تهران به كجا پناه ببرد؟
در حالي كه تنشهاي منطقهاي تشديد شده و هشدارها درباره احتمال وقوع زلزله در تهران با جديت بيشتري مطرح ميشود، پايتخت كشور در برابر حوادث طبيعي و انسانساخت در وضعيت شكنندهاي قرار دارد.
در حالي كه تنشهاي منطقهاي تشديد شده و هشدارها درباره احتمال وقوع زلزله در تهران با جديت بيشتري مطرح ميشود، پايتخت كشور در برابر حوادث طبيعي و انسانساخت در وضعيت شكنندهاي قرار دارد. در اين ميان، كارشناسان حوزه راه، مسكن و شهرسازي تأكيد دارند كه شناسايي سازههاي مقاوم و مكانهاي ايمن شهري بايد به عنوان اقدامي فوري و در اولويت قرار گيرد؛ چرا كه امكان ساخت پناهگاههاي جديد در كوتاهمدت وجود ندارد و استفاده مقطعي از فضاهاي امن موجود، تنها گزينه واقعبينانه براي افزايش ايمني شهروندان در زمان بحران است. اين نگاه، نه از سر بدبيني، بلكه بر پايه تحليل واقعبينانهاي از شرايط فعلي شهر و امكانات محدود براي ساخت سريع پناهگاههاي استاندارد شكل گرفته است. علي بيتاللهي، عضو هيات علمي مركز تحقيقات راه، مسكن و شهرسازي، در گفتوگو با ايرنا، بر لزوم برنامهريزي فوري براي شرايط بحراني مانند جنگ يا زلزله تاكيد كرده و ميگويد: در شرايط فعلي كه فرصت چنداني براي ساخت پناهگاه وجود ندارد، بهترين اقدام شناسايي سازههاي مناسب و مكانهاي امن است كه بتوان به صورت مقطعي از آنها استفاده كرد.
متولي مشخص، مطالبهاي فوري
او با اشاره به خلأ نهادي در اين حوزه ميگويد: مطالبه ما اين است كه نهادي در كشور به عنوان متولي اين مهم در نظر گرفته شود تا بتوانيم همه ساله از آن بيلان كار بخواهيم. در غير اين صورت، پس از فروكش كردن هيجانات جنگ، همهچيز به فراموشي سپرده ميشود. بهگفته اين پژوهشگر، در دوران جنگ تحميلي هشت ساله، ساختمانهايي در سطح شهرها شناسايي شده بودند كه با نصب پلاكارد به عنوان پناهگاه به مردم معرفي ميشدند، مكانهايي كه ممكن است مالكيت عمومي يا خصوصي داشتند، اما با هدف استفاده اضطراري شناسايي و آمادهسازي شدند. اما آيا اماكني همچون مدارس، مساجد و ايستگاههاي مترو را ميتوان به عنوان پناهگاه در شرايط بحران در نظر گرفت؟ بيتاللهي بهصراحت پاسخ منفي ميدهد و تفاوت بنياديني بين پناهگاه واقعي و مكانهاي عمومي قائل ميشود و ميگويد: پناهگاه ساختماني است كه در برابر انفجار و تركشهاي آن مقاوم است. اما از مساجد يا مدارس در نهايت ميتوان به عنوان مكاني براي اسكان موقت استفاده كرد و به هيچ عنوان الزامات پناهگاهي را ندارند. او هشدار ميدهد كه نگاه اشتباه به اين اماكن، مخصوصاً در شهري مانند تهران كه مدارس اغلب سازههاي قديمي دارند و سازه بسياري از مساجد نيز مستحكم نيست، ميتواند فاجعهبار باشد. اين پژوهشگر معتقد است كه در شرايط جنگي، پراكنده بودن افراد بهتر از تجمع آنان در اماكن ناامن است. بيتاللهي همچنين به ايده استفاده از ايستگاههاي مترو به عنوان پناهگاه اشاره ميكند و در عين حال، نسبت به كاستيهاي زيرساختي آنها هشدار ميدهد و ميگويد: با توجه به شرايطي كه ايستگاههاي مترو دارد، نبود زيرساختهاي ضروري از جمله سرويسهاي بهداشتي، خواب و اسكان افراد در آنها سبب ميشود تا در شرايط اضطراري با بحرانها و مشكلات اجتماعي بيشتري مواجه شويم. او با بيان اينكه برخي ايستگاهها به دليل عمق مناسب، از نظر سازهاي ظرفيت پناه گرفتن افراد را دارند، ميافزايد: اما از نظر شرايط اسكان، چنين استعدادي ندارند؛ زيرا به اين منظور ساخته نشدهاند.
