كارگران ساختماني، سنگرسازان بيسنگر اين روزها
حادثهخيزترين شغل در كشور كارگاههاي ساختماني است كه بيش از ۵۰ درصد حوادث را به خود اختصاص داده است. سقوط از ارتفاع، سقوط اجسام سخت، آتشسوزي، فروريختن ديوار و عدم آگاهي كارگر و عدم استفاده از لوازم ايمني به دليل نبود آموزشهاي ايمني كافي، تنها بخشي از دلايل مرگبار است. تعداد كثيري از كارگران ساختماني روزمزد و فاقد بيمه هستند و اگر اتفاقي براي آنها بيفتد كسي پاسخگو نخواهد بود

معيشت و امنيت حلقه مفقوده زندگي افراد روزمزد
گلي ماندگار|
حادثهخيزترين شغل در كشور كارگاههاي ساختماني است كه بيش از ۵۰ درصد حوادث را به خود اختصاص داده است. سقوط از ارتفاع، سقوط اجسام سخت، آتشسوزي، فروريختن ديوار و عدم آگاهي كارگر و عدم استفاده از لوازم ايمني به دليل نبود آموزشهاي ايمني كافي، تنها بخشي از دلايل مرگبار است. تعداد كثيري از كارگران ساختماني روزمزد و فاقد بيمه هستند و اگر اتفاقي براي آنها بيفتد كسي پاسخگو نخواهد بود. در حال حاضر وضعيت معيشتي كارگران ساختماني اصلا خوب نيست و كارگران به خاطر تورم شديد، سفرهشان كوچك و كوچكتر شده و اقلام مهم غذايي از سبد غذاييشان درحال حذف شدن است. هنوز مشكل بيمه كارگران ساختماني حل نشده و بارها اتفاق افتاده بيمه كارگران ساختماني به بهانههاي واهي توسط تامين اجتماعي قطع شده. اگر براي يك كارگري كه بيمه ندارد اتفاقي بيافتد هيچ كس پاسخگو نخواهد بود.
كارگران ساختماني، ستونهاي اصلي عمران و توسعه شهرياند؛ افرادي كه با تلاش طاقتفرسا، آجر روي آجر ميگذارند و شهرها را ميسازند. با وجود اين نقش كليدي، خودشان در شرايط بسيار دشواري زندگي و كار ميكنند. نداشتن امنيت شغلي، دستمزدهاي پايين، نبود تجهيزات ايمني استاندارد و مهمتر از همه نبود پوشش كامل بيمه تأمين اجتماعي، بخش جداييناپذير از زندگي اين قشر زحمتكش شده است. بسياري از كارگران ساختماني در ايران روزانه بيش از ۱۰ ساعت در شرايط دشوار آبوهوايي كار ميكنند. كار در ارتفاع، جابهجايي مصالح سنگين و استفاده از وسائل خطرناك باعث شده حوادث كاري در اين شغل بسيار بالا باشد. اما اين سختيها فقط به محيط كار محدود نميشود. بسياري از اين كارگران در حاشيه شهرها و در مناطق كمبرخوردار زندگي ميكنند و از خدمات رفاهي و زيرساختهاي شهري مناسبي بهرهمند نيستند. بر اساس قوانين كار، همه كارگران مشمول بيمه تأمين اجتماعي هستند. با اين حال، كارگران ساختماني به دلايل مختلف از جمله ماهيت پروژهاي و كوتاهمدت كار ساختماني، عدم ثبت رسمي بسياري از كارگران توسط كارفرما، بالا بودن سهم بيمه براي كارفرمايان و كارگران، تحت پوشش بيمه قرار نميگيرند. در عمل، تنها بخش كوچكي از كارگران ساختماني بيمه دارند و بسياري ديگر در صورت بروز حوادث، بيماري يا از كارافتادگي، هيچ پشتوانه مالي و حمايتي ندارند. به گفته فعالان صنفي و گزارشهاي رسمي، بيش از يك ميليون كارگر ساختماني در ايران وجود دارد. از اين تعداد، فقط حدود ۴۰۰ هزار نفر تحت پوشش بيمه تأمين اجتماعي هستند. سالانه هزاران حادثه كار در بخش ساختمان ثبت ميشود كه بسياري از قربانيان آن فاقد بيمهاند. بارها و بارها فعالان كارگري خواستار راستيآزمايي آمار كارگران ساختماني در سراسر كشور و بررسي وضعيت بيمه آنها شدهاند اما هر بار مسوولان با وعدههايي كه هيچ ضمانت اجرايي ندارد شانه از بار مسووليت خالي كردهاند.
روايت يك كارگر ساختماني
احمد، ۳۵ ساله، پدر دو فرزند، حدود ۱۲ سال است در كار ساختمان كار ميكند. او ميگويد: «هر وقت به بيمه فكر ميكنم، ميترسم. اگر خداي نكرده از داربست بيفتم، نه پولي براي درمان دارم و نه پساندازي كه خانوادهام را اداره كنم.» احمد ماهي حدود ۱۰ تا ۱۲ ميليون تومان درآمد دارد اما ميگويد هزينه بيمه برايش بالاست و كارفرمايان هم حاضر به پرداخت سهم خود نيستند. او تنها كارگري نيست كه به دليل مشكلات اقتصادي قادر به پرداخت حق بيمه خود نيست اما مساله فقط هزينه حق بيمه نيست مساله اين است كه طبق ضوابط سازمان تامين اجتماعي بسياري از كارگراني هم كه بيمه هستند به محض پايان يافتن مدت كار و به دليل بيكاريهاي فصلي خيلي زود از ليست بيمه حذف ميشوند.
نقش دولت و سازمان تأمين اجتماعي
طبق قانون، دولت موظف است زمينه بيمهشدن كارگران ساختماني را فراهم كند. در سالهاي اخير طرحهايي براي بيمه كارگران ساختماني اجرا شد، اما روند كند، سهميهبندي و قطع بيمه برخي كارگران باعث شد اين طرحها به نتيجه مطلوب نرسد. به گفته كارشناسان، حذف سهميهبندي بيمه و ايجاد بانك اطلاعاتي جامع از كارگران ساختماني ميتواند بخشي از اين مشكل را حل كند.
تبعات اجتماعي و اقتصادي
نبود بيمه فقط مشكل فردي كارگران نيست؛ بلكه تبعات گستردهاي براي جامعه دارد، از جمله افزايش فقر و آسيبهاي اجتماعي در خانوادههاي كارگران، بالا رفتن هزينههاي درماني براي جامعه و دولت، كاهش انگيزه كارگران براي ارتقاي مهارت و ايمني. كارگران ساختماني، در سكوت و بيادعايي، ساختمانهايي را ميسازند كه ما در آنها زندگي ميكنيم، اما خودشان پشتوانهاي براي روزهاي سخت ندارند. بيمهشدن كامل و واقعي اين كارگران، نه يك لطف، بلكه يك ضرورت اجتماعي، اقتصادي و انساني است.
كارگراني بدون پشتوانه
علي اشراقي، فعال كارگري در اين باره به «تعادل» ميگويد: واقعيت اين است كه كارگران ساختماني با مشكلات متعددي دستوپنجه نرم ميكنند، اما شايد اصليترين و دردناكترين مشكل، نداشتن بيمه تأمين اجتماعي و نبود امنيت شغلي است. بسياري از اين كارگران سالها زحمت ميكشند، اما اگر دچار حادثه يا بيماري شوند، هيچ پشتيباني ندارند. او در پاسخ به اين سوال كه چرا با وجود اينكه طبق قانون، كارگران ساختماني بايد بيمه شوند، اين اتفاق نميافتد،اظهار ميدارد: مشكل اصلي در اجراي قانون است. ما قوانين بسياري داريم كه ضمانت اجرايي لازم را ندارند. بيمه كارگران ساختماني هم يكي از اين قوانين به شمار ميرود. از يكسو كارفرمايان براي فرار از پرداخت حق بيمه، كارگران را ثبت نميكنند يا آنها را بهصورت روزمزد و پروژهاي بهكار ميگيرند. از سوي ديگر، سهميهبندي بيمه كارگران ساختماني توسط سازمان تأمين اجتماعي باعث شده بخش زيادي از كارگران پشت در بيمه بمانند. دولت هم حمايت كافي نميكند و سالهاست وعدههايي داده شده كه عملي نشده است.
40 درصد كارگران ساختماني بيمه اند
اين فعال كارگري ميافزايد: براساس آمار رسمي، فقط حدود ۴۰ درصد كارگران ساختماني بيمه هستند. بقيه در صورت بروز حادثه، نه ديه ميگيرند و نه از خدمات درماني رايگان برخوردارند. حتي آن عدهاي هم كه بيمه دارند، گاهي بيمهشان قطع ميشود چون به دلايل مختلف مثل اتمام پروژه يا مشكلات اداري، سهميه بيمه به آنها تعلق نميگيرد. اشراقي با اشاره به تاثيرات كه نداشتن بيمه بر زندگي كارگران ساختماني دارد، ميگويد: كار ساختماني جزو پرحادثهترين مشاغل است. اگر كارگري بيمه نباشد و دچار حادثه شود، نه تنها خودش آسيب جدي ميبيند بلكه خانوادهاش هم دچار مشكلات شديد معيشتي ميشود. بعضي از خانوادهها بعد از حادثه، دچار فقر مطلق و حتي بيخانماني ميشوند. اين مساله در درازمدت منجر به آسيبهاي اجتماعي بزرگتري هم خواهد شد.
سرپيچي تامين اجتماعي از قانون
او ميافزايد: بارها و بارها در اين رابطه به مسوولان هشدار دادهايم اما متاسفانه هر بار مساله با وعدههايي كه ضمانت اجرايي ندارند به پايان رسيده و از سوي ديگر هم گويا هيچ قانون يا نهادي نيست كه بتواند سازمان تامين اجتماعي را ملزم به برقراري بيمه كارگران ساختماني كند و اين سازمان هر بار به بهانههاي مختلف از اين كار سر باز ميزند.
اشراقي ادامه ميدهد: براي اينكه بتوانيم اين قانون را اجرايي كنيم قبل از هر چيز، بايد سهميهبندي بيمه كارگران ساختماني حذف شود و همه كارگران بدون استثنا تحت پوشش بيمه قرار بگيرند. دولت ميتواند با اختصاص يارانه يا كاهش حق بيمه، كارفرمايان و كارگران را تشويق كند. همچنين لازم است سامانهاي براي ثبت دقيق اطلاعات كارگران ساختماني راهاندازي شود تا جلوي سوءاستفادهها گرفته شود. مهمتر از همه، نظارت جديتري بر كارفرمايان باشد تا قانون را اجرا كنند.
نبود امكانات ايمني جان كارگران را به خطر مياندازد
مسعود راوی، فعال كارگري نيز در مورد مشكلات كارگران ساختماني به «تعادل» ميگويد: متأسفانه مشكلات متنوعند. از جمله دستمزد پايين، نبود امنيت شغلي، شرايط بسيار سخت محيط كار و مهمتر از همه نبود امكانات ايمني استاندارد. بسياري از كارگران روي داربستهاي ناايمن يا در پروژههايي كار ميكنند كه حتي كلاه ايمني و كمربند ايمني هم در اختيارشان نيست. اين يعني كوچكترين خطا ميتواند فاجعهبار باشد. همچنين نوسانات بازار مسكن و ركود ساختوساز باعث ميشود كارگران در بخشي از سال بيكار شوند و با مشكلات معيشتي جدي روبرو شوند.
بار ساخت و ساز كشور بر دوش اتباع بود
او با اشاره به اخراج گسترده اتباع افغانستان از ايران ميافزايد: در تمام اين سالها بخش قابل توجهي از كارگران ساختماني را اتباع افغانستان تشكيل ميدادند. كار با اين اتباع براي كارفرمايان بسيار راحتتر بود چرا كه نه از بيمه خبري بود و نه از دستمزد عادلانه. در واقع بيشترين بار ساخت و ساز در كشور ما بر دوش همين كارگران افغانستاني بود. راوي ادامه ميدهد: حالا با اخراج اين اتباع ديگر اين بهانه هم از سازمان تامين اجتماعي گرفته ميشود و نميتواند به بهانه تبعه افغانستان بودن از تحت پوشش بيمه قرار دادن كارگران ساختماني سر باز بزند. اين فعال كارگري در مورد شرايط بازنشستگي كارگران ميگويد: خيلي از كارگران ساختماني، به دليل نداشتن سابقه بيمه مستمر، اصلا امكان بازنشستگي ندارند. برخي هم كه بيمه ميشوند، در نهايت با مشكلات اداري، كمبود سابقه يا قطع بيمه مواجه ميشوند و در سنين بالا، كه ديگر توان كار ندارند، امرار معاش برايشان مشكل ميشود. در حالي كه به دليل سختي كار، اين افراد خيلي زودتر از ساير مشاغل دچار مشكلات جسمي و از كارافتادگي ميشوند. مسعود راوي در پايان با اشاره به اين مساله كه در دوران جنگ تحميلي جهادگران سازمان جهاد سازندگي به سنگرسازان بيسنگر معروف شده بودند، ميافزايد: الان هم كارگران ساختماني با تلاش و زحمت فراوان براي مردم خانه ميسازند و در نهايت سود اين كار راهي جيب صاحبان پروژههاي ساختماني شده و اين كارگران حتي از سقفي امن براي زندگي خود برخوردار نيستند.