زلزله‌هاي پي‌درپي در عسلويه؛

آزموني لرزه‌اي براي صنعت نفت ايران

۱۴۰۴/۰۵/۰۹ - ۰۱:۰۶:۴۷
کد خبر: ۳۵۱۴۲۵
آزموني لرزه‌اي براي صنعت نفت ايران

در روزهاي ابتدايي مردادماه ۱۴۰۴، عسلويه، يكي از حساس‌ترين و راهبردي‌ترين مناطق صنعتي ايران، شاهد بروز پديده‌اي نگران‌كننده بود؛ بروز يك فوج لرزه‌اي متراكم با بيش از ۴۰ زمين‌لرزه در ۴ روز. 

در روزهاي ابتدايي مردادماه ۱۴۰۴، عسلويه، يكي از حساس‌ترين و راهبردي‌ترين مناطق صنعتي ايران، شاهد بروز پديده‌اي نگران‌كننده بود؛ بروز يك فوج لرزه‌اي متراكم با بيش از ۴۰ زمين‌لرزه در ۴ روز. 

منطقه‌اي كه به عنوان قلب تپنده صنعت پتروشيمي ايران شناخته مي‌شود، حالا زير ذره‌بين زمين‌لرزه‌شناسان و مهندسان ايمني قرار گرفته است. سوالي كه ذهن بسياري از مديران، متخصصان و شهروندان را به خود مشغول كرده، اين است: آيا اين زلزله‌ها مقدمه‌اي بر يك زمين‌لرزه مخرب‌اند؟ زيرساخت‌هاي عظيم نفت و گاز اين منطقه چقدر در برابر چنين مخاطراتي ايمن هستند؟ و آيا خطر وقوع سونامي در اين پهنه جنوبي ايران جدي است؟

علي بيت‌اللهي، رييس بخش زلزله و مخاطرات مركز تحقيقات راه، مسكن و شهرسازي، در گفت‌وگويي با ايسنا از ثبت ۴۰ زمين‌لرزه در ناحيه‌اي به ابعاد تقريبي ۴۰ كيلومتر در راستاي شمالي-جنوبي و ۲۰ كيلومتر در عرض خبر مي‌دهد كه نشان‌دهنده يك «فوج لرزه‌اي فعال» است.
در زمين‌لرزه‌شناسي، فوج لرزه‌ها معمولا مجموعه‌اي از زمين‌لرزه‌هاي كوچك تا متوسط هستند كه در بازه زماني و مكاني محدود رخ مي‌دهند. در اغلب موارد اين پديده‌ها بدون دنباله‌اي از زلزله‌هاي ويرانگر خاتمه مي‌يابند، اما اين به معناي ناديده‌گرفتن خطر نيست. وقوع ۸ زمين‌لرزه با بزرگي بيش از ۴ ريشتر در يك محدوده صنعتي، زنگ خطري است كه بايد آن را جدي گرفت.

نقشه گسل‌ها و آينده مبهم زيرساخت‌ها

از نگاه تخصصي، عسلويه بر روي يكي از فعال‌ترين نواحي لرزه‌خيز كشور واقع شده است. عبور گسل‌هاي مهمي همچون گسل «پيشاني كوهستان»، «پيش‌ژرفاي زاگرس» و همچنين «گسل عسلويه» از اين منطقه، آن را به يك نقطه حساس از منظر زمين‌ساختي بدل كرده است. بيت‌اللهي با اشاره به وجود سابقه زلزله‌هاي بزرگ‌تر در اين ناحيه، مي‌افزايد: گسل‌هاي اين منطقه از پتانسيل لرزه‌زايي بالايي برخوردارند كه اين نكته از اهميت دوچنداني برخوردار است، چرا كه تأسيسات نفتي، پالايشگاه‌ها و مجتمع‌هاي پتروشيمي مانند فارس و پارسيان با سرمايه‌گذاري چند ده ميليارد دلاري در اين ناحيه متمركز شده‌اند. با وجود چنين مخاطره بالقوه‌اي، همچنان اين سوال پابرجاست: تا چه حد ايمني سازه‌اي در طراحي و ساخت اين زيرساخت‌ها لحاظ شده است؟

در برابر زمين‌لرزه آماده‌ايم؟

پاسخ به اين پرسش ساده نيست، اما قطعا قابل ارزيابي است. در بسياري از كشورهاي پيشرفته دنيا، تأسيسات حياتي نظير پالايشگاه‌ها و نيروگاه‌ها بايد در برابر شديدترين زلزله‌هاي محتمل منطقه طراحي و مقاوم‌سازي شوند. اين موضوع در ايران نيز در آيين‌نامه‌ها پيش‌بيني شده، اما آنچه همواره محل ترديد است، پايبندي به اين استانداردها در عمل است. وقتي زمين لرزه‌ها در منطقه‌اي رخ مي‌دهند كه ميزبان زيرساخت‌هايي با حساسيت فوق‌العاده است، بايد بازبيني‌هاي دقيق و فوري صورت گيرد. بيت‌اللهي نيز توصيه‌هايي در همين راستا دارد: بازديد فني از فونداسيون‌ها، بتن‌هاي پايه مخازن، خطوط لوله، تأسيسات برق و سيستم‌هاي كنترل. چنين اقدامات پيشگيرانه‌اي مي‌تواند از بروز خسارات ميلياردي و فاجعه‌هاي زيست‌محيطي بزرگ جلوگيري كند. با اين حال، تجربه نشان داده كه تا زماني كه حادثه‌اي رخ ندهد، بسياري از اين هشدارها جدي گرفته نمي‌شوند.

