چرخش اعتماد در بورس

اين روزها و هفتهها خروج نقدينگي از بازار سهام تبديل به يك چالش جدي شده است و به نوعي ريشه در روان جمعي فعالان و سرمايهگذاران خرد دارد؛ چراكه نقدينگي حقيقي حاضر نيست وارد بورس شود و نقدينگي موجود نيز در عمل كاربري براي بازار سهام ندارد. خروج نقدينگي تابلويهاي بازار سهام را سرخپوش ميكند و اجازه نميدهد كه معاملات يك روند واقعي قابل قبول را تجربه كنند.
اين روزها و هفتهها خروج نقدينگي از بازار سهام تبديل به يك چالش جدي شده است و به نوعي ريشه در روان جمعي فعالان و سرمايهگذاران خرد دارد؛ چراكه نقدينگي حقيقي حاضر نيست وارد بورس شود و نقدينگي موجود نيز در عمل كاربري براي بازار سهام ندارد. خروج نقدينگي تابلويهاي بازار سهام را سرخپوش ميكند و اجازه نميدهد كه معاملات يك روند واقعي قابل قبول را تجربه كنند.
تا چندسال پيش سهامداران منتظر بودند تا قيمت سهام افت كند و گاهي به كف برسد تا وارد بازار شوند و بتوانند معاملهاي با سودهاي بسيار بالا داشته باشند. اما از تابستان سال 99 همهچيز تغيير كرد ديگر سهامداران در انتظار كف قيمتها نبودند و همه نگران دارايي و نقدشوندگي سهام خود بودند. از سال 99 تا به امروز اغلب سهام موجود در بازار در كف قيمتي خود معامله ميشوند، اما همچنان نقدينگي وارد اين سهام نميشود و علت آن بياعتمادي و آينده سردرگم بازار است.
درحال حاضر بازار سرمايه شرايط خوبي ندارد و به دلايل مختلف از جمله ريسكها و دخالتهاي مكرر شاهد خروج نقدينگي بيوقفه از بازار سهام هستيم و احتمالا بورس تهران به اين زوديها روزگار خوبي را تجربه نكند و شرايط اينچنين بماند.
بررسي آمارهاي معاملاتي نيز شرايط وخيم بازار سرمايه را تاييد ميكند؛ در سه ماه ابتدايي سال ۱۴۰۴، ميانگين خروج پول حقيقي از بازار روزانه توانست ركوردشكن باشد و نسبت به سالهاي گذشته حدود دو برابر افزايش يافت و باعث شد كه سهامداران به دنبال واژههايي چون بياعتمادي، خستگي، هيجانات مقطعي و امثال اين موارد باشند.
بياعتمادي يك شبه نيست
اين حجم از بياعتمادي بههيچوجه يكشبه يا حتي يكساله ايجاد نشده است. بسياري از سهامداران تازهوارد يا حتي قديمي بازار، يادآور روزهاي شاد انتهاي 98 و ابتداي 99 هستند؛ همان دوراني كه صفهاي خريد ميليوني براي هر نماد شكل ميگرفت و واژه «بورس» به زبان روزمره مردم بدل شده بود و ممكن بود هر نماد سود بيش ا ز100 درصدي بدهد.اما پس از آن شاهد بوديم كه بورس تهران سقوط كرد و روزهاي تلخي براي بازار سهام رخ داد برخي سهام در اين مدت زيانهاي بيش ا ز70 الي 80 درصدي دادند و درنهايت سهامداران مقصر اصلي شناخته شدند.
بازار بيثبات
وجه جديتر ريشههاي فرار نقدينگي را بايد در رفتار سياستگذاران بازار جستوجو كرد. طي سالهاي اخير بارها و بارها شاهد اعمال مقررات دستوري، ابلاغيههاي يك شبه و به نوعي دقيقه نودي و حتي سياستهاي خلاف وعده از سوي متوليان بورس و دولت بودهايم؛ از تغييرات ناگهاني دامنه نوسان تا توقفهاي طولاني نمادهاي بزرگ، حذف يا اعمال محدوديت در حجم مبنا و حتي دخالتهاي آشكار در تعيين قيمت برخي سهمها و عرضههاي اوليه.
يك فعال بازار سهام نيز گفته بود كه هر بازاري علاقهمند به رونق، به ثبات سياست نياز دارد. اما بازار سهام در سالهاي گذشته پر از شوكهاي يكشبه و مصوبات عجيب بوده است. طبيعتا وقتي سهامدار نميداند فردا قانون تغيير ميكند يا نه، ترجيح ميدهد نقد بماند.
