بورس در برزخ
در روزهايي كه اقتصاد كشور با اخبار ضد و نقيض پيرامون صلح و تنشهاي سياسي مواجه است، بازار سرمايه ايران همچنان در برزخي از ترديد و بياعتمادي بهسر ميبرد. رفتار اخير بازار، به ويژه در هفتههاي منتهي به رويدادهاي 12 روزه اخير، نمونهاي آشكار از حساسيت فعالان به تحولات ژئوپليتيكي است؛ تا جايي كه بازار مدام بين اميد به صلح و نگراني از وقوع جنگ، نوسان نشان داده است.
در روزهايي كه اقتصاد كشور با اخبار ضد و نقيض پيرامون صلح و تنشهاي سياسي مواجه است، بازار سرمايه ايران همچنان در برزخي از ترديد و بياعتمادي بهسر ميبرد. رفتار اخير بازار، به ويژه در هفتههاي منتهي به رويدادهاي 12 روزه اخير، نمونهاي آشكار از حساسيت فعالان به تحولات ژئوپليتيكي است؛ تا جايي كه بازار مدام بين اميد به صلح و نگراني از وقوع جنگ، نوسان نشان داده است. بررسي دقيقتر رفتار اين روزهاي بازار سرمايه نشان ميدهد كه اگر نشانههايي جدي از استقرار صلح پايدار و مورد پذيرش همهجانبه در بازار ديده ميشد، واكنش سرمايهگذاران ميتوانست كاملا برعكس شرايط فعلي باشد. اما در عمل، بازار در حالت انتظار و تعليق بهسر ميبرد و به دليل نبود قطعيت درباره آينده، گاهي عكسالعملهاي ناگهاني و متضادي به اخبار نشان ميدهد؛ يك روز اخبار مثبت مبني بر پيشرفت مذاكرات و نزديك شدن به توافق، كافي است تا شاخصها رشد ملايمي داشته باشند و ارزش سهام برخي صنايع افزايش يابد؛ روز ديگر اما گمانهزني درباره افزايش تنش يا انتشار خبرهاي منفي از سوي طرفين مذاكره، افت شاخص و افزايش عرضه سهام را به دنبال دارد. اين نوسان رفتاري را ميتوان محصول فضاي پرابهامي دانست كه معاملهگران و سرمايهگذاران ناچار به روزانه با آن دست و پنجه نرم ميكنند، به خصوص در بازه اخير كه شايعات و اخبار غيرقابل تاييد پيرامون مكانيسم ماشه يا تغيير مواضع طرفين مذاكرات، منجر به تصميمگيريهاي عجولانه يا احتياطآميز شده است. تحليلگران معتقدند دليل عمده ريزش يا ركود بازار، خستگي سرمايهگذاران و معاملهگران از حجم بالاي اخبار ضد و نقيض و دائما تكذيب و تاييد شونده است. اين شرايط باعث شده بسياري با هدف حفظ سرمايه خود، ترجيح دهند به طور موقت از بازار خارج شوند و تا روشنتر شدن افق سياسي و اقتصادي كشور دست به معامله نزنند. گفتني است در ميان اين خروجيهاي قابلتوجه، نميتوان ادعا كرد كه اكثريت فعالان بازار انتظار وقوع بحران يا درگيري جدي را داشتند.
هر چند برخي به درستي ريسك افزايش تنش و تغيير فضاي سياسي را بالا ارزيابي ميكردند، اما واقعيت اين است كه عمده فعالان به اميد تثبيت و كاهش ريسكها رفتار ميكردند. حتي پيش از آغاز رخدادهاي اخير، بسياري نسبت به اثرگذاري اخبار مثبت نسبتا خوشبين بودند و پيشبيني افزايش رونق را داشتند؛ اتفاقي كه با ورود بازار به وضعيت بلاتكليفي و تداوم نوسان، عملا محقق نشد. درخصوص ورود يا خروج نقدينگي از بازار سرمايه نيز عوامل زيادي نقشآفرين بودهاند، اما مهمترين عامل در شرايط فعلي را بايد فضاي مبهم مذاكرات و نبود افق روشن دانست. تا وقتي بازار در شرايط بياعتمادي و برزخ خبري قرار دارد، حتي انتشار اخبار مثبت درباره كاهش احتمال تنش يا بازگشت به ميز مذاكره نيز نتوانسته تاثير پايدار و بلندمدتي بر شاخصها و روند سرمايهگذاري بگذارد. نمونه آشكار اين موقعيت را ميتوان در رفتار معاملهگران نسبت به خبر مربوط به فعال شدن يا غيرفعال شدن مكانيسم ماشه مشاهده كرد؛ به محض انتشار كوچكترين خبر منفي، بازار بلافاصله با واكنش شديدي مواجه ميشود و شاخصها افت ميكنند؛ اين درحالي است كه اخبار مثبت معمولا با ترديد و بيميلي همراه است و اثرگذاري آن دوام زيادي ندارد. جمعبندي شرايط كنوني بازار نشان ميدهد تا زمان خروج كامل كشور از فضاي بلاتكليف سياسي و عبور از اخبار ضد و نقيض و اطمينان يافتن سرمايهگذاران از روند پايدار اقتصادي و سياسي، بورس و ساير بازارهاي مالي همچنان در معرض نوسان و رفتار احتياطآميز باقي خواهند ماند. مهمترين اولويت فعلي، بازگشت ثبات به فضاي كلان كشور و شكلگيري افق روشن براي فعاليتهاي اقتصادي است؛ امري كه نه تنها براي بازار سرمايه، بلكه براي كل اقتصاد ايران حياتي به نظر ميرسد.