اهميت ديپلماسي توسعه

۱۴۰۴/۰۴/۳۰ - ۰۱:۲۶:۱۷
|
کد خبر: ۳۵۰۰۶۲

در جهاني كه امروز، تصوير كشورها با پروژه‌هاي تمدن‌ساز سنجيده مي‌شود، ايران نيازمند يك برنامه پروژه‌محور ده‌ساله است؛ نه براي ترميم گذشته، بلكه براي ساختن آينده. كشوري كه مي‌خواهد در مدار رقابت باقي بماند، بايد ايران ۲۰۳۴ را نه صرفا يك آرزو، بلكه يك نقشه راه ملي ببيند؛ ايراني توسعه‌يافته، با زيرساخت‌هايي در تراز جهاني، پيوند خورده با اقتصاد منطقه و منطبق با الزامات نظم جديد جهاني.

علي نقوي

در جهاني كه امروز، تصوير كشورها با پروژه‌هاي تمدن‌ساز سنجيده مي‌شود، ايران نيازمند يك برنامه پروژه‌محور ده‌ساله است؛ نه براي ترميم گذشته، بلكه براي ساختن آينده. كشوري كه مي‌خواهد در مدار رقابت باقي بماند، بايد ايران ۲۰۳۴ را نه صرفا يك آرزو، بلكه يك نقشه راه ملي ببيند؛ ايراني توسعه‌يافته، با زيرساخت‌هايي در تراز جهاني، پيوند خورده با اقتصاد منطقه و منطبق با الزامات نظم جديد جهاني. در اين مسير، طراحي و اجراي چند كلان‌پروژه با همكاري معماران برجسته جهاني مي‌تواند نشانه تنفسي تازه از ايران در معماري نظم جديد باشد؛ پروژه‌هايي كه نه‌تنها زيربنا، بلكه تصوير ايران را در حافظه جهاني بازتعريف كنند. همزمان، بخش قابل توجهي از جامعه ايران، در سال‌هاي گذشته، نه فقط فرصت توسعه، بلكه اعتماد به نفس ملي را نيز از دست داده‌اند. مردمي كه بار فشار تحريم و تورم را نيز به دوش كشيدند، امروز بيش از هر چيز، به چشم‌اندازي نياز دارند كه باور به آينده را بازگرداند. بازيابي اين اعتماد، از يك نقطه مشروع، الهام‌بخش و ملي آغاز مي‌شود: ايران ۲۰۳۴ به‌ مثابه تصوير آينده و اتاق ايران به عنوان نماينده قانوني بخش خصوصي و نخبگان جامعه، دقيقا همان نقطه است. نشانه‌هايي از تغيير نگاه در سطح حاكميت به توسعه كشور ديده مي‌شود؛ رويكردي كه توسعه را نه پروژه‌اي دولتي، بلكه ماموريتي ملي مي‌داند كه تنها با مشاركت واقعي بخش خصوصي به نتيجه مي‌رسد. با اين‌ حال، كارنامه دولت‌ها در تحقق توسعه، چه در زيرساخت، چه در جذب سرمايه و چه در رفاه عمومي، قابل دفاع نيست. امروز، بيش از هميشه، بايد فرمان توسعه را به بخش خصوصي و نهادهاي ملي آن سپرد. در ميانه رفت‌وآمدهاي فشرده ديپلماتيك ميان شرق و غرب و در آستانه توافقي كه مي‌تواند فصلي نو از تعاملات ايران با جهان رقم بزند، يك ماموريت راهبردي همچنان مغفول مانده است: ديپلماسي توسعه. ماموريتي كه نه‌تنها مكمل سياست خارجي رسمي است، بلكه بستر واقعي بازتعريف چهره ايران در جهان را فراهم مي‌آورد.

ديپلماسي توسعه يعني ورود فعال اتاق ايران و بخش خصوصي به صحنه‌اي فراتر از تجارت و سرمايه؛ به ميدان بازتعريف تصوير ايران در عصر جديد. ايران جديد و پويا، نه در قاب گفت‌وگوهاي سياسي كه در آينه پروژه‌هاي جهاني، اعتمادسازي اقتصادي و مشاركت نخبگان معنا مي‌يابد. امروز، تصوير كشورها در حافظه جهاني، نه با بيانيه‌ها، بلكه با برندهاي زيرساختي، شهرهاي هوشمند، مراكز نوآوري و سرمايه‌گذاري‌هاي مشترك ترسيم مي‌شود. در چنين جهاني، اتاق ايران بايد پرچمدار ديپلماسي توسعه باشد؛ نه در رقابت با وزارت خارجه، بلكه در هم‌افزايي با آن؛ نه به جاي گفت‌وگو با قدرت‌ها، بلكه براي ساخت روايتي تازه از ايران، با زبان پروژه، سرمايه و آينده‌سازي. ديپلماسي توسعه، ماموريت تمدني بخش خصوصي ايران است؛ پلي براي اتصال مذاكرات رسمي به اعتماد جهاني و موتور پيشران براي تبديل توافق‌ها به برنامه، برنامه به سرمايه و سرمايه به آينده. اكنون زمان آن رسيده كه توسعه، نه فقط يك اولويت داخلي، بلكه زبان مشترك ايران با جهان باشد؛ زباني كه اتاق ايران بايد گوينده اصلي آن باشد.