روزي روزگاري ساعت صفر «آب»
سرانجام روز مبادايي كه كارشناسان و دلسوزان كشور از آن ميترسيدند از راه رسيد و بحران كم آبي در ايران به اندازهاي پيشرفت كرد كه عملا حتي پاسخگويي به نيازهاي روتين و عادي كشور نيز ممكن نيست.

سرانجام روز مبادايي كه كارشناسان و دلسوزان كشور از آن ميترسيدند از راه رسيد و بحران كم آبي در ايران به اندازهاي پيشرفت كرد كه عملا حتي پاسخگويي به نيازهاي روتين و عادي كشور نيز ممكن نيست. رسيدن به موعد «ساعت صفر آب» كليدواژهاي است كه امروز زياد درباره آن صحبت ميشود. معني و مفهوم اين عبارت اين است كه ديگر امكان تامين آب مورد نياز ايرانيان وجود ندارد و رسما هنگامه ابربحراني شدن اين معضل آغاز شده است. البته مساله آب در ايران يكي از چندين و چند بحران و ابربحران جدي است كه در بخشهاي مختلف اقتصادي، سياسي، ارتباطي، اجتماعي و... ظهور و بروز يافته است. بخشي از اين مشكل ناشي از اشكالاتي است كه نظام حكمراني ايران در تمامي بخشها با آن دست به گريبان است. اصولا حل مشكلاتي كه ما در حوزه آب، انرژي و پسماند در كشور داريم كه همگي آنها يا به مرحله بحران رسيدهاند يا از بحران گذشته و به مرحله فاجعه رسيدهاند، همگي نيازمند اصلاح نظام حكمراني كشور است. اصلاح حكمراني در راستاي تحقق توسعه پايدار و اعمال اصلاحات در بخشهاي اقصادي، اجتماعي و سياسي است كه شرايط متفاوتي را ايجاد ميكند. اگر قرار باشد روشها، رويهها و رويكردهاي قبلي همچنان تداوم داشته باشد هيچ مشكلي حل نخواهد شد. سوال اين است كه چرا ايران به چنين وضعيتي رسيده و تمام منابع آبي ايران مصرف شدهاند؟ چرا آبهاي زيرزميني و آبخوانهاي ايران تخليه شده و تا دلتان بخواهد در اين كشور سد ساخته شده است؟! اما گرهي از هزار توي مشكلات آب، كشاورزي و...باز نشده است. ما به اشتباه اقتصاد كشورمان را به صورت اقتصاد آبمحور تعريف كردهايم. اتخاذ اين رويكرد براي كشوري كه ذيل كشورهاي بسيار خشك و در كمربند بيآب كره زمين قرار دارد، مانند خودكشي است. ما به جاي توسعه مناسبات ارتباطي با جهان، يك تعريف افراطي از خودكفايي ارايه كرديم و مناسبات ارتباطيمان را در جهان محدود و محدودتر ساختيم. ما از ظرفيتهايي كه ميتوانست اقتصاد ما را بارور و شكوفا سازد و از منابع ارزشمند خودمان به اسم خودكفايي، گذشتيم. مشكل بعدي در حوزه شايستهسالاري و مديريت كشور نمايان شد. تصميمسازان كشور گفتند كساني اين حق را دارند وارد دايره مديريتي كشور شوند كه عضو يك جريان خاص باشند. افراد متقاضي حضور در مديريت كشور بايد گزينش و چك شوند و اگر فرد و گروهي خارج از اين حلقه سياسي خاص بخواهد مديريت شود، با آنها برخورد ميشود. تاسفآور اينكه اين دايره «خوديها» از سالهاي ابتدايي انقلاب تا به امروز مدام كوچكتر و كوچكتر شد تا جايي كه عملا نشانهاي از شايستهسالاري در ساختار مديريتي كشورمان باقي نماند. اين رويه كار را به جايي رساند كه كشورمان با دامنه وسيعي از ناترازيها، كمبودها، آلودگيها و ديپلماسي نامتوازن روبهرو شده است. آلودگي هوا، كمبود آب و برق و بنزين و...در كنار مشكلات محيط زيستي بخشي از خروجي اين شيوه مديريتي غلط است. با اين اشتباهات امروز به جايي رسيدهايم كه دولت ناچار است روزهاي متمادي را تعطيل كند تا با خروج مردم از تهران و ساير كلانشهرها شايد امكان تنفسي فراهم شود. با اين توضيحات بايد ديد براي آينده چه ميتوان كرد؟ برخي در پاسخ به اين پرسش دوباره آدرس غلط ميدهند. برخي اعلام ميكنند اگر ساختار سياسي مجزايي به نام وزارت آب تاسيس شود، مجموعه مشكلات رفع ميشود؟ اما معتقدم تا زماني كه نظام حكمراني ما بر مبناي استفاده از همه پتانسيلهاي دانشي، علمي، تجربي و ارتباط با جهان برخوردار نشود چه وزارت آب شكل بگيرد و چه وزارت نيرو ادامه كار دهد، هيچ تغيير بنياديني شكل نميگيرد. مديران فشل همان مديران ناكارآمد قبلي هستند و با اين مديران نميتوان گرهي را گشود. نميدانم «تعادل» ميتواند اين عبارت مرا منتشر كند يا نه؟ اما صادقانه ميگويم با مجلس فعلي كه افراد نخبه و كارشناس و عالم راهي در آن ندارند، نميتوان مشكل آب را حل كرد. دولت در كوتاهمدت بايد با اصلاح الگوي مصرف و افزايش سرمايهگذاري زمينه عبور از بحران را فراهم كند. براي حل بنيادين مشكل اما بايد از اجماع نخبگان براي مقابله با كم آبي و ساير بحران و ابربحران استفاده شود.