در باب منشا آلودگي هواي شهرها
يكبار ديگر آلودگي و غبار ميهمان خانههاي بساري از ايرانيان در بيش از 20استان كشور شده است. نه فقط آلودگي هوا، بلكه برخي اخبار حاكي از آلوده شدن و گلآلود شدن آب برخي شهرها نيز است.

يكبار ديگر آلودگي و غبار ميهمان خانههاي بساري از ايرانيان در بيش از 20استان كشور شده است. نه فقط آلودگي هوا، بلكه برخي اخبار حاكي از آلوده شدن و گلآلود شدن آب برخي شهرها نيز است. اما بايد ديد ريشه اين آلودگيها و گرد و غبارها در شهرهاي كشورمان چيست؟ اين مشكلات و آلودگيها آيا ريشههاي بيروني دارند يا منشا آلودگيها را بايد در درون كشور و سياستگذاريهاي داخلي جست؟ معتقدم يكي از ريشههاي اصلي آلودگي، فقدان بارشهاي مناسب و خشكسالي است.نبايد فراموش كرد كه ركوردهاي گرمايشي در كره زمين در حال شكستن مداوم است. گرمايش كره زمين وارد فاز غير قابل بازگشتي شده است، ضمن اينكه در خاورميانه اين آثار دوبرابر متوسط جهاني است. به اين دليل است كه تاثيرات اين تغييرات شديدتر بروز مييابد. در مورد اينكه اين آلودگيها چه منشايي دارند؟ بايد گفت كه بخشي از آنها منشا منطقهاي دارند و اكثر كشورهاي منطقه با آن دست به گريبان هستند. اما در مورد ايران اگر دقت كنيد در مناطق شهري، آلودگيها بيشتر از مناطق بين شهري است. به دليل اينكه در مناطق شهري و حاشيه شهرها، تخريب و ناپايداري خاك بسيار شديدتر است، در ادامه اين مشكلات با آلودگيهاي عادي اين مناطق تركيب شده و شكل فاجعه به خود ميگيرد. بخشي از اين مشكلات ناشي از سياستهاي داخلي و بخشي نيز برآمده از مناسبات بيروني و خارجي است. دهههاست كه بحرانهاي زيست محيطي در منطقه شكل گرفته است. اين روند، فشار روي منابع را بالا برده و چون اكثر اين كشورها با بحرانهاي مرتبط با مواد غذايي و كشاورزي مواجه هستند، استفاده غيرمعقول از منابع آبي كشور (چه آبهاي جاري و رودخانهها و...كه روي آنها سد زده شده و چه آبهاي زيرزميني كه از طريق چاهها مصرف ميشوند) خاك را خشك كرده و فجايع فعلي را شكل داده است. برخي اين بحث را مطرح ميكنند كه آيا با به كار بردن ديپلماسي ميتوان اين مشكلات را حل كرد؟ من ميگويم كه بايد سياستهاي داخليمان را اصلاح و بهروزآوري كنيم. ديپلماسي هر چند مهم است، اما در زمينه آلودگيها و مشكلات زيست محيطي كاربرد جدي ندارد. درست است كه افغانستان حقابههاي ايران در هيرمند را تزريق نميكند و تركيه روي رودخانه مشترك سد ميزند، اما ديپلماسي زماني اثرگذار است كه سياستگذاريهاي داخلي به درستي اعمال شوند. بيشتر مشكلات ايران باعث شكلگيري كانونهاي آلودگي در داخل كشورمان است. اين مشكلات در حوزههاي آبريز، داخلي مانند درياچه اروميه، درياچه بختگان، گاوخوني، جازموريان، درياچه نمك و...منشا مشكلات اخير كشور هستند. وقتي در داخل نتوان مشكلات را حل و منابع را احصا كرد، توسل جستن به ساير كشورهاي منطقه براي حل مشكلات بيفايده خواهد بود.پرسش مهم با اين توضیحات راهكار عبور از چالش آلودگي است. معتقدم براي اين منظور بايد از ظرفيتهاي كارشناسي داخلي بهره برد و آن را در مسير بهبود وضعيت به كار برد..
بهترين توصيه به دولت و سازمان محيط زيست استفاده از نخبگان است. موضوعي كه بارها در صحبتهاي مسوولان هم به آن اشاره شده، اما در عمل توجه چنداني به آن نميشود. در كشور متخصصان و مديران متخصصي وجود دارند كه ريشه مشكلات و راهحل عبور از چالشها را ميدانند، اما چون از سوي مسوولان به حاشيه رانده شدهاند، نميتوان از ظرفيتهاي آنان استفاده درستي كرد. بايد اين افراد را وارد ميدان سياستگذاري و طراحي راهبردها كرد تا بتوان به سلامت از مشكل آلودگيها عبور كرد.