نگاهي به وضعيت كارگران و كارگاه‌هاي توليد در دوران پساجنگ

لزوم حمایت دولت از کارگران بیکار شده

۱۴۰۴/۰۴/۱۷ - ۰۱:۵۱:۳۸
|
کد خبر: ۳۴۸۲۳۶

 جنگ، تنها ساختمان‌ها و جاده‌ها را ويران نمي‌كند؛ بلكه روح و اميد انسان‌ها را نيز زخمي مي‌كند. در دل اين ويراني، كارگران ستون اصلي بازسازي كشورند؛ همان كساني كه با دستان پينه‌بسته و اراده‌اي آهنين، بار ديگر چرخ توليد را به حركت درمي‌آورند و زندگي را به شهرها و روستاهاي سوخته بازمي‌گردانند.

سياست‌هاي حمايتي در دستور كار قرار بگيرد

گلي ماندگار|

 جنگ، تنها ساختمان‌ها و جاده‌ها را ويران نمي‌كند؛ بلكه روح و اميد انسان‌ها را نيز زخمي مي‌كند. در دل اين ويراني، كارگران ستون اصلي بازسازي كشورند؛ همان كساني كه با دستان پينه‌بسته و اراده‌اي آهنين، بار ديگر چرخ توليد را به حركت درمي‌آورند و زندگي را به شهرها و روستاهاي سوخته بازمي‌گردانند. دوران پساجنگ، دوراني است كه بيش از هر زمان ديگري نيازمند همبستگي، تدبير و حمايت است؛ هم از سوي دولت و مسوولان، و هم از سوي جامعه. واحدهاي توليدي، اگرچه زير بمباران ويران شده‌اند، اما مي‌توانند دوباره برخيزند؛ به شرطي كه دست‌هاي كارگران در كنار تدبير و حمايت دولت، جاني دوباره به صنعت و اقتصاد ببخشد.در اين مسير، كارگران تنها نيروي كار نيستند؛ بلكه نماد اميد و مقاومت‌اند. بازسازي واقعي، فقط ساختن دوباره ساختمان‌ها نيست؛ بازسازي اعتماد، اميد و كرامت كارگران است و اين، نخستين گام براي ساختن آينده‌اي روشن‌تر در سايه توليد و تلاش همگاني است. در واقع اگر مساله معيشت كارگران و نيازهاي بخش توليد ناديده گرفته شود نمي‌توانيم انتظار داشته باشيم وضعيت اقتصادي كشور هم بهبود پيدا كند. در همين جنگ تحميلي 12 روزه بسياري از واحدهاي توليدي يا آسيب ديدند يا به واسطه مشكلات پس از جنگ مجبور به تعديل نيرو، كاهش خدمات يا حتي تعطيلي موقت شده‌اند. از طرف ديگر تعداد قابل توجهي از كارگران نيز به همين دلايل متضرر شده و شغل خود را از دست داده يا به حالت تعليق درآمده‌اند.  اتفاقي كه در هفته هاي گذشته شاهد بوديم، نه صرفا تجاوز به خاك ايران بلكه تهديدكننده منافع و منابع ملي است و بايد در برابر آن ايستادگي كرد. در چنين شرايطي، انسجام و همدلي بين نيروهاي كار، كارفرمايان و دولت مي تواند ديواري محكم در برابر تهديدها ايجاد كند. در شرايط كنوني كشور، هم افزايي بين فعالان اقتصادي و مديران دولتي منجر به پايداري بيشتر توليد و خدمات در كشور خواهد شد و اين هم افزايي بايد تداوم يابد. در شرايط بحراني مديران واحدهاي توليدي و خدماتي بايد بدانند كه ايجاد آرامش در محل كار خود، ادامه فعاليت توليدي و حمايت از كارگران، نوعي مبارزه ملي است و نبايد اجازه دهند كه دشمن از هر بهانه اي براي ضربه زدن به كشور استفاده كند.  تمام اين اتفاقات در حالي رخ مي‌دهد كه ما قبل از بروز اين جنگ تحميلي هم شرايط اقتصادي مناسبي نداشتيم. مساله  معيشت كارگران و البته وضعيت  بد توليد‌كنندگان  يكي  از  دغدغه‌هاي  اصلي كشور به شمار مي‌رفت. از سوي ديگر مساله قطعي برق هم خود مزيد بر علت بود تا بسياري از كارگاه‌هاي توليدي توان و كارايي خود را  از دست داده مجبور به تعديل نيرو يا حتي تعطيلي كارگاه  شوند. 

