راهبرد ضد هوش مصنوعي چين در ميدان نبرد؛ فريب دشمن با آلوده‌سازي داده

۱۴۰۴/۰۴/۲۲ - ۰۰:۴۹:۳۵
|
کد خبر: ۳۴۸۸۷۳

ارتش آزادي‌بخش خلق چين بر آن است تا همزمان با توسعه سامانه‌هاي هجومي پيشرفته بر پايه هوش مصنوعي، توانمندي‌هاي دفاعي را نيز به وسيله اين فناوري گسترش دهد. به گزارش مهر، در حالي كه رقابت راهبردي ميان چين و ايالات متحده در حوزه فناوري‌هاي نوين به مرحله‌اي سرنوشت‌ساز رسيده و هوش مصنوعي به يكي از مولفه‌هاي تعيين‌كننده در برتري نظامي بدل شده است، ارتش آزادي‌بخش خلق چين با دركي ژرف از مخاطرات ناشي از وابستگي به سامانه‌هاي هوشمند و تسلط الگوريتمي دشمن، رويكردي دوگانه اتخاذ كرده است.

ارتش آزادي‌بخش خلق چين بر آن است تا همزمان با توسعه سامانه‌هاي هجومي پيشرفته بر پايه هوش مصنوعي، توانمندي‌هاي دفاعي را نيز به وسيله اين فناوري گسترش دهد. به گزارش مهر، در حالي كه رقابت راهبردي ميان چين و ايالات متحده در حوزه فناوري‌هاي نوين به مرحله‌اي سرنوشت‌ساز رسيده و هوش مصنوعي به يكي از مولفه‌هاي تعيين‌كننده در برتري نظامي بدل شده است، ارتش آزادي‌بخش خلق چين با دركي ژرف از مخاطرات ناشي از وابستگي به سامانه‌هاي هوشمند و تسلط الگوريتمي دشمن، رويكردي دوگانه اتخاذ كرده است. اين كشور از يك‌سو به توسعه قابليت‌هاي تهاجمي و تدافعي مبتني بر هوش مصنوعي مي‌پردازد و از سوي ديگر، به‌طور فزاينده‌اي طراحي و پياده‌سازي تدابير ضد هوش مصنوعي را در دستور كار قرار داده است. اين تدابير بخشي از يك استراتژي كلان براي حفاظت از استقلال اطلاعاتي، تقويت تاب‌آوري سايبري و بي‌اثر ساختن مزيت‌هاي فناورانه دشمن در ميدان‌هاي نبرد آينده به‌شمار مي‌روند؛ ميداني كه در آن، جنگ الگوريتم‌ها جايگزين بسياري از روش‌هاي متعارف شده است. در دهه اخير، فناوري هوش مصنوعي با شتابي چشمگير به يكي از اركان اصلي تحول در حوزه نظامي بدل شده و نقشي محوري در فرماندهي، كنترل، شناسايي تهديدات، تحليل بلادرنگ داده‌هاي ميداني و بهينه‌سازي تصميم‌گيري‌هاي تاكتيكي ايفا كرده است. ايالات متحده و متحدان آن در راستاي تقويت قابليت‌هاي رزمي خود، ميلياردها دلار در زمينه توسعه سامانه‌هاي خودكار جنگي، پهپادهاي مجهز به تصميم‌گيري خودمختار و سيستم‌هاي تحليل‌گر مبتني بر الگوريتم‌هاي يادگيري عميق سرمايه‌گذاري كرده‌اند. اين سامانه‌ها قادر هستند با اتكا بر داده‌هاي وسيع سنسوري و پردازش موازي، تهديدات را پيش‌بيني و واكنش‌هاي بهينه را در لحظه توليد كنند. در اين ميان، چين نيز با درك عميق از الزامات جنگ مدرن، به‌طور هم‌زمان در دو مسير گام برداشته است. اين كشور از يك‌سو توسعه زيرساخت‌هاي فناورانه مشابه را دنبال مي‌كند و از سوي ديگر به صورت جدي در حال طراحي و عملياتي‌سازي راهبردهايي براي مقابله با مزيت‌هاي نظامي دشمنان در بهره‌گيري از هوش مصنوعي است. به عقيده كارشناسان اين رويكرد دووجهي بيانگر واقع‌بيني راهبردي پكن در مواجهه با تهديدات نوظهور فناورانه است.

