مشتريان نفت ايران؛ وفادار يا فرصتطلب؟!
سال ۲۰۲۵ براي صنعت نفت ايران سالي است ميان اميد و ابهام، ميان فرصت و محدوديت. با آنكه تحريمهاي ايالات متحده همچنان به قوت خود باقياند، اما بازار جهاني نفت شاهد تحركاتي تازه در روابط ميان عرضهكنندگان سنتي و مشتريان مصلحتانديش است.

گلناز پرتوي مهر|
سال ۲۰۲۵ براي صنعت نفت ايران سالي است ميان اميد و ابهام، ميان فرصت و محدوديت. با آنكه تحريمهاي ايالات متحده همچنان به قوت خود باقياند، اما بازار جهاني نفت شاهد تحركاتي تازه در روابط ميان عرضهكنندگان سنتي و مشتريان مصلحتانديش است. ايران، با سابقهاي طولاني در صادرات نفت خام و ميعانات گازي، هنوز در كانون توجه بسياري از مشتريان آسيايي و حتي برخي بازيگران فرصتطلب در اروپا و امريكاي لاتين قرار دارد. اما سوال اساسي اين است: آيا اين مشتريان همچنان «پايبند» به ايران هستند؟ يا آنكه در حال بازي در زمين خاكستري منافع متغير جهانياند؟ به گزارش «تعادل» در حال حاضر، مشتريان اصلي نفت ايران در سه دسته قابل تفكيكند. چين همچنان بزرگترين خريدار نفت ايران است، البته نه به شكل رسمي و اعلامي، بلكه از طريق معاملات واسطهاي، شركتهاي صوري و تهاتر كالايي. در كنار چين، هند نيز بار ديگر به مذاكره با ايران روي آورده، هرچند تا زمان بهبود روابط با امريكا، خريد رسمي و گستردهاي انجام نميدهد. كره جنوبي و ژاپن تقريبا بهطور كامل از فهرست خريداران حذف شدهاند. روسيه و ايران در عين رقابت نفتي، در برخي مناطق اقدام به همكاري تاكتيكي كردهاند. با وجود اين، حضور نفت ارزان روسيه در بازار آسيا، بخشي از سهم ايران را بلعيده است. تركيه همچنان مقادير اندكي از نفت ايران را از طريق مسيرهاي خاكستري وارد ميكند، اما اين روند شكننده است. برخي كشورهاي امريكاي لاتين مانند ونزوئلا و حتي نيجريه اقدام به تهاتر نفت با ايران كردهاند. در همين حال، برخي مشتريان در امارات، سوريه و لبنان به شكل غيررسمي و از طريق نفتكشهاي خاموش، همچنان محمولههايي از ايران دريافت ميكنند. در تحليل سطح پايبندي مشتريان به نفت ايران، بايد بين «وابستگي ساختاري» و «انعطاف عملياتي» تفاوت قائل شد. براي مثال چين وابستگي ساختاري به نفت ايران ندارد اما به دليل تخفيفهاي بالا، تهاتر، و سياست تقابل با امريكا، همچنان ايران را در اولويت نگه داشته است. اين بيشتر يك «همزيستي مصلحتي» است تا وفاداري بلندمدت. هند در پي متنوعسازي منابع انرژي است و هر زمان كه هزينه سياسي خريد نفت از ايران كاهش يابد، به اين بازار بازخواهد گشت. رفتار دهلينو بيشتر متأثر از تحولات ژئوپليتيك است تا دلبستگي به نفت ايران. تركيه نيز نگاهي عملگرايانه دارد. تا زماني كه فشارهاي امريكايي افزايش نيابد، از مزاياي نزديكي به نفت ايران بهره ميبرد. با توجه به عدم دسترسي گسترده به سوئيفت و عدم امكان نقل و انتقال رسمي ارزي، بسياري از خريداران از ريسك همكاري با ايران هراس دارند. اين امر باعث شده مشتريان به معاملات پنهاني و گاه كوتاهمدت روي بياورند. پس از جنگ اوكراين، روسيه مقادير زيادي نفت با تخفيف بالا روانه آسيا كرده و همين امر سهم بازار ايران را كاهش داده است. عراق نيز از نظر كيفيت نفت و نزديكي جغرافيايي، رقيب جديتري نسبت به گذشته شده است. مشتريان نفتي به دنبال ثبات هستند. تحولات داخلي ايران، از جمله تغيير در سياستهاي صادراتي، تغييرات مديريتي در وزارت نفت و نوسانات امنيتي منطقهاي، همگي بر تصميمگيري مشتريان اثر ميگذارند. ايران در سال ۲۰۲۵، براي حفظ پايبندي مشتريان، به چند ابزار و رويكرد اتكا كرده است: بسياري از محمولهها با تخفيفهاي ۴ تا ۱۰ دلاري نسبت به شاخص برنت عرضه ميشوند. اين امر بهخصوص براي پالايشگاههايي با ظرفيت پايين جذابيت دارد. از تهاتر نفت با ماشينآلات صنعتي، دارو و حتي فناوري گرفته تا پروژههاي زيرساختي مشترك، ايران در حال بازطراحي مدل تجارت نفتي خود است. با پيچيده كردن مسيرهاي حمل و كاهش رديابي، ايران توانسته بخشي از صادرات خود را از چشم نهادهاي تحريمي پنهان كند. در پايان، بايد اذعان كرد كه پايبندي مشتريان نفتي به ايران در سال ۲۰۲۵، بيش از آنكه ناشي از «وفاداري انرژي» باشد، تابعي از فرصت، منافع لحظهاي و چيدمان ژئوپليتيكي منطقهاي و جهاني است. ايران همچنان بازيگري مهم در بازار انرژي باقي مانده، اما اين حضور نيازمند تطبيق مداوم با معادلات متغير جهاني است. مشتريان كنوني، هرچند حاضر به خريد نفت ايران هستند، اما در اولين فرصت بهتر و بيدردسرتر، احتمالا مسير خود را تغيير ميدهند. بنابراين، ايران براي حفظ مشتريان خود، بايد فراتر از تخفيف عمل كند: اعتمادسازي، ثبات سياسي، شفافسازي مالي و تقويت زيرساختها كليدهاي پايداري در بازار ناپايدار نفت هستند.