دولت نبايد فقط تماشاگر باشد

پارسا اوحدي، فعال صنفي و كارشناس بازار كار در اين باره به «تعادل» مي‌گويد: نگاه من اين است كه دولت نبايد نقش تماشاگر داشته باشد، بلكه بايد درعمل پشتيبان جدي واحدهاي توليدي باشد. وظيفه‌ دولت اين است كه هم زيرساخت‌هاي لازم را فراهم كند و هم با سياست‌هاي حمايتي به توليدكنندگان امكان بازگشت به چرخه توليد را بدهد. او مي‌افزايد: اولين و فوري‌ترين كار، بازسازي زيرساخت‌هاي آسيب‌ديده مثل برق، آب، راه و گاز است. بدون اينها حتي اگر سرمايه هم باشد، توليد دوباره راه نمي‌افتد. در مرحله بعد، دولت بايد وام‌هاي كم‌بهره و بلندمدت براي بازسازي ساختمان‌ها، خريد ماشين‌آلات جديد و سرمايه در گردش واحدهاي توليدي فراهم كند؛ چون بيشتر اين واحدها از لحاظ نقدينگي در شرايط بسيار بحراني قرار دارند. اين فعال صنفي در پاسخ به اين سوال كه بخشودگي‌ها و مشوق‌هاي مالي تا چه اندازه مي‌تواند به بهبود شرايط كمك كند، اظهار مي‌دارد: اين مساله بسيار مهم است. دولت بايد براي مدتي معافيت يا تخفيف مالياتي قائل شود و حق بيمه سهم كارفرما را كاهش بدهد يا ببخشد. همچنين روند پرداخت خسارت از محل بيمه‌ها و صندوق‌هاي حمايتي بايد تسريع شود؛ متأسفانه الان در عمل اين فرآيندها طولاني و پر از بروكراسي است. اوحدي همچنين درباره انتظاري كه از دولت در بازار فروش دارد مي‌گويد: انتظار داريم كه دولت با خريد تضميني يا قراردادهاي بلندمدت دولتي به اين واحدها كمك كند تا دوباره به بازار برگردند. همچنين ايجاد نمايشگاه‌ها و بازارچه‌هاي محلي و كشوري براي عرضه محصولات واحدهاي مناطق جنگ‌زده بسيار مي‌تواند كمك كند.

دولت بايد از كارگران بيكار شده  حمايت معيشتي كند

اين كارشناس بازاركار در بخش ديگري از سخنان خود به مساله آموزش كارگران اشاره كرده و اظهار مي‌دارد: در دوران پساجنگ فرصت مناسبي است تا دولت دوره‌هاي آموزشي براي ارتقاي مهارت كارگران و مديران برگزار كند. در خيلي از موارد تكنولوژي و ماشين‌آلات جديد نياز به دانش و مهارت جديد دارد. خدمات مشاوره فني و مالي هم براي طراحي دوباره خطوط توليد و مديريت منابع بسيار موثر است. او مي‌افزايد: برگزاري اين دوره‌ها ضمن اينكه مي‌تواند بخش توليد را در كشور ارتقا ببخشيد تا حد زيادي مي‌تواند باعث ايجاد انگيزه در بين كارگران براي بهتر كار كردن باشد.  پارسا اوحدي در مورد وظيفه دولت در قبال كارگران بيكار شده هم مي‌گويد: دولت موظف است براي كارگراني كه به خاطر جنگ بيكار شده‌اند، بيمه بيكاري و حمايت معيشتي در نظر بگيرد. همچنين با مشوق‌هاي مالي و بيمه‌اي، كارفرمايان را ترغيب كند همان كارگران سابق را دوباره به كار بگيرند؛ اين كار هم به كارگران كمك مي‌كند و هم به حفظ تجربه كاري در واحد توليدي. اين فعال صنفي در پايان اظهار مي‌دارد: خلاصه بگويم؛ دولت نبايد فقط شعار بدهد. بازسازي واقعي به معني ايجاد شرايط عادلانه و عملي براي بازگشت توليد به چرخه اقتصاد است. چون واحدهاي توليدي ستون اقتصاد ملي هستند؛ اگر اينها روي پا بايستند، اشتغال، درآمد و حتي اميد به زندگي در مناطق جنگ‌زده هم برمي‌گردد. نبايد فراموش كنيم كه جنگ‌ها همواره آثار ويرانگر و عميقي بر پيكره اقتصادي و اجتماعي كشورها برجاي مي‌گذارند. در اين ميان، كارگران كه ستون فقرات هر اقتصاد توليدمحور هستند، بيش از ديگران متحمل آسيب مي‌شوند؛ از دست دادن شغل، نابودي زيرساخت‌ها، مهاجرت اجباري و آسيب‌هاي رواني بخشي از مشكلاتي است كه متوجه آنان مي‌شود. بنابراين، در دوره بازسازي و پسا جنگ، نقش دولت در حمايت از اين قشر بسيار حياتي است و مي‌تواند مسير بازگشت كشور به توسعه پايدار را هموار كند.