 سه سطح اصلي در مهار سيستم‌هاي هوشمند رزمي

مطابق با داده‌هاي منتشر شده از سوي نهادهاي نظامي و دانشگاهي چين، سه ركن بنيادين به عنوان ستون‌هاي اصلي در معماري سامانه‌هاي هوشمند رزمي، يعني داده‌ها، الگوريتم‌ها و توان محاسباتي، شناسايي شده‌اند. اين سه مولفه در حكم اركان وابسته به يكديگر در زنجيره تصميم‌سازي خودكار و اجراي عمليات محسوب مي‌شوند. داده‌ها، ماده خامي هستند كه سامانه‌هاي هوشمند بر پايه آنها محيط پيراموني را تحليل مي‌كنند؛ الگوريتم‌ها به منزله مغز پردازشي و چارچوب منطقي تحليل، تفسير و پيش‌بيني رفتار دشمن را انجام مي‌دهند و توان محاسباتي، ظرفيت عملياتي الگوريتم براي پردازش آني اطلاعات را تأمين مي‌كند. از اين منظر، هرگونه اخلال، تحريف يا اختلال در هر يك از اين اجزا، مي‌تواند به صورت زنجيره‌اي و اثرگذار، كل چرخه شناختي و تصميم‌گيري سيستم هوش مصنوعي دشمن را از كار بيندازد يا آن را به سوي تصميم‌گيري‌هاي نادرست و ناكارآمد سوق بدهد. به همين دليل، ارتش چين به طراحي تاكتيك‌هايي براي هدف‌گيري و بي‌اثر ساختن هر يك از اين مولفه‌ها به منظور فلج‌سازي سامانه‌هاي رزمي مبتني بر هوش مصنوعي دشمن، توجه ويژه‌اي نشان داده است.

 آلوده‌سازي داده‌ها:  تحريف تصوير واقعي ميدان

يكي از تاكتيك‌هاي برجسته در راهبرد ضد هوش مصنوعي چين، انتشار داده‌هاي گمراه‌كننده و طراحي سناريوهاي جعلي در محيط رزمي است. آنها از طريق استفاده از تصاوير ساختگي، صداهاي جعلي و داده‌هاي مخدوش، مدل‌هاي دشمن را دچار «تحليل‌هاي انحرافي» مي‌كنند. هدف از اتخاذ اين رويكرد، انحراف در خروجي تصميم‌گيري مدل‌هاي زباني و ديداري و توان محاسباتي دشمن است.

 فريب الگوريتمي: فراتر از منطق مدل

رويكرد ديگر نيروهاي مسلح چين، حركت به خارج از چارچوب يادگيري مدل است. به عنوان نمونه، پهپادها و يگان‌هاي زميني چيني مي‌توانند با اجراي مانورهاي غيراستاندارد و غيرخطي، سامانه‌هاي پيش‌بين خودكار دشمن را از كار بيندازند. اين اقدامات با هدف به چالش كشيدن ظرفيت تطبيق الگوريتم با موقعيت‌هاي جديد و كاهش اطمينان مدل‌ها به خروجي‌هاي توليدي صورت مي‌گيرد.

 ايجاد نويز اطلاعاتي و اشباع شبكه حريف

ارتش چين در چارچوب «جنگ فريبكارانه» اقدام به توليد حجم عظيمي از داده‌هاي غيرواقعي در قالب امواج الكترومغناطيسي، سيگنال‌هاي راداري و محتواي چندرسانه‌اي مي‌كند تا ظرفيت پردازش فناورانه دشمن را اشباع و عملكرد سيستم‌هاي تحليلي مبتني بر هوش مصنوعي را كُند كند. اين عمليات اطلاعاتي، عملا موجب از دست رفتن شفافيت داده‌اي و افزايش خطاي تصميم‌گيري خودكار مي‌شود.