 سونامي در خليج فارس؟  تحليل يك نگراني

يكي از نگراني‌هايي كه در فضاي مجازي و برخي رسانه‌ها مطرح شد، احتمال وقوع سونامي در پي زلزله‌هاي اخير بود. اما آيا واقعاچنين خطري وجود دارد؟ پاسخ بيت‌اللهي به اين سوال اين است كه احتمال وقوع سونامي در خليج فارس بسيار پايين و نزديك به صفر است. دلايل متعدد علمي براي اين ادعا وجود دارد: عمق كم خليج فارس؛ نوع گسل‌ها كه عموما افقي‌لغز هستند، نه عمودي (كه بيشتر با سونامي مرتبط‌اند)؛ وجود تنگه هرمز كه مانند سدي طبيعي مانع ورود امواج عظيم از اقيانوس هند مي‌شود. در عوض، منطقه مكران و چابهار در جنوب شرقي ايران، سابقه تاريخي ثبت‌شده‌اي از سونامي دارند، اما براي خليج فارس چنين خطري فعلا محتمل نيست.

خطاي مكان‌يابي و چالش‌هاي فني  در تشخيص محل زلزله‌ها

يكي از نكات فني مهمي كه بيت‌اللهي به آن اشاره مي‌كند، محدوديت‌هاي سيستم لرزه‌نگاري فعلي در منطقه است. نبود ايستگاه‌هاي لرزه‌نگاري كافي به‌ويژه در سمت جنوبي عسلويه (ناحيه دريايي) باعث بروز خطاهايي در جانمايي رومركز زلزله‌ها شده است. بعضي از زلزله‌هاي ثبت‌شده در دريا، احتمالا در خشكي رخ داده‌اند، اما به دليل نبود داده كافي، مكان‌يابي دقيقي صورت نگرفته است. در كشوري كه سالانه با ده‌ها زمين‌لرزه خفيف تا متوسط مواجه است، نبود پوشش مناسب شبكه لرزه‌نگاري يك نقطه‌ضعف جدي محسوب مي‌شود. سرمايه‌گذاري در اين حوزه نه‌تنها جنبه علمي دارد، بلكه مي‌تواند مستقيما به حفظ جان انسان‌ها و دارايي‌هاي ملي كمك كند.

 صنعت نفت در تقاطع علم  و مديريت بحران

آنچه در عسلويه در حال وقوع است، يك درس زنده براي مديريت بحران، برنامه‌ريزي شهري و مقاوم‌سازي زيرساخت‌هاست. تجربه‌هاي بين‌المللي به‌وضوح نشان داده‌اند كه ناديده گرفتن هشدارهاي زمين‌ساختي مي‌تواند فاجعه‌آفرين باشد. زلزله فوكوشيما در ژاپن كه با بروز سونامي منجر به فاجعه اتمي شد، يكي از آشكارترين نمونه‌هاست. آيا ما از چنين تجربياتي درس گرفته‌ايم؟ در كنار ضرورت ارتقاء تجهيزات لرزه‌نگاري و مقاوم‌سازي سازه‌ها، نيازمند نهادهايي هستيم كه نقش ناظر مستقل بر ايمني تأسيسات صنعتي را ايفا كنند. وابستگي بيش از حد به خوداظهاري شركت‌هاي صنعتي، بدون نظارت ميداني، ممكن است اعتماد به گزارش‌ها را كاهش دهد.

 زنگ خطر را بشنويم پيش از آنكه خيلي دير شود

در حالي كه فعاليت‌هاي اقتصادي و صنعتي كشور در مناطقي مانند عسلويه جريان دارد، نمي‌توان ريسك‌هاي طبيعي را ناديده گرفت. زمين به ما هشدار مي‌دهد، بارها و بارها. لرزش‌هاي پي‌درپي عسلويه نه‌تنها يك پديده زمين‌شناختي‌اند، بلكه هشداري براي بازنگري در سياست‌گذاري‌هاي ايمني و توسعه صنعتي هستند. آيا مسوولان گوش شنوايي براي اين هشدارها دارند؟ آيا بودجه كافي براي ارتقاء ايمني اختصاص مي‌يابد؟ آيا مردم محلي و كاركنان تأسيسات آموزش‌هاي لازم را براي مواجهه با بحران ديده‌اند؟ اينها سوالاتي هستند كه بايد پيش از وقوع حادثه به آنها پاسخ داد؛ وگرنه بعد از آن، هر اقدامي تنها وصله‌اي بر زخم خواهد بود.