راهكارهاي عملي براي بهبود كارگران  در دوران پساجنگ

۱. حمايت‌هاي اقتصادي و معيشتي

يكي از فوري‌ترين نيازهاي كارگران در دوران پساجنگ، تأمين معيشت است. دولت مي‌تواند با اقدامات زير به تثبيت زندگي كارگران كمك كند: پرداخت كمك‌هاي نقدي و غيرنقدي به كارگران بيكار شده يا آسيب‌ديده از جنگ. پرداخت بيمه بيكاري ويژه و طولاني‌مدت براي كارگراني كه شغل خود را از دست داده‌اند. ارايه وام‌هاي كم‌بهره و تسهيلات براي راه‌اندازي كسب‌وكارهاي خرد و خانوادگي به‌ويژه در مناطق آسيب‌ديده. اين حمايت‌ها از يك‌سو فشار معيشتي كارگران را كاهش مي‌دهد و از سوي ديگر، از گسترش فقر و مهاجرت اجباري جلوگيري مي‌كند.

۲. بازسازي زيرساخت‌ها و ايجاد اشتغال

بازسازي واحدهاي توليدي، كارگاه‌ها و كارخانه‌هايي كه در جريان جنگ تخريب شده‌اند، يكي از راه‌هاي كليدي براي ايجاد دوباره فرصت‌هاي شغلي است. دولت بايد با سرمايه‌گذاري مستقيم يا جذب سرمايه‌گذار داخلي و خارجي، اين واحدها را بازسازي كند. پروژه‌هاي عمراني بزرگ (مانند ساخت جاده، پل، مسكن و تأسيسات عمومي) را به راه بيندازد كه ظرفيت جذب تعداد زيادي كارگر را دارد. برنامه‌هاي «كار در ازاي حقوق» را براي بازگرداندن كارگران به چرخه توليد اجرا كند. چنين اقداماتي علاوه‌بر اشتغالزايي، انگيزه و اميد به آينده را در دل كارگران  زنده نگه  مي‌دارد.

۳. آموزش و بازآموزي مهارت‌ها

جنگ معمولا باعث تغيير در ساختار اقتصاد كشور مي‌شود. برخي مشاغل از بين مي‌روند و مهارت‌هاي جديدي لازم مي‌شود. بنابراين، دولت بايد: دوره‌هاي بازآموزي و مهارت‌آموزي متناسب با نيازهاي جديد بازار كار برگزار كند. آموزش‌هاي حرفه‌اي كوتاه‌مدت در زمينه فناوري، تعميرات، خدمات شهري و صنايع كوچك توسعه بدهد. به‌طور ويژه براي جوانان و زنان كارگاه‌هاي آموزشي برگزار كند تا سهم بيشتري در بازسازي كشور داشته باشند.

۴. حمايت‌هاي اجتماعي و رواني

كارگران پس از جنگ اغلب با آسيب‌هاي رواني و اجتماعي جدي مواجه‌اند. براي كاهش اين آسيب‌ها لازم است: مراكز مشاوره و روان‌درماني رايگان يا با هزينه كم براي كارگران و خانواده‌هايشان ايجاد شود. برنامه‌هاي اجتماعي براي بازگرداندن روحيه همكاري، اميد و نشاط به جامعه كارگري طراحي شود. اقدامات حمايتي براي پيشگيري از تبعيض و خشونت عليه اقشار آسيب‌پذير كارگري (مانند كارگران زن، مهاجر يا داراي معلوليت) انجام شود.

۵. حمايت قانوني و تقويت حقوق كارگران

بازبيني قوانين كار و ارتقاي استانداردهاي حمايتي مي‌تواند نقش موثري داشته باشد: تسهيل شرايط بازگشت كارگران به شغل سابق يا جايگزين كردن شغل جديد. وضع مقررات براي حفظ امنيت شغلي و پرداخت به‌موقع دستمزدها.تشويق كارفرمايان براي جذب كارگران مناطق جنگ‌زده از طريق معافيت‌هاي مالياتي و بيمه‌اي.

۶. توجه ويژه به اقشار خاص كارگري

برخي از گروه‌ها در دوران پساجنگ آسيب‌پذيرترند و به حمايت مضاعف نياز دارند، از جمله: كارگران زن كه ممكن است مسووليت تأمين معيشت خانواده را برعهده بگيرند. كارگران معلول يا مجروح جنگي كه براي ادامه فعاليت نيازمند شرايط و تجهيزات ويژه هستند. كارگران مهاجر داخلي كه به دليل جابه‌جايي اجباري، خانه و شغل خود را از دست داده‌اند.

نتيجه‌گيري

دوران پسا جنگ، فرصتي است براي بازسازي نه فقط بناها و زيرساخت‌ها، بلكه براي بازسازي اعتماد اجتماعي و تقويت پايه‌هاي اقتصاد ملي. در اين مسير، دولت با طراحي و اجراي سياست‌هاي جامع حمايتي مي‌تواند كارگران را كه نيروي محركه توليد هستند، دوباره به ميدان كار و زندگي بازگرداند. چنين حمايتي نه‌تنها التيامي بر زخم‌هاي جنگ خواهد بود، بلكه آينده‌اي باثبات‌تر و شكوفاتر براي كشور رقم خواهد زد.