واكاوي «تعادل» از عطش در مخازن آبي تهران

پشت سدهاي تهران چه خبر است؟

۱۴۰۴/۰۴/۲۸ - ۰۲:۱۹:۵۵
|
کد خبر: ۳۴۹۷۰۹

 آب هميشه بي‌صدا آمده و رفته، اما اين‌بار، صداي هشدارش از پشت سدها به گوش مي‌رسد. تهران شهري با بيش از ۱۰ ميليون نفر جمعيت الان با صداي آژير قرمزي روبروست كه از مخازن نيمه‌جان سدهايش بلند شده.

گلناز پرتوي مهر|

 آب هميشه بي‌صدا آمده و رفته، اما اين‌بار، صداي هشدارش از پشت سدها به گوش مي‌رسد. تهران شهري با بيش از ۱۰ ميليون نفر جمعيت الان با صداي آژير قرمزي روبروست كه از مخازن نيمه‌جان سدهايش بلند شده. در حالي كه هنوز تابستان به ميانه نرسيده، داده‌هاي رسمي نشان مي‌دهند كه وضعيت منابع آبي پايتخت وارد مرحله‌اي بحراني شده است. اما اين بحران چگونه شكل گرفت؟ آيا مي‌توان هنوز راهي براي جلوگيري از فاجعه پيدا كرد؟
بنا بر داده‌هاي منتشرشده تا تاريخ ۲۱ تيرماه، موجودي آب پشت سدهاي مهم تهران به‌شدت كاهش يافته است. برخي سدها تنها با ۷ تا ۲۰ درصد از ظرفيت خود پر هستند. براي درك بهتر ماجرا، بايد در نظر داشت كه اين سدها، قلب تپنده آبرساني به تهران محسوب مي‌شوند: 

آن‌چه بيش از همه نگران‌كننده است، هشدار صريح وزير نيروست: اگر وضعيت به همين منوال ادامه پيدا كند، ظرف يك ماه آينده سد ماملو ممكن است كاملا از مدار خارج شود؛ و به دنبال آن، لتيان، لار و حتي كرج نيز.
كاهش منابع آبي تهران صرفا يك اتفاق فصلي يا سالانه نيست. اين يك روند فرسايشي و بلندمدت است كه در پي تغييرات اقليمي، كاهش بارش‌ها، و مديريت نه چندان كارآمد  منابع آبي  شكل گرفته  است.

در سال آبي جاري، تنها ۱۵۳ ميلي‌متر بارندگي در تهران ثبت شده است. اين رقم نسبت به ميانگين بلندمدت بيش از ۴۰ درصد كاهش نشان مي‌دهد. بهار امسال هم به‌جاي آنكه زمان نجات‌بخش پرشدن سدها باشد، خود به دوره‌اي خشك تبديل شد؛ چنان‌كه بارش ارديبهشت بيش از ۹۰ درصد كمتر از ميزان معمول بود.
در كنار اين خشكسالي طبيعي، ما با پديده‌اي دست‌ساخته بشر هم روبرو هستيم: مصرف بي‌رويه و مديريت ناكارآمد. هنوز هم در بسياري از خانه‌ها، شير آب بي‌وقفه باز است، آبياري باغچه‌ها در اوج گرما انجام مي‌شود، و شبكه فرسوده توزيع آب بخشي از منابع را  هدر مي‌دهد.
سازمان ملل «تنش آبي» را وضعيتي مي‌داند كه در آن، ميزان منابع تجديدپذير آب براي پاسخ به نيازهاي مصرف كافي نباشد. تهران سال‌هاست كه از اين مرز عبور كرده، اما حالا در آستانه بحران آبي قرار دارد. نسبت سرانه آب تجديدپذير به جمعيت، به كمتر از يك‌سوم ميانگين جهاني رسيده است. با رشد جمعيت، توسعه بي‌ضابطه شهري، و تقاضاي بيشتر از منابع محدود، ظرفيت تاب‌آوري تهران به پايان نزديك شده است. كارشناسان هشدار مي‌دهند كه اگر روند فعلي ادامه پيدا كند، تهران در كمتر از ۵ سال با بحران ساختاري آب مواجه خواهد شد. در برابر اين وضعيت قرمز، واكنش‌ها متفاوت بوده است. برخي مسوولان از مردم مي‌خواهند ۲۰ درصد مصرف خود را كاهش بدهند. اين عدد شايد در ظاهر كوچك باشد، اما در مقياس شهري مي‌تواند از يك فاجعه جلوگيري كند.

