درياي عمان، نجاتگر اصفهان يا يك راهحل موقت؟
در روزهاي اخير، بحران فرونشست زمين در اصفهان به يكي از چالشهاي جدي براي مديريت منابع آبي كشور تبديل شده است. اين پديده بهويژه در مناطق مركزي ايران، كه با كمبود شديد منابع آبي مواجه است، اثرات و تبعات زيادي به همراه داشته است.

در روزهاي اخير، بحران فرونشست زمين در اصفهان به يكي از چالشهاي جدي براي مديريت منابع آبي كشور تبديل شده است. اين پديده بهويژه در مناطق مركزي ايران، كه با كمبود شديد منابع آبي مواجه است، اثرات و تبعات زيادي به همراه داشته است.
فرونشست زمين در اصفهان به عنوان يكي از استانهاي پرمصرف و كمآب كشور، در سالهاي اخير افزايش چشمگيري يافته و نگرانيهاي بسياري را درباره آينده اين استان و ديگر مناطق خشك و نيمهخشك كشور به وجود آورده است. در اين ميان، طرحهاي مختلفي براي مقابله با بحران آب و فرونشست ارايه شده كه يكي از آنها، انتقال آب از درياي عمان به اصفهان است.
بسياري از كارشناسان معتقدند كه انتقال آب از درياي عمان به استانهاي مركزي ايران ممكن است راهحل كوتاهمدت مناسبي براي تأمين آب باشد.
اين در حالي است كه علي بيتاللهي، رييس بخش زلزلهشناسي و خطرپذيري مركز تحقيقات راه، مسكن و شهرسازي، در مصاحبهاي با مهر، نگرانيهاي خود را درباره اثرات منفي اين پروژه در آينده اعلام كرد.
او بر اين باور است كه چنين طرحهايي نهتنها بحران فرونشست اصفهان را حل نميكند، بلكه ممكن است آن را تشديد كند.
بيتاللهي در گفتوگو با مهر گفت: انتقال آب از درياي عمان نهتنها بحران فرونشست اصفهان را حل نميكند، بلكه با افزايش مصرف و رشد جمعيتي ناشي از تأمين آب، احتمال تشديد پديده فرونشست نيز وجود دارد.
او با اشاره به تجارب مشابه در ساير مناطق كشور تأكيد كرد كه افزايش منابع آبي در مناطقي كه از نظر آبي بهطور حادي با مشكل مواجه هستند، بهطور معمول منجر به افزايش مصرف و ايجاد نيازهاي جديد براي منابع آب ميشود.
تجربههاي مشابه در تهران
بيتاللهي با اشاره به تجربه مشابه در تهران گفت كه در گذشته بهمنظور تأمين آب شرب، سدهايي ساخته شد و منابع جديدي به اين منظور اختصاص يافت. نتيجه اين اقدامات، افزايش جمعيت، توسعه بيرويه و در نهايت بازگشت به بحران كمآبي و برداشت بيرويه از چاهها بود. رييس بخش زلزلهشناسي و خطرپذيري مركز تحقيقات راه، مسكن و شهرسازي ادامه داد: اين فرآيند، كه بهطور غيرمستقيم به تشديد پديده فرونشست منجر شده است، چرخهاي باطل است كه در آن هرچه بيشتر منابع آبي انتقال يابد، به همان ميزان تقاضا براي مصرف و توسعه افزايش مييابد. به گفته، «چرخهاي كه در تهران ايجاد شد، اكنون در ساير مناطق كشور نيز در حال وقوع است. »
مديريت مصرف آب: نياز به يك تغيير اساسي
بيتاللهي با تأكيد بر اهميت مديريت مصرف آب، تصريح كرد: بايد رويكرد خود را از تأمين آب به سمت مديريت مصرف آب تغيير دهيم. او بر اين باور است كه توسعه صنايع و شهرها بايد در مناطقي انجام شود كه ظرفيت تأمين پايدار آب را دارند، نه در فلات مركزي كه منابع آبي آن در حال اتمام است. بهگفته او، در صورت ادامه سياستهاي موجود، بحران كمآبي و فرونشست زمين در آينده شدت خواهد گرفت.
اين مقام مسوول همچنين پيشنهاد داد كه بهجاي طراحي شبكههاي گسترده براي انتقال آب شيرينشده به سراسر كشور، بايد برنامههاي توسعهاي مبتني بر ظرفيت محيطي و منابع آبي پايدار طراحي شود. در اين راستا، او به شبكههاي انتقال آب اشاره كرد كه در معرض خطرات طبيعي و انسانساخت قرار دارند و كوچكترين حادثه در اين شبكهها ميتواند خسارات گستردهاي به زندگي شهري، صنايع و كشاورزي وارد كند.
