دهنكجي موتوريها به قانون
تهران هر روز شاهد صحنههايي از بياحتياطي خطرناك برخي از موتورسواراني است كه بدون توجه به قوانين، ايمني خود، تركنشينها و ديگر شهروندان را به بازي ميگيرند؛ لاييكشي در بزرگراهها و خيابانها، حركت در پيادهروها، سوار كردن مسافر در هر مكاني و بيتوجهي مطلق به فرهنگ رانندگي ايمن، زنگ خطري است كه به نظر ميرسد براي هيچ كس آنطور كه بايد، جدي نيست؛ نه براي موتورسواران، نه براي ناظران، نه حتي براي سكوهاي حمل و نقل اينترنتي كه بايد مسووليتپذير باشند.

تهران هر روز شاهد صحنههايي از بياحتياطي خطرناك برخي از موتورسواراني است كه بدون توجه به قوانين، ايمني خود، تركنشينها و ديگر شهروندان را به بازي ميگيرند؛ لاييكشي در بزرگراهها و خيابانها، حركت در پيادهروها، سوار كردن مسافر در هر مكاني و بيتوجهي مطلق به فرهنگ رانندگي ايمن، زنگ خطري است كه به نظر ميرسد براي هيچ كس آنطور كه بايد، جدي نيست؛ نه براي موتورسواران، نه براي ناظران، نه حتي براي سكوهاي حمل و نقل اينترنتي كه بايد مسووليتپذير باشند.
به گزارش ايسنا، تهران پر از صداي بوق و ترمز است، اما آنچه بيشتر از همه آزاردهنده شده، صداي لايي كشيدن موتورهايي است كه قانون را به بازي گرفتهاند. در اين شلوغي بيپايان، موتورسواران زيادي هستند كه به هيچ اصلي از ايمني، حقوق شهروندي و حتي اخلاق اجتماعي پايبند نيستند. اين نه فقط يك بحران ترافيكي است؛ بلكه تهديدي جدي براي جان و روان مردم است. شهر تهران ديگر فقط از ترافيك خسته نيست، از بينظمي، قانونگريزي و بيتوجهي مزمن برخي از رانندگان به جان مردم هم خسته است.
لاييكشي؛ تفريحي مرگبار
عبور سريع و مارپيچ بين خودروها كه در اصطلاح رايج به آن «لاييكشي» گفته ميشود، يكي از خطرناكترين رفتارهاي موتورسواران در تهران است. اين رفتار نه تنها احتمال برخورد با خودروها را بالا ميبرد، بلكه در مواقع ترافيك سنگين يا تغيير ناگهاني مسير رانندگان، فاجعه ميآفريند. جالب اينجاست كه تركنشينها هم در اين ميان گاهي بدون كلاه ايمني، با لبخند يا بيتفاوتي، كنار موتورسواران در اين ريسك مرگبار همراه ميشوند. چه بسيار خانوادههايي كه هنوز نميدانند عزيزشان چرا بايد با موتوري تصادف كند كه نه ترمز درستوحسابي داشته، نه رانندهاش اصول رانندگي بلد بوده، نه تركنشينش كلاه ايمني داشته است. باورش سخت است كه هنوز در پايتخت كشوري با اين همه قانون، روزانه دهها تركنشين موتور بدون هيچ تجهيزاتي سوار بر موتور ميشوند و گاه حتي بچهاي هم در بغل دارند. بارها در خيابانها شاهد تردد يك طرفه برخي از موتورسواران در خيابانهاي يك طرفه بودهايم. براي شهروندان عادت شده است كه بيشتر در جهت مخالف خود را مواظب باشند تا طرفي كه وسايل نقليه به صورت مجاز در حركت هستند. رييس پليس راهور تهران بزرگ در يكي از سخنرانيهاي خود بيان داشت كه راكبان موتوسيكلتها در ۶۰درصد از تصادفات مقصر هستند. ۶۰ درصد از علت اين تصادفات مربوط به عدم توانايي راننده در كنترل وسيله نقليه و معمولا ناشي از سرعت بالا بوده و همچنين علت بعدي تصادفات با سهم ۲۰ درصدي، عدم توجه به جلو بوده است. موتور، وسيله نقليهاي كه براي سوار شدن دو نفر است، اما يكسري از موتورسواران روزانه بار يك صندق عقب ماشين را به همراه دارند و با بيتعادلي در خيابانهاي شهر در حال تردد هستند. تعدادي از جوانهاي موتور سواري كه بيگواهينامه يا با گواهينامه هيجانات خود را كف خيابان آورده و آن را محلي براي تك چرخ زدن و مسابقات سرعت گذاشتهاند و با مرگ بازي ميكنند و گاهي ديگران را ناخواسته وارد اين بازي خطرناك ميكنند و موجب آسيب و حتي مرگ عابران و ديگر شهروندان ميشوند. جعفر تشكري هاشمي، رييس كميسيون حمل و نقل شوراي شهر تهران با انتقاد از رفتار برخي موتوسيكلتسواران بيان داشت كه بايد در مورد موتوسيكلتسواران اقدام ويژهاي رخ دهد؛ چراكه ما با وجود موتورها و رفتارهاي پرخطر برخي از آنها امنيت جاني در معابر و پياده روها نداريم و چگونه است كه موتوسيكلتها در برخي كشورها منظم و مرتب همه با كلاه تردد ميكنند؛ اما در اينجا اين مهم محقق نميشود؟ در بسياري از موارد، بعضي از موتورسواران پيادهروها را خيابان كرده و بدون رعايت حق شهروندي با مالكيت تمام گاز ميدهند و ميروند. اين مسائل قبل از اينكه در شهر بهطور كامل عادي شود، بايد فكري جديتر از سوي پليس راهور با استناد به قانوني كه در اين خصوص داراي ضمانت اجرايي بيشتر و بازدارندگي قويتر باشد، صورت بگيرد تا از هر گونه حوادث احتمالي جلوگيري شود.