با اين حال، مشكل تنها با فرهنگسازي حل نمي‌شود. نياز به اقداماتي در سطح كلان، ساختاري و پايدار داريم: 
تسريع در نوسازي شبكه آبرساني: در حال حاضر، بيش از ۲۵ درصد آب شرب در فرآيند انتقال و توزيع تلف مي‌شود. جلوگيري از اين هدررفت معادل ساخت يك سد بزرگ در هر سال است.
توسعه فناوري تصفيه و بازچرخاني آب: آب‌هاي خاكستري خانگي، آب باران و پساب شهري بايد به منابعي دوباره براي مصارف غيرشرب تبديل شوند.
مديريت تقاضا در بخش كشاورزي: حدود ۹۰ درصد آب مصرفي ايران به كشاورزي تعلق دارد. بدون اصلاح شيوه‌هاي آبياري و كشت، ذخيره‌سازي براي شهرها نيز بي‌معناست.
اصلاح تعرفه‌ها و هدفمندسازي يارانه آب: وقتي آب بسيار ارزان عرضه مي‌شود، انگيزه‌اي براي صرفه‌جويي وجود ندارد. البته اين سياست بايد با حمايت از اقشار آسيب‌پذير همراه باشد.

بازنگري در توسعه شهري: آيا تهران ظرفيت زيستي بيش از ۱۰ ميليون نفر را دارد؟ آيا توسعه شهري بدون توجه به ظرفيت‌هاي محيطي عقلاني است؟
نگاه بلندمدت به وضعيت سدهاي تهران نشان مي‌دهد كه حتي اگر در هفته‌هاي آينده باران هم ببارد، نمي‌توان به بازگشت به شرايط عادي اميد بست. خشكسالي ساختاري شده و آب ديگر يك منبع هميشه ‌در‌ دسترس  نيست.

مساله اصلي نه فقط تابستان امسال، كه زمستان پيش رو و سال‌هاي بعدي است. بايد براي تأمين پايدار آب برنامه‌اي ميان‌مدت و درازمدت داشته باشيم. آن‌هم نه فقط بر كاغذ، بلكه در اجرا. اگرچه مديريت منابع آبي بايد از سطوح حاكميتي آغاز شود، اما نقش شهروندان نيز انكارناپذير است. كاهش مصرف آب در خانه‌ها، تعمير نشتي‌ها، استفاده از وسايل كاهنده مصرف، توجه به ساعات اوج مصرف، همه و همه گام‌هاي كوچكي‌اند كه در كنار هم مي‌توانند تفاوتي بزرگ رقم بزنند. تهران با بحران كم‌آبي تنها نيست، اما تفاوت در اين است كه جمعيت بالاي پايتخت، هر تصميم غلط را به فاجعه‌اي بزرگ  تبديل مي‌كند.
سدهاي تهران خالي شده‌اند، اما اين خالي‌شدن، تنها خالي‌شدن يك مخزن نيست. اين يك علامت جدي است، صدايي از آينده كه مي‌گويد: «اگر امروز كاري نكني، فردا تشنه خواهي ماند.»

آژير قرمز سدهاي پايتخت، زنگ خطر فروپاشي نظم مصرف فعلي‌مان است. زمان آن رسيده كه نگاه‌مان به آب، نگاه حياتي و ملي باشد؛ نه فقط يك خدمت شهري. آن‌چه در پشت اين مخازن كم‌جان مي‌گذرد، فقط بحران يك شهر نيست، كه پيش‌درآمد چالشي براي تمام كشور است.