بازار سرمايه ايران در آستانه يك تصميم: «اصلاح ساختاري يا فروپاشي تدريجي؟»
بازار سرمايه ايران، مدتي است در وضعيت فرسايشي قرار دارد؛ شاخصها نوسان دارند، اما سرمايهگذاران نه اعتماد دارند و نه انگيزه براي ماندن.در نگاه اول ممكن است رشد يا افت روزانه شاخصها به عنوان نشانهاي از تغيير مسير ديده شود، اما در واقع آنچه در حال تجربه آن هستيم، فروپاشي آرام اعتماد سرمايهگذاران حقيقي است.

بازار سرمايه ايران، مدتي است در وضعيت فرسايشي قرار دارد؛ شاخصها نوسان دارند، اما سرمايهگذاران نه اعتماد دارند و نه انگيزه براي ماندن.
در نگاه اول ممكن است رشد يا افت روزانه شاخصها به عنوان نشانهاي از تغيير مسير ديده شود، اما در واقع آنچه در حال تجربه آن هستيم، فروپاشي آرام اعتماد سرمايهگذاران حقيقي است.
در روزهايي كه شاخص مثبت بود، بسياري از نمادهاي كوچك در صف فروش قفل بودند.امروز كه شاخص منفي شده، نشانهها واضحترند: پول حقيقي در حال خروج از بازار است، حتي بهرغم حمايت صندوقها يا بازيسازي حقوقيها.
اما چرا بازار سرمايه بيرمق شده؟
۱- ناهمراستايي سياستهاي كلان اقتصادي با منافع بازار سرمايه: نرخ بهره بالا، عدم ثبات مقرراتي و تداخل تصميمات لحظهاي (مثل نرخگذاري دستوري) مستقيما بر ريسك بازار اثر ميگذارد.
۲- ابهام در فضاي سياستگذاري مالياتي: عدم شفافيت درباره ماليات بر عايدي، سود شركتها يا معاملات، باعث سردرگمي سرمايهگذار شده است.
۳- نبود محرك بنيادي در صنايع بورسي: ركود در صنايع پتروشيمي، معدني، فلزي و ... همراه با كاهش قيمت جهاني كالاها، باعث شده تحليلگران هم چشمانداز روشني از EPS شركتها نداشته باشند.
۴- رفتارهاي تكراري و نمايشي سياستگذار بازار: هر بار كه بازار به خط بحران نزديك ميشود، تزريقهاي كوتاهمدت نقدينگي يا پيامهاي حمايتي ظاهر ميشوند؛ اما چون پايدار نيستند، اثر مثبتشان هم موقتي است.
بازار به چه چيزي نياز دارد؟ بازار سرمايه ايران نياز به اعتمادسازي پايدار، سياستگذاري هم استا و تصميمهاي پيشبينيپذير دارد.
اصلاح ساختاري در چند محور كليدي ميتواند راه نجات باشد: كاهش نرخ بهره يا طراحي ابزارهاي تامين مالي جذاب براي سرمايهگذار، ثبات در قوانين و حذف تصميمات لحظهاي در نرخگذاري كالاها، احياي واقعي صندوق تثبيت بازار با منابع موثر، نه صرفا تزريقهاي فرماليته، اصلاح قوانين مالياتي با رويكرد تشويقي نه بازدارنده، شفافسازي گزارشدهي شركتها و عملكرد اقتصادي دولت براي كاهش ريسك ادراكي.
جمعبندي ميكنم: بازار سرمايه امروز، نه درگير «نوسان»، بلكه درگير سوءتفاهم بزرگ ميان سياستگذار و سرمايهگذار است- حل اين سوءتفاهم، نه با حمايت ظاهري، بلكه با بازگشت به اصول علم اقتصاد، سرمايهگذاري و مديريت ريسك ممكن است- در غير اين صورت، اين بازار همچنان در دور باطل «خروج پول، حمايت موقت، بياعتمادي» باقي خواهد ماند.
اما شرايط بدبينانه به اين شرح است كه اگر تشديد درگيريهاي منطقهاي يا تحريمهاي جديد را در آينده شاهد باشيم، بالطبع به همان ميزان نيز شاهد بياثر شدن بسته تثبيت و ادامه روند نزولي بازار و خروج سرمايهها از آن خواهيم بود- اما توصيه من به سهامداران در اين شرايط اين است كه ابتدا ريسكپذيري خود را محاسبه كنيد و در صورت تحملپذيري پايين، بخشي از سهام را به داراييهاي امن مانند طلا، سكه و ارز تبديل كنيد و به ميزان ضروري نقدينگي نگهداري كنيد.
همچنين در صورت مهارت و دانش لازم، از ابزارهاي پوشش ريسك چون اوراق تبعي يا اختيار فروش براي سهام پرنوسان استفاده كنيد- در مورد عملياتي شدن اين وعده حمايتي، حتما نشانههاي اجراي بسته چون افزايش حجم معاملات صندوقهاي دولتي و عرضه سريع اوراق مشتقه توسط شركتهاي بزرگ و تغيير قوانين محدودكننده (مثل دامنه نوسان) را رصد كنيد.
