عامل اصلي رشد تورم گردش پول است نه نقدينگي!
افزايش نرخ تورم در ايران به چه عامل يا عواملي مرتبط است؟ اكثريت قريب به اتفاق كارشناسان اقتصادي در پاسخ به اين پرسش مشكل نقدينگي را مطرح ميكنند. اما معتقدم گزاره ديگري در ميان است.

افزايش نرخ تورم در ايران به چه عامل يا عواملي مرتبط است؟ اكثريت قريب به اتفاق كارشناسان اقتصادي در پاسخ به اين پرسش مشكل نقدينگي را مطرح ميكنند. اما معتقدم گزاره ديگري در ميان است. براي ارزيابي اين موضوع ابتدا بايد ديد نقدينگي ايران به دلار چقدر است؟ بر اساس آمارهاي بانك مركزي در اسفند۱۴۰۳ رشد نقدينگي در ايران ۲۹.۱درصد بوده است، با اين ميزان رشد، نرخ نقدينگي در آخر ارديبهشت ۱۴۰۴ به ۱۰هزار و ۷۲۲همت ميرسد. اين ميزان نقدينگي تا ابتداي خرداد ۱۴۰۴ است. اما براي تحليل دقيق عوامل موثر بر رشد تورم، خوب است به اسفند ۹۳ خورشيدي بازگرديم. اسفند ۹۳ زماني است كه جهاني شدن قيمتها در جهان تثبيت شده است. در سال ۹۶ ميلادي سازمان تجارت جهاني تشكيل شد و ارزيابيهاي بعدي مبتني بر اين بازه زماني صورت ميگيرد. در سال ۹۳ نقدينگي ايران اگر به نرخ موجود دلار (۸۸۶تومان) تبديل ميشد، ايران ۸۶ ميليارد دلار نقدينگي داشت. بايد ديد زماني كه جهاني شدن قيمتها در جهان مستقر شد ايران كجاي كار بوده است؟ بر اساس آخرين آمارهاي بانك مركزي ايران در حال حاضر ۱۳۰ ميليارد دلار نقدينگي دارد. در آغاز جهاني شدن اقتصاد، نقدينگي ايران ۸۶ ميليارد دلار بوده است. اما اين اعداد و ارقام يك اما دارد. در حال حاضر در امريكا با يك دلار معادل ۶۱درصد سال۲۰۰۵ ميتوان (در داخل امريكا) كالا خريد. اگر اين ميزان از عدد نقدينگي كم شود، رقم امروز نقدينگي ايران ۷۹ميليارد دلار ميشود. نقدينگي امروز ايران به قيمت ثابت سال۲۰۰۵حدود ۷۹ميليارد دلار است. اين عدد در سال ۲۰۰۵، عدد ۷۸ميليارد دلار بوده است. يعني نقدينگي ايران ثابت مانده است. بنابراين فريادهايي كه درباره نجومي شدن نقدينگي در ايران مطرح ميشود، پايه و اساسي ندارد. ضمن اينكه توجه كنيد دهه هفتاديها و هشتاديها، در سال ۲۰۰۵ هنوز وارد بازار كار نشده بودند. بنابراين براي اين نسلها پولي توليد نشده است. برخي افراد هم به اشتباه ميگويند مشكل اقتصاد ايران، رشد نقدينگي است! حال بايد ديد نقدينگي چطور رشد ميكند؟اگر مردم يك كشور، ثروت بيشتري توليد كنند به پول بيشتري نياز دارند و اين نياز به پول بيشتر باعث رشد نقدينگي ميشود. بنابراين از سال ۸۳ تا به امروز ۹۹درصد ايرانيان در حال انجام فعاليتهايي در اقتصاد و كسب و كار هستند كه تاثيري در توليد ثروت ندارد. (چون نقدينگي بالا نرفته است) مثلا گروهي از ايرانيان در ويلا، ملك و زمين و...مي خرند، اين فرآيند چقدر بر ثروت كشور اضافه ميكند؟ هيچ. اينگونه است كه بزرگترين ثروت كشوري كه از اروپاي غربي بزرگتر است، زمين ميشود! اين يك تله اقتصادي براي ايرانيان است. وقتي ثروت مردم و مسير كسب و كار كشور، توليد ثروت نميكند، نقدينگي هم بالا نميرود. پس تحليل اول ميزان حجم نقدينگي و ميزان دلاري شدن آن است. تحليل دوم، ميزان تورم از حجم نقدينگي كم شد و تحليل سوم كه درست، اما گمراهكننده است، اين است كه نبايد گفته شود كه ۷۹ميليارددلار حجم نقدينگي ايران با سال ۸۳ثابت است، چرا كه سرعت گردش پول در شرايط فعلي متفاوت است. من سال ۸۳ براي يك نفر در سنندج پول فرستادم ۸روز طول كشيد، امروز اين انتقال چند دقيقهاي يا نهايتا چند ساعتي است. پس اين دو عدد يكي نيست. ۷سال مسوول رسيدگي به بازار يك بانك بزرگ بودم، تمام مدت چالش من با هياتمديره اين بود كه ميگفتم سرعت گردش پول بالا رفته و اين تورمزاست! آنها قبول نميكردند.اين در حالي است كه عامل تورم، رشد سرعت گردش پول است، اما آنها ميگفتند عامل افزايش تورم، رشد نقدينگي است. هر اندازه سيستم بانكي ما ديجيتاليتر شده و سرعت بيشتري در گردش پول ايجاد ميشود، تورم هم بالاتر ميرود. درست مانند اينكه نقدينگي بيشتري ايجاد ميشود. معتقدم فروپاشي سالهاي ۲۰۰۱ و ۲۰۰۸ در جهان، محصول ديجيتالي شدن نظام بانكي است. ديجيتالي شدن، سرعت گردش پول را بالاتر برد.
سرعت گردش پول خلق پول كرد و چون به نسبت خلق پول، كالا وجود نداشت در كوتاهمدت قدرت خريد بالاتر رفت، اما چون در بلندمدت به ازاي آن كالا وجود نداشت، بازارها سقوط كردند.يعني نظام بانكي جهاني در روند تحليل خلق پول، بايد افزايش سرعت گردش پول را در نظر بگيرد. مثلا افراد و شركتهايي در جهان هستند كه از اختلاف ساعت استراليا با اين سوي جهان استفاده كرده و سود ميبرند.