 حمله  به زيرساخت  محاسباتي دشمن

تمركز ارتش چين در سطح سخت‌افزاري، بر تضعيف مراكز داده، سرورها، شبكه‌هاي انتقال و تأسيسات برق دشمن معطوف است. از منظر راهبردي، قطع يا اخلال در تأمين برق يا اتصال شبكه‌اي مي‌تواند عملكرد مدل‌هاي پيشرفته هوش مصنوعي را در شرايط بحراني جنگ به‌ طور كامل متوقف سازد. اين رويكرد، نشانگر ادغام جنگ سايبري با عمليات فيزيكي در راهبرد ضد هوش مصنوعي چين است.

مطالعات معكوس و حفاظت پيشگيرانه

بخش ديگري از راهبرد چين در حوزه مقابله با هوش مصنوعي نظامي، انجام مطالعات مهندسي معكوس بر روي سامانه‌هاي هوشمند غربي و شناخت نقاط آسيب‌پذير آنهاست. ارتش چين، همزمان با تمركز بر دستاوردهاي فناورانه بديع، اقدامات متعددي براي جلوگيري از جمع‌آوري داده‌هاي موثر توسط دشمن و استتار ديجيتال تجهيزات خود به اجرا گذاشته است. در كنار اين اقدامات، آموزش‌هاي پيشرفت‌هاي نيز براي ارتقاي تاب‌آوري سايبري و الگوريتمي در حال اجرا است.

  زمينه ژئوپليتيكي و هشدارهاي ميداني

سناريوهاي احتمالي درگيري چين با ايالات متحده بر سر تايوان و تجربه جنگ اوكراين، در طول سال‌هاي اخير، به محرك‌هايي براي تقويت خطوط دفاعي ضد هوش مصنوعي در چين بدل شده‌اند. هشدارهاي مقامات نظامي امريكا درباره استفاده گسترده از سامانه‌هاي بدون سرنشين براي سردرگمي ارتش چين در صورت حمله به تايوان، مبين جديت اين تهديد براي پكن است. در همين راستا، ارتش چين نيز متقابلاً با طراحي تاكتيك‌هاي فريب و فشرده‌سازي داده، در پي بي‌اثر كردن اين سناريوها بر آمده است.

 بازتعريف فلسفه «سپر و نيزه»  در عصر الگوريتم

دولت چين با تكيه بر سنت نظامي كهن خود مبني بر تلفيق راهبردي ميان «سپر» (توان دفاعي و بازدارنده) و «نيزه» (قابليت هجومي و تهاجمي)، تلاش دارد اين فلسفه را در ساختار نبردهاي مدرن نيز بازتعريف و بازپياده‌سازي كند. در شرايطي كه ميدان جنگ ديجيتال به عرصه تقابل الگوريتم‌ها بدل شده است، ارتش آزادي‌بخش خلق چين بر آن است تا همزمان با توسعه سامانه‌هاي هجومي پيشرفته بر پايه هوش مصنوعي، توانمندي‌هاي دفاعي در برابر اين فناوري را نيز گسترش دهد. اين دوگانه‌سازي راهبردي نه‌تنها ناظر بر حفظ برتري نظامي، بلكه در جهت تثبيت استقلال فناورانه، صيانت از حاكميت داده‌ها و جلوگيري از نفوذ الگوريتمي دشمن در تصميم‌سازي‌هاي نظامي چين نيز تلقي مي‌شود. هرچند برخي از اين تاكتيك‌ها هنوز در سطح مفهومي يا آزمايشگاهي قرار دارند، اما بررسي عملكرد نهادهاي نظامي و پژوهشي چين نشان مي‌دهد كه فرآيند طراحي و پياده‌سازي سپر دفاعي الگوريتمي در حال نهادينه شدن است؛ سپري كه نه‌فقط ابزاري فناورانه، بلكه مولفه‌اي كليدي در راهبرد امنيتي، نظامي و ژئوپليتيكي آينده چين خواهد بود.