكنون نيز بسياري بر اين باورند كه نيمه دوم سال جاري، شايد دوباره شاهد همين الگو باشيم. اما اين فرض، نيازمند زمينه‌سازي است؛ بايد آن نشانه‌هاي اوليه پديدار شوند در حجم معاملات، در رفتار صندوق‌ها يا حتي در لحن سياستمداران.
وي افزود: در ميان دو موج ايستاده‌ايم؛ موج نااميدي كه آهسته فروكش مي‌كند و موج برگشت كه آرام آرام خود را آماده مي‌سازد. براي آنان كه امروز، در كف‌ها خريد مي‌كنند، براي آنها كه برخلاف جريان عمومي تصميم به ماندن گرفته‌اند، اين لحظات حكم لحظات پيش از طلوع را دارد. اگر اين طلوع واقعا اتفاق بيفتد، سهم‌هاي امروز، روايتگر فرداي شكوفا خواهند بود و شايد، تنها كافي باشد اين را به خاطر بسپاريم.
در حال حاضر گويي ميان سكوت تابلوهاي معاملاتي و نوسان‌هاي لرزان قيمت‌ها، پيامي پنهان است، خطي بي‌صدا كه اگر كسي شنوا باشد، حكايتي از فرصت را زمزمه مي‌كند. در ميان روزهاي سخت، آناني كه در اين بازار مانده‌اند، نه صرفا معامله‌گران، بلكه راويان يك دوره‌اند؛ كساني كه با هر معامله، با هر تصميم، گام به دل چرخه‌اي گذاشته‌اند كه شايد فردا معنايي تازه بيابد. آنها ميان انبوه خبرهاي تلخ و تحليل‌هاي پرابهام، به دنبال شاخصي غيرعددي‌اند: شاخصي از اميد. اين اميد، لزوما نه از جنس سياست است و نه اقتصاد. بلكه‌زاده فهمي است جمعي، از تاريخي كه آموخته در سخت‌ترين شرايط، گاه‌ جرقه‌اي كافي است تا موجي برخيزد. از دل همين آوار فروش، از دل اين سكوت خسته معامله‌گران، شايد جوانه‌هايي روييده باشند كه فردا پايه‌هاي رونق را بنا كنند. اكنون، همه‌چيز بستگي دارد به دقت ديد‌بانان بازار؛ آنان كه نشانه‌ها را نه در فريادهاي رسانه‌اي، بلكه در جزييات رفتار سهم‌ها، در ظرافتِ حركت پول، و در بزنگاه تصميم‌هاي ناگهاني سياستگذاران مي‌جويند. شايد همين تحليلگران مستقل، با چشم و دلِ باز، بتوانند معناي اين روزها را آن‌گونه ثبت كنند كه فردا، سرمايه‌گذاران نسل بعدي با افتخار مرورش كنند.

در نهايت، هر دوره‌اي از ركود، چون فصلي است گذرا، گاه سخت، گاه جان‌فرسا، اما همواره رو به پايان. بايد پذيرفت كه بازار امروز، آينه‌اي است از جامعه‌اي پر از ترديد، پر از انتظار و تشنه خبر خوب و شايد، پيش از آنكه آمارها شروع به بالا رفتن كنند، ذهن‌ها بايد به آرامي از ترس فاصله بگيرند و به سوي اعتماد حركت كنند. شايد روزي نه چندان دور، اين صحنه مه‌آلود بازار با نوري تازه روشن شود نوري كه نه از وعده‌ها كه از تصميمي شجاعانه و از باوري صادقانه سرچشمه گرفته باشد. تا آن زمان، اين روايت ادامه دارد از سهم‌هايي كه بي‌صدا معامله مي‌شوند، از تحليلگراني كه با چشمان دقيق، آينده را در خطوط باريك نمودارها جست‌وجو مي‌كنند و از مخاطباني كه هنوز اميدوارند.