احساسات و بورس ايران: نبرد هميشگي عقل و هيجان

۱۴۰۴/۰۴/۳۱ - ۲۲:۵۱:۵۲
|
کد خبر: ۳۵۰۳۹۶

بازار بورس ايران صحنه نبردي هميشگي بين عقل و هيجان است. بازار سرمايه ما، مانند بسياري از بازارهاي نوظهور، به ‌شدت تحت تاثير احساسات سرمايه‌گذاران قرار دارد. در شرايطي كه منطق اقتصادي حكم مي‌كند قيمت سهام بر اساس ارزش ذاتي و عملكرد شركت‌ها تعيين شود، گاهي اوقات موجي از ترس و طمع بر معادلات بازار مسلط مي‌شود و تمام محاسبات را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد.

سعيد امير شاه‌كرمي

بازار بورس ايران صحنه نبردي هميشگي بين عقل و هيجان است. بازار سرمايه ما، مانند بسياري از بازارهاي نوظهور، به ‌شدت تحت تاثير احساسات سرمايه‌گذاران قرار دارد. در شرايطي كه منطق اقتصادي حكم مي‌كند قيمت سهام بر اساس ارزش ذاتي و عملكرد شركت‌ها تعيين شود، گاهي اوقات موجي از ترس و طمع بر معادلات بازار مسلط مي‌شود و تمام محاسبات را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد. تجربه سال‌هاي اخير به خوبي نشان داده كه بورس ايران از الگوهاي رواني خاصي پيروي مي‌كند. معمولا با شروع رشد قيمت‌ها، ابتدا خوش‌بيني محتاطانه‌اي در بازار حاكم مي‌شود. سپس با ادامه روند صعودي، اين خوش‌بيني به اشتياق و هيجان تبديل مي‌شود. در اين مرحله است كه بسياري از سرمايه‌گذاران تازه وارد، با تصور سودهاي كلان و سريع، به بازار هجوم مي‌آورند. اينجاست كه حباب قيمتي شكل مي‌گيرد و قيمت‌ها از ارزش واقعي فاصله مي‌گيرند. اما اين روند صعودي هيجاني هميشه پايدار نيست و سرانجام با تغيير جو بازار، مرحله نگراني و سپس وحشت آغاز مي‌شود. در اين مرحله، همان كساني كه ديروز با طمع خريد مي‌كردند، امروز از ترس مي‌فروشند و بازار را به سقوط مي‌كشانند. آمارهاي بورس تهران به وضوح نشان مي‌دهد كه حجم معاملات سرمايه‌گذاران خرد در دوره‌هاي صعودي گاه تا ۳۰۰ درصد افزايش مي‌يابد. در سقف‌هاي بازار، سهم خريداران حقيقي به ۸۰ درصد مي‌رسد، در حالي كه در دوره‌هاي ريزشي، شاهد خروج روزانه ده‌ها ميليارد تومان سرمايه از بازار هستيم. اين نوسان شديد رفتاري، ريشه در چند عامل ساختاري دارد. از يك سو، محدوديت‌هاي سيستم معاملاتي مانند دامنه نوسان و عدم وجود بازار دوطرفه كامل، امكان مديريت ريسك را كاهش داده و بر نوسانات دامن مي‌زند. از سوي ديگر، تاخير در انتشار اطلاعات و شفاف نبودن داده‌ها، فضاي مناسبي براي رشد شايعات و تصميم‌گيري‌هاي احساسي فراهم مي‌كند. اما مشكل فقط به ساختارهاي بازار محدود نمي‌شود. بخشي از اين چالش‌ها ريشه در ويژگي‌هاي فرهنگي ما دارد. تمايل به سودهاي سريع، اعتماد بيش از حد به روابط شخصي به جاي تحليل سيستماتيك و باور به شانس و اقبال در معاملات، همگي از عواملي هستند كه بر رفتار سرمايه‌گذاران ايراني تاثير مي‌گذارند. در چنين شرايطي، موفقيت در بازار بورس نيازمند مهارت‌هاي ويژه‌اي است. اولين قدم، تدوين يك طرح معاملاتي دقيق است كه نقاط ورود و خروج، سقف سرمايه‌گذاري در هر سهم و قوانين مديريت ريسك را مشخص كند. تكنيك‌هاي خودكنترلي نيز اهميت ويژه‌اي دارند. گاهي يك تاخير ۲۴ ساعته در تصميم‌گيري مي‌تواند از بسياري از اشتباهات احساسي جلوگيري كند. ثبت دفترچه معاملات و مرور دوره‌اي آن مي‌تواند الگوهاي رفتاري اشتباه را آشكار سازد. همچنين محدود كردن دسترسي به حساب معاملاتي در شرايط پرنوسان، مي‌تواند مانع از تصميمات هيجاني شود. از نگاهي كلان‌تر، حل اين چالش‌ها نيازمند اصلاحات ساختاري است. گسترش بازار دوطرفه، افزايش شفافيت اطلاعاتي و بازنگري در دامنه نوسان، از جمله اقداماتي هستند كه مي‌توانند به كاهش نوسانات احساسي كمك كنند. از سوي ديگر، گنجاندن سواد مالي در برنامه‌هاي درسي و برگزاري دوره‌هاي آموزشي اجباري براي دريافت كد معاملاتي مي‌تواند به ارتقاي دانش سرمايه‌گذاران بينجامد. تحولات فناوري نيز مي‌تواند در اين زمينه كمك‌كننده باشد. گسترش معاملات الگوريتمي و استفاده از هوش مصنوعي مي‌تواند تا حدي از تاثير احساسات انساني بكاهد. اما در نهايت، موفقيت در بازار بورس بيش از هر چيز به مهارت‌هاي فردي سرمايه‌گذاران بستگي دارد. بازار سرمايه ايران آينه‌اي از جامعه ايراني است كه در آن اميدها، ترس‌ها و آرزوهاي جمعي متبلور مي‌شود. در اين بازار، بزرگ‌ترين جنگ، جنگ با خود است. پيروزي در اين نبرد مستلزم تركيبي از دانش، انضباط و خويشتنداري است. به ياد داشته باشيد كه در بلندمدت، اين منطق و تحليل است كه پيروز ميدان مي‌شود، نه هيجان و شتابزدگي.