دلايل خروج نقدينگي از بورس

۱۴۰۴/۰۴/۱۷ - ۰۱:۱۱:۵۶
|
کد خبر: ۳۴۸۲۱۱

بازگشايي بازