ورود دولت به بازار آري يا نه؟
دخالت دولت در بازار بورس؛ آري يا نه؟ اين ابهام و اين پرسش، سالهاست كه در فضاي اقتصادي و محافل تخصصي كشورمان مطرح است و بحثهاي زيادي درخصوص آن صورت گرفته است.

دخالت دولت در بازار بورس؛ آري يا نه؟ اين ابهام و اين پرسش، سالهاست كه در فضاي اقتصادي و محافل تخصصي كشورمان مطرح است و بحثهاي زيادي درخصوص آن صورت گرفته است. گروهي از اقتصاددانها معتقدند حضور دولت و دخالت در بازار به جز اينكه بازار را از روند طبيعي خود خارج سازد، هيچ فايدهاي ندارد. در نقطه مقابل برخي تحليلگران قرار دارند كه بيتفاوتي دولت نسبت به بازار را عامل نوسان بيشتر و بروز مشكلات عديده ارزيابي ميكنند، اما دولتها اگرچه از طريق سياستگذاري كلان و ريلگذاري در اقتصاد كلان با بازار سرمايه در تعامل هستند اما دو اقدام ديگر را هم در حوزه بازار سرمايه انجام ميدهند كه همواره به تعادل بازار كمك ميكند. اول) تامين مالي از بازار سرمايه از طريق انواع اوراق. دوم) حمايت از بازار سرمايه در مواقع لازم. كافي است به كمكهاي دولت چين و امريكا در خلال بحرانهاي بازارهاي مالي اين كشورها در ۱۴ سال گذشته نگاهي داشته باشيم. به عنوان نمونه دولت اوباما در زمان بحران 2008 دهها ميليارد دلار كمك به بازار كرد تا از توفان بزرگ بحران اخير به سلامت عبور كند. اينكه برخي در كشور ما ميگويند دولت وظيفه حمايت از بورس را ندارد ناشي از كماطلاعي اين افراد از روابط بازار بورس و حاكميت است. در كشور ما كه خصوصيسازي درستي انجام نشده دولت مالك و بازيگر اصلي بازار است. چطور ممكن است اين بازيگر بزرگ در اين بازار كارهاي نباشد؟ سالها قبل دولت دوازدهم يك اقدام درست و يك اقدام اشتباه در بازار داشت. بعد از تامين مالي دولت روحاني از بورس كه به نظر من كار درست و بهموقعي بود دولت بايد با قدرتمند كردن صندوق تثبيت و توسعه و همچنين توسعه بازارگردانها به تعادل بورس كمك ميكرد. اين كار به بازار كمك ميكرد تا از سرمايه خرد و كوچك حفاظت كند. در واقع دولت به خوبي بورس را به يك بازار پويا تبديل كرد، اما با اولين تكانه طبيعي بورس، از حمايت آن شانه خالي كرد و به غير از زيان سرمايهگذاران، زيان بزرگتري را به خودش تحميل كرد و خودش را از بازاري با اين كاركردهاي مهم محروم كرد. دقت كنيد ما در صادرات نفت چه مصيبتهايي داريم: نفت ما چه در استخراج چه در حمل و نقل و چه بازار فروش و مشتري و چه در انتقال منابع مالي ناشي از فروش نفت دچار مشكل و مساله است!
من از منافع ناشي از فروش اوراق دولتي و سهام شركتهاي دولتي چشمپوشي ميكنم و فقط مالياتي كه از محل معاملات ۲۰-۳۰ هزار ميليارد توماني بورس به صورت روزانه وارد خزانه شد، صحبت ميكنم كه همان موقع (با آن قيمتهاي نفت) معادل ۷۰۰ هزار بشكه در روز بود! درآمد نقد، بدون قابليت تحريم و در دسترس! اقتصاد ما ظرفيتهاي زيادي در داخل دارد و حالا كه چشمانداز رفع تحريمها و مذاكرات مبهم است.
دولت چهاردهم ميتواند بار ديگر از بورس كمك بگيرد. قيمتهاي ارزنده در دسترس است و سرمايهگذاراني كه منتظر چراغ سبز دولت در بورس هستند ميتوانند بيش از صادرات نفت براي كشور درآمدزايي كنند به شرط حمايت دولت از بورس و پذيرفتن بورس به عنوان يك بازار تنظيمگر در اقتصاد! دولت و حاكميت، بايد نگاه توسعه محور به بازار داشته باشند نه اينكه بورس را بازاري براي خواص در نظر بگيرند و تصور كنند هزينه و حمايت براي بورس حمايت از خواص است. در حال حاضر بورس متعلق به همه مردم است و بيش از ۶۰ميليون نفر درگير بورس هستند. به نظر من اگر بورس نقطه ضعف دولت روحاني و رييسي شد، ميتواند نقطه قوت دولت پزشكيان باشد. يك بازار مستعد رشد كه مانند اسفنج ميتواند نقدينگي سرگردان را جذب كرده و مانند خون تازه وارد بخشهاي مولد اقتصاد كند.