بازار سهام روزگار تلخي را پشت سر گذاشت كه مهمترين علت آن را ميتوان تصميمات يك شبه و دخالت و دستكاري دانست. در اصل اگر سايه دخالتها و دستكاريها از بورس برداشته شود اين بازار ميتواند آرام آرام خود را با شرايط تطبيق دهد و به نوعي با ريسكها يك حركت مشخص داشته باشد. مسوولان بايد از بورس حمايت كنند، اما حمايت به معناي دخالت و دستكاري نيست، بلكه بايد اجازه داده شود كه بورس تهران مسيري مشخص و با تكيه به نقدينگيها را طي كند.
شرط احياي بورس
نيما ميرزايي، كارشناس بازار سرمايه با اشاره به وضعيت نامطلوب روابط بينالمللي كشور در حوزههاي اقتصادي عنوان كرد: در شرايط كنوني، حتي تعاملات ما با شركاي شرقي نيز به گونهاي نيست كه بتوان انتظار تامين مالي جدي و قابل توجه از سوي آنها داشت. متاسفانه تحولات اخير در منطقه و تشديد تنشها، اين وضعيت را پيچيدهتر كرده و اميد به جذب سرمايهگذاري خارجي را به حداقل رسانده است.
وي در ادامه با اشاره به نقش مذاكرات سياسي در بهبود چشمانداز اقتصادي كشور افزود: در صورت حصول توافقي احتمالي با ايالات متحده، ميتوان به تعديل فضاي كلي و بازگشت نسبي شرايط به دورهاي شبيه سالهاي ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ اميدوار بود؛ دورهاي كه شاهد بهبود نسبي در روابط خارجي و گشايشهايي در مسير تعاملات اقتصادي بينالمللي بوديم.
اين كارشناس تاكيد كرد: بازار سرمايه بهشدت تحت تاثير تحولات سياسي و روابط خارجي قرار دارد و در شرايطي كه چشمانداز روشني از تعاملات بينالمللي وجود نداشته باشد، نميتوان انتظار رشد پايدار و ورود سرمايههاي جديد را داشت.
نيما ميرزايي در ادامه گفتوگوي خود با بورسنيوز با اشاره به مجموعهاي از عوامل منفي كه بهصورت همزمان بر بازار سرمايه سايه انداختهاند، اظهار كرد: در حال حاضر، شرايطي از جمله آتشبس شكننده در منطقه، ناترازي انرژي در بخش آب و برق و اثر مستقيم آن بر توليد، تعطيليهاي پيدرپي، قيمتگذاري دستوري و ساير چالشهاي ساختاري، همپوشاني يافتهاند و در غياب يك حمايت قوي و مشخص از سوي دولت، باعث شدهاند وضعيت معاملات بازار سرمايه به شكلي اسفناك و نگرانكننده پيش برود.
وي با تاكيد بر نبود افق روشني براي پايان روند فعلي بازار افزود: در حال حاضر نميتوان چشمانداز مثبتي براي تغيير وضعيت بازار ترسيم كرد، مگر آنكه دولت با ورود جدي و اقدامات هدفمند، حمايت مشخصي از بازار به عمل آورد. تنها در اين صورت است كه ميتوان به احياي ارزندگي سهام در نگاه خريداران و بازگشت نسبي جبهه خريد در بازار اميدوار بود.
اين كارشناس بازار سرمايه درباره حمايتهاي اخير صورتگرفته از بازار سهام عنوان كرد: حمايتهايي كه در ابتدا روي تابلوي معاملات انجام شد تا حدي وضعيت صفهاي فروش را تعديل كرد، اما اين اقدامات نه كافي بودهاند و نه استمرار داشتهاند. بخش عمدهاي از وعدههايي كه پيشتر در اين زمينه مطرح شد، عملا در حد حرف باقي مانده و اجرايي نشده است.
وي با اشاره به لزوم تخصيص منابع جديتر و پايدار براي حمايت از بازار سرمايه افزود: براي بازگشت اعتماد و پايداري در معاملات بازار سهام، نيازمند ورود منابع قابل توجه و مستمر هستيم. اميدوارم دولت كه در دوران انتخابات سهامداران را يكي از اولويتهاي خود معرفي كرده بود، اين موضوع را بهكلي به فراموشي نسپرده باشد و توجهي دوباره به اين حوزه داشته باشد.
ميرزايي تاكيد كرد: حتي همين اعداد و منابعي كه به آن اشاره شده، اگر به شكل جدي و منظم به بازار تزريق شود، ميتواند تاثير مثبتي بر وضعيت فعلي داشته و فضاي رواني بازار را تا حدي بهبود بخشد.