بيتاللهي يادآور شد: برخلاف قطعي برق يا گاز كه ميتوان تا چند ساعت با آن كنار آمد، نبود آب حتي در مدتزمان كوتاه، ميتواند منجر به توقف كامل فعاليتها و اختلال اساسي در زندگي شهري شود.
انتقال بينحوضهاي آب: تهديدي براي توسعه پايدار
انتقال آب بينحوضهاي، يكي از پروژههاي جنجالي ديگري است كه در سالهاي اخير مطرح شده است. به گفته بيتاللهي، اين نوع پروژهها ميتواند باعث تهديدات جدي براي توسعه پايدار شود. او با انتقاد از سياست انتقال بينحوضهاي آب، تأكيد كرد: توسعه پايدار ايجاب ميكند كه از اين نوع انتقالها تا حد ممكن پرهيز شود. رييس بخش زلزلهشناسي و خطرپذيري مركز تحقيقات راه، مسكن و شهرسازي معتقد است كه بهجاي آن، بايد توجه بيشتري به توسعه صنعتي و شهري در مناطقي كه منابع آبي مناسبتري دارند، معطوف شود و سواحل جنوبي كشور و مناطقي كه ظرفيت آبي بهتري دارند، ميتوانند مكانهاي مناسبي براي توسعه صنعتي باشند.
كاهش بارشها و تغيير اقليم: يك چالش جديد
يكي از عوامل اصلي بحران آب و فرونشست در اصفهان، كاهش بارشها و تغييرات اقليمي است. به گفته بيتاللهي، بهطور متوسط، ميزان نزولات جوي در اصفهان در حدود ۲۰ درصد نسبت به ميانگين بلندمدت كاهش يافته است. او افزود: اين نرخ در سالهاي مختلف نوسان دارد، اما روند كلي كاهش بارشها بين ۱۵ تا ۲۰ درصد بوده است.
يكي از تغييرات مهم در نوع بارشها، تغيير از بارشهاي برفي به بارشهاي شديد و كوتاهمدت است. اين تغييرات نهتنها تأثيري منفي بر منابع آبي زيرزميني داشته است، بلكه باعث كاهش ظرفيت ذخيرهسازي طبيعي آب شده است.
رييس بخش زلزلهشناسي و خطرپذيري مركز تحقيقات راه، مسكن و شهرسازي در اين خصوص گفت: پوشش برفي ارتفاعات اطراف زايندهرود به حدود ۱۰ درصد كاهش يافته و با تبديل بارش برف به باران، ظرفيت ذخيرهسازي طبيعي نيز بهشدت افت كرده است.
گسلهاي فعال و ريسك انتقال آب
يكي از مسائل ديگري كه در پروژههاي انتقال آب بايد مد نظر قرار گيرد، خطرات ناشي از گسلهاي فعال است.
به گفته رييس بخش زلزلهشناسي و خطرپذيري مركز تحقيقات راه، مسكن و شهرسازي، استفاده از خطوط انتقالي كه از گسلهاي فعال عبور ميكنند و نياز به پمپاژ دايم دارند، ريسك بسيار بالايي به همراه دارد و نميتواند پاسخگوي توسعهاي پايدار و ايمن در مناطق خشك و كمآب باشد.
با توجه به بحرانهاي موجود، بيتاللهي پيشنهاد ميدهد كه مديريت مصرف و تمركززدايي از صنايع و بازآرايي توسعه منطقهاي بر اساس ظرفيت آبي، بهترين راهكار براي مقابله با بحران فرونشست و كمآبي است.
او تأكيد كرد: اين سياستها بهجاي افزايش تقاضاي آب، به كاهش آن كمك خواهند كرد و در نهايت از تشديد بحرانهاي زيستمحيطي مانند فرونشست جلوگيري خواهند كرد.
بحران فرونشست اصفهان يك واقعيت تلخ است كه تنها با تغيير در نگرشها و رويكردهاي مديريت منابع آبي ميتوان به مقابله با آن پرداخت. انتقال آب از درياي عمان، در بهترين حالت، تنها يك مسكن موقتي خواهد بود كه ممكن است مشكلات جديدي بهويژه در زمينه فرونشست به همراه داشته باشد. در نهايت، براي عبور از اين بحران، نيازمند يك سياست جامع و هماهنگ هستيم كه بهجاي توجه صرف به تأمين منابع آبي، به مديريت درست مصرف و توسعه پايدار توجه كند.