مسافركشي بيضابطه در دل شهر
سكوهاي حملونقل مجازي و مسووليتگريزي نگرانكننده در حالي كه موتوسيكلت يكي از ارزانترين و سريعترين وسايل حملونقل براي جابهجايي شهري محسوب ميشود، بسياري از رانندگان آن كه به صورت رسمي يا غيررسمي مشغول مسافركشي هستند، هيچ چارچوب مشخصي براي ايمني يا رعايت قوانين ندارند. در نقاطي از شهر، خصوصا ايستگاههاي مترو، ترمينالها و حتي كنار خيابان، شاهد سوار شدن مسافران روي موتوسيكلتهايي هستيم كه فاقد كلاه ايمني دوم يا حتي بيمه شخص ثالث هستند. سكوهاي حملونقل مجازي مسوول مستقيم بيقانوني موتورسوارانشان هستند. اينكه چرا اپليكيشنها راننده بدون كلاه ايمني را جريمه نميكنند، يا تركنشيني كه ايمني ندارد را تذكر نميدهند، جاي پرسش جدي دارد. اين شركتها فقط واسطه نيستند؛ وقتي درآمد دارند، بايد پاسخگو هم باشند. چرا بخش نظارت سكوها، راكد و بياثر است؟ آيا جان مردم، در ليست شاخص كليدي عملكرد اين پلتفرمها جايي ندارد؟ اپليكيشنهاي حملونقل مجازي كه موتورسواران را به مسافران متصل ميكنند، در ظاهر با هدف نظمبخشي به اين بازار شكل گرفتند. اما آيا واقعا نظارت كافي بر عملكرد اين رانندگان وجود دارد؟ به نظر ميرسد نه. بسياري از رانندگان اين سكوها هم، بدون رعايت قوانين يا بدون كلاه ايمني براي مسافر، فعاليت ميكنند. ضعف در احراز هويت دقيق، نبود آموزشهاي ايمني و بيتوجهي به رفتارهاي پرخطر رانندگان ازسوي اين شركتها، جاي مطالبهگري جدي دارد. سكوهاي مجازي موظفند دستورالعملهاي سختگيرانهتري اعمال كرده، براي تخلفات جريمههاي واقعي درنظر بگيرند و ايمني را خط قرمز خدمات خود بدانند. پليس راهور و شهرداريها نيز بايد با استناد به اطلاعات سكوها، بر رفتار رانندگان نظارت كنند. اين مطالبه، نه فقط براي نظم خيابانهاست، بلكه براي حفظ جان انسانهايي است كه هر روز در معرض خطر هستند. شهروندان نيز بايد بدانند كه حادثه تنها براي ديگران نيست و نسبت به ايمني خود جدي باشند و در صورت تخلف، سرعت غيرمجاز و نبود كلاه ايمني، از جابهجايي با اين وسيله نقليه خودداري كنند. مهدي اقراريان از اعضاي شوراي شهر تهران نيز در يكي از صحبتهاي خود با تاكيد بر اينكه لازم است از توان بخش خصوصي براي مهار ترافيك استفاده كنيم و همچنين لازم است كه رانندگان رتبهبندي شوند، پيشنهاد داد كه يك دفتر هماهنگي با راهور در مجموعه معاونت حمل و نقل شهرداري تهران ايجاد شود و يكي از افسران زبده راهور مديريت اين دفتر را با حكم شهردار تهران براي رصد ترافيك تهران برعهده بگيرند؛ چراكه شاهد عملكرد ضعيف مديريت ترافيك در دوره فعلي مديريت شهري هستيم.