غفلت تاريخي در زيرساخت بحران
بيتاللهي با صراحت ميگويد: در اين زمينه غفلتهايي از گذشته داشتهايم. اگر چنين اماكني شناسايي و آماده ميشد، نيازي به خروج مردم از شهرها نبود. او تأكيد ميكند كه در حال حاضر، بايد شناسايي سازههاي مستعد به عنوان پناهگاه به عنوان دستور كار ويژه قرار گيرد و سپس با تجهيز آنها به امكانات لازم همچون سرويسهاي بهداشتي، مكان خواب، و تدابير كاهش درگيريهاي احتمالي، براي شرايط واقعي بحران آماده شد. اين پژوهشگر كه تجربه زندگي در مسكو را دارد، نگاهي مقايسهاي به ساختارهاي امنيت شهري در ساير كشورها نيز دارد و ميگويد: در مسكو، ايستگاههاي مترو در عمق بيش از ۵۰ متري زمين ساخته شدهاند و در برخي مناطق، شهركهاي زيرزميني به همراه انبارهاي مواد غذايي احداث شده كه قابليت اسكان چندماهه افراد را دارند. بيتاللهي همچنين به يكي از جالبترين آمارهاي مربوط به آمادگي سويیس براي بحران اشاره ميكند و ميگويد: در سویيس كه آرامترين كشور جهان محسوب ميشود، به ازاي هر ۱۰۰ نفر، ظرفيت ۱۳۰ نفر در پناهگاههاي عمومي در نظر گرفته شده است كه در سراسر كشور پراكندهاند.
نقش شهرداريها و مشاركت مردم
عضو هيات علمي مركز تحقيقات راه، مسكن و شهرسازي با تاكيد بر نقش شهرداريها در اجراي سريع اين سياست، اظهار ميكند: شهرداريها با اطلاعاتي كه از اماكن سطح شهر دارند، ميتوانند به سرعت وارد عمل شوند و اين نقاط را شناسايي كنند. او در عين حال، بر اهميت مشاركت مردمي هم تأكيد دارد و به رفتار تحسينبرانگيز مردم شمال كشور در جنگ ۱۲ روزه اشاره ميكند و ميگويد: افراد درب خانههاي خود را به روي جنگزدگان باز كرده بودند. ميتوان مطمئن بود كه به محض اعلام شناسايي چنين اماكني، خود مالكان داوطلب شوند و با آغوش باز ملك خود را در اختيار قرار دهند.
زنگ خطر را جدي بگيريم
در شرايطي كه زنگ خطرهاي گوناگون از جمله جنگ و زلزله به صدا درآمدهاند، فراموشي زيرساختهاي پناهگاهي ديگر جايز نيست. شناسايي، تجهيز و آمادگي براي اسكان امن مردم در مواقع اضطراري، نهتنها يك نياز فوري بلكه يك وظيفه ملي است. با توجه به تجارب جهاني و هشدارهاي علمي، بايد پذيرفت كه پايتختي با جمعيت ميليوني نبايد در برابر بحرانها بيپناه باقي بماند. اكنون زمان عمل فرا رسيده است؛ نه فقط براي ساخت پناهگاههاي جديد، بلكه براي بهرهبرداري هوشمندانه از سازههاي موجود و تقويت ظرفيتهاي موجود در دل شهر.
