بورس آماده تغيير مسير

۱۴۰۴/۰۴/۲۳ - ۰۰:۳۴:۴۹
|
کد خبر: ۳۴۹۰۳۰

بازار سرمايه ايران در هفته‌هاي اخير تحت تاثير مستقيم تحولات عميق سياسي، اقتصادي و رواني قرار گرفته است.

بازار سرمايه ايران در هفته‌هاي اخير تحت تاثير مستقيم تحولات عميق سياسي، اقتصادي و رواني قرار گرفته است. مجموعه‌اي از وقايع كوچك و بزرگ، در كنار ترس هميشگي ريسك سيستماتيك، منجر به نوعي ركود در رفتار بازار شده و مانع از شكل‌گيري حركتي جدي شده‌اند. اگرچه در روز پاياني هفته گذشته معاملات برخي نمادها شاهد كاهش فشار فروش و رشد تقاضا بودند، اما كليت بازار در فضايي نسبتا سرد و بدون تحول معنادار به كار خود ادامه داد.

در چنين شرايطي، نخستين گام در تحليل بازار، پذيرش و درك عمق بحران است. نه در سطح ظاهري، بلكه در بنيان‌هاي رفتاري و تصميم‌گيري فعالان بازار. معاملات ثانيه‌به‌ثانيه رنگ نوسان گرفته‌اند و همين امر، فضاي تصميم‌گيري را براي معامله‌گران به‌شدت دشوار كرده است. جالب آنكه هر گروه-از نقدنشينان گرفته تا دارندگان پرتفوي‌هاي بلندمدت-دلايل مختص به خود را براي ماندن يا رفتن دارند، اما وجه مشترك همه آنها، واكنش به عدم قطعيت و پيچيدگي وضعيت موجود است.

براساس گزارش بازار، در چنين فضايي، اشاره به ارزش‌هاي بنيادي شركت‌ها يا تحليل‌هاي متعارف بازار، تا حدي از واقعيت‌هاي موجود فاصله دارد. كساني كه اكنون تصميم به فروش گرفته‌اند، نه از روي ناآگاهي بلكه از روي ترس نسبت به جنس بحران و سطح ريسك موجود در ساختار بازار چنين انتخابي كرده‌اند. واقعيت‌هاي ميداني نشان مي‌دهند كه سهامداري در شرايط فعلي، تصميمي به‌غايت پرريسك و دشوار به شمار نمي‌رود. از همين منظر، فشار فروش سنگين اين روزها نه‌تنها قابل توجيه نيست، بلكه به‌مثابه واكنشي غيرمنطقي به ارزندگي بازار است. در چنين فضايي، اشاره به ارزش‌هاي بنيادي شركت‌ها يا تحليل‌هاي متعارف بازار، تا حدي از واقعيت‌هاي موجود فاصله دارد. كساني كه اكنون تصميم به فروش گرفته‌اند، نه از روي ناآگاهي، بلكه از روي ترس نسبت به جنس بحران و سطح ريسك موجود در ساختار بازار چنين انتخابي كرده‌اند.
با اين حال، در نقطه مقابل اين فضاي پرتنش، برخي كارشناسان بر وضعيت مطلوب بنيادي بازار تاكيد دارند. نسبت‌هاي ارزش‌گذاري شركت‌ها، گزارش‌هاي فصلي و نسبت‌هاي پي‌به‌اي فوروارد برخي نمادها به سطحي تاريخي رسيده‌اند كه گاه عددي كمتر از ۴ را نشان مي‌دهد. تجربه‌هاي گذشته نيز گواه آن است كه در مقاطع مشابه-مانند سال‌هاي ۹۸ و ۹۹-خروج سنگين پول از بازار، مقدمات جهش‌هاي بزرگ قيمتي را فراهم كرده است؛ البته فعلا فقط خروج نقدينگي رخ داده و هنوز نشاني از رشد مشاهده نمي‌شود.

سه مولفه مهم براي اميدواري به آينده بازار


در همين راستا، سه مولفه مهم براي اميدواري به آينده بازار مطرح شده است؛ نخست، آنكه بخش بزرگي از اصلاح و جذب فشار فروش صورت گرفته و بازار بخشي از تنش‌ها را پشت سر گذاشته است. دوم، آنكه زيرساخت‌هاي اقتصادي در جريان بحران آسيب جدي نديده‌اند و برخلاف فشارهاي رواني، هزينه اقتصادي جنگ پايين بوده است. سوم، چرخش احتمالي امريكا و آغاز مذاكراتي كه مي‌تواند منشا تحولات اساسي در فضاي اقتصادي كشور باشد.
در همين مسير، توجه به نقدينگي خارج‌شده از بازار طي روزهاي اخير نيز اهميت دارد. چيزي حدود ۴۰ همت پول از بازار بيرون رفته و در انتظار تغييرات بنيادي، نظاره‌گر تحولات باقي مانده است. اگر رخداد مثبتي در فضاي سياست يا اقتصاد شكل گيرد، اين نقدينگي مي‌تواند با قدرتي بيشتر به بازار بازگردد.
با اين همه، موانع ساختاري مهمي بر سر راه حمايت قوي از بازار وجود دارد. حضور فعال وزير اقتصاد طي هفته‌هاي اخير هرچند نشانه‌اي از تمايل دولت به حمايت از بازار سرمايه بوده، اما دو عامل اصلي مانع از تحقق كامل اين حمايت‌ها شده‌اند: نخست، خوش‌بيني غيرواقع‌بينانه‌اي كه عمق بحران را در ابتدا دست‌كم گرفت و دوم، رويكرد برخي نهادهاي تصميم‌گير كه بازار سرمايه را اولويت ضروري و فورس‌ماژور نمي‌دانند. در نتيجه، اقدامات حمايتي دچار نوسان شده و بازار در نبود يك سياست پايدار، مسير دشواري را طي مي‌كند. به همين دلايل، برخي افراد داخل بازار نيز با تاكيد بر بي‌فايده بودن تزريق پول، راه را بر اقدامات حمايتي بسته‌اند. اما تجربه جهاني نشان داده است كه رها كردن بازار در چنين بحران‌هايي، نه‌تنها غيرمنطقي، بلكه منجر به عواقب پرهزينه خواهد شد. حسن كاظم‌زاده معتقد است كه بازار با فشار فروش همراه بوده، اما شدت اين فشار نسبت به روزهاي قبل كاهش داشت. در ادامه، برخي نمادها تقاضا پيدا كردند و در پايان معاملات سهم نمادهاي مثبت به ۲۳ درصد رسيد. با انجام معاملات بلوكي در پايان بازار و ورود منابع به نمادهاي سهامي و اهرمي، حجم سفارش‌هاي فروش تا حدود ۵ همت كاهش يافت.

در چنين فضايي، انتقادهايي نيز به سياستگذاران مطرح شده است-به‌ويژه در توجيه فروش با عنوان «فرصت خروج» يا «عدم ارزندگي بازار». اين ديدگاه زماني قابل پذيرش است كه بحران توسط مردم عادي رقم خورده باشد، اما در شرايط فعلي، بحران حاصل تصميم‌گيري‌هاي كلان و تنش‌هاي بين‌حاكميتي است. بنابراين، پذيرش مسووليت و همراهي با بازار وظيفه‌اي غيرقابل انكار براي ساختار حكمراني اقتصادي به شمار مي‌رود. در اين ميان، تحليلگر بازار سرمايه، حسن كاظم‌زاده در گفت‌وگو با خبرنگار بارار، با اشاره به وضعيت جاري معاملات تاكيد مي‌كند: «بازار با فشار فروش همراه بوده، اما شدت اين فشار نسبت به روزهاي قبل كاهش داشت. در ادامه، برخي نمادها تقاضا پيدا كردند و در پايان معاملات سهم نمادهاي مثبت به ۲۳ درصد رسيد. با انجام معاملات بلوكي در پايان بازار و ورود منابع به نمادهاي سهامي و اهرمي، حجم سفارش‌هاي فروش تا حدود ۵ همت كاهش يافت. بازار ديگر تحت فشار شديد نيست، اما بي‌نياز از حمايت هم نيست.»
او در ادامه مي‌افزايد: «در معاملات پاياني، صندوق‌هاي حمايتي از صندوق‌هاي اهرمي خريد كردند و مديران اين صندوق‌ها منابع دريافتي را صرف خريد واحدهاي ممتاز و ابطال آنها كردند. اگر قرار است معاملات روان‌تر شود، اين روند سم‌زدايي از ساختار اهرمي بايد ادامه پيدا كند؛ زيرا اين بخش هنوز به اصلاح و مداخله نياز دارد.»
كاظم‌زاده همچنين تصريح مي‌كند: «با گذشت ۸ روز از بازگشايي بازار پس از جنگ، هنوز هيچ صنعتي نتوانسته عملكرد مثبتي ثبت كند و شاخص تمامي گروه‌ها در محدوده منفي قرار گرفت. با اين حال، تعداد صنايع متعادل افزايش يافت. در ميان صنايع بزرگ، گروه‌هايي مثل چندرشته‌اي‌ها، فرآورده‌هاي نفتي و بانك‌ها در فهرست منفي‌هاي متعادل قرار داشتند. همچنين گروه‌هاي سيماني، غذايي و دارويي نيز معاملاتي با گرايش منفي اما متعادل داشتند. مجموعا به نظر مي‌رسد بازار در مسير تعادل است، ولي بخش‌هايي از آن همچنان به حمايت هدفمند نياز دارند.»

در پايان بايد گفت بحران اخير نه‌تنها ساختار فكري و مديريتي بازار را به چالش كشيده، بلكه نشان داده است كه بلوغ كافي در تصميم‌گيري و مواجهه با شرايط بحراني هنوز در بازار سرمايه ايران حاصل نشده است. ابزارهاي نظارتي مانند دامنه نوسان و حجم مبنا، به‌رغم انتقادات، همچنان نقش تعديل‌گر در كنترل هيجانات ايفا مي‌كنند و حذف شتاب‌زده آنها مي‌تواند به فروپاشي اعتماد عمومي در بازار بينجامد. شايد بزرگ‌ترين دستاورد اين روزهاي سخت، بازبيني مجدد در اصول حكمراني بازار و رسيدن به دركي واقعي از ظرفيت‌ها، مخاطرات و راه‌حل‌هاي پايدار باشد.