مسووليتهاي قانوني و غفلت از نظارت
براساس قوانين راهنمايي و رانندگي، موتورسواران موظفند از خطوط مشخص حركت كرده، كلاه ايمني براي خود و تركنشين داشته باشند و از عبور از پيادهرو و مكانهاي غيرمجاز بپرهيزند. اما عدم اجراي اين قوانين و ناتواني در اعمال جريمه يا نظارت مستمر باعث شده است تا بيقانوني به يك هنجار تبديل شود. با وجود قوانين روشن و صريح، بازدارندگي واقعي در كار نيست. مردم ميپرسند چرا پليس راهور فقط جريمه ميكند، اما جلوي تكرار تخلف را نميگيرد؟ چرا شهرداري براي آموزش ايمني عمومي وارد ميدان نميشود؟ اگر امنيت جاني مردم اهميت دارد، چرا اقدامات صرفا نمادين هستند؟ فراتر از قوانين، مساله اصلي به فرهنگ رانندگي بازميگردد. چرا موتورسواران گمان ميكنند قانون شامل حالشان نيست؟ چرا شهروندان از موتورسواران ميترسند و با آنها احساس امنيت نميكنند؟ اينها پرسشهايي است كه بايد در سطح آموزش عمومي، رسانه و سياستگذاريهاي فرهنگي پاسخ داده شود. گلشني، مديركل حمل و نقل و امور مناطق شهرداري تهران در گفتوگو با ايسنا، در پاسخ به برخي از اين سوالات با بيان اينكه ۴ ميليون و ۷۰۰هزار موتوسيكلت در تهران داريم كه عمده تمركز آنها در مناطق مركزي تهران است، بيان كرد كه متاسفانه شرايط بهگونهاي شده كه موتوسيكلتها ديگر مختص قشر خاصي نيستند؛ از بانوان و آقايان گرفته تا اقشار مرفه و كمدرآمد، همگي از اين وسيله استفاده ميكنند و سوال اينجاست كه چرا كنترلي بر آن نيست و هر فضايي كه ميتوان را با موتوسيكلت طي ميكنند و هزينهاي براي تردد نميپردازند و جريمهها نيز اغلب به درستي اعمال نميشود؟ وي در ادامه صحبتهاي خود گفت: متاسفانه پيادهروهاي شهر از دسترس موتوسيكلتها در امان نماندهاند و اين موضوع نهتنها ايمني عابران پياده را به خطر انداخته؛ بلكه در برخي موارد مسائل امنيتي و بروز سرقتها را نيز به دنبال داشته است.
امنيت فقط يك واژه نيست، يك حق است
بنابراين گزارش، مشكل فقط قانون نيست؛ فرهنگ عمومي هم آسيب ديده است. وقتي نوجواني از كودكي ميبيند موتورها هر طور دلشان بخواهد ميرانند و كسي هم مواخذهشان نميكند، همين ميشود كه بعدتر خودش هم بيقانوني را حق ميداند. آموزش از مدرسه تا رسانه بايد تغيير كند، بايد نشان بدهيم كه امنيت فقط يك واژه نيست، يك حق است. رييسجمهور پزشكيان نيز در بازديدي كه در فروردين امسال از مركز پليس راهور داشت، بر استفاده از كلاه ايمني تاكيد كرد و بيان داشت كه اين مساله به مسالهاي جدي و ملي تبديل شده و دولت نيز تلاش دارد در جهت فرهنگسازي اقدام كند و در واقع افراد بايد به خاطر جانشان، خانوادهشان و كشورشان از كلاه ايمني استفاده كنند. كلاه ايمني يكي از مواردي است كه ميان بسياري از راكبان موتور سوار مورد توجه قرار نميگيرد. اين مورد درخصوص تركنشين موتوسيكلت هم بيشتر صدق ميكند و رعايت نميشود. در تصادفات و همچنين اصابت موتو سيكلت به زمين آسيب رسيدن به سر و كمر از بيشترين موارد آسيبديدگي است. لاييكشي، مسافركشي بيضابطه و ناديده گرفتن قوانين، خيابانهاي تهران را به صحنهاي ناامن تبديل كرده است. سكوهاي حملونقل، نهادهاي نظارتي و خود مردم، همگي مسوولاند. بايد صداي هشدار را بلند كرد؛ شايد جان بعدي كه در اثر بياحتياطي گرفته ميشود، يكي از عزيزان ما باشد. سكوهاي حمل و نقل مجازي بايد دستورالعمل ايمني سختگيرانهتري براي موتورسواران اجرا كنند. پليس راهور بهجاي جريمههاي بياثر، وارد فاز بازدارندگي جدي شود. شهرداري و نهادهاي فرهنگي، كمپينهايي براي تغيير نگرش عمومي به موتورسواري راهاندازي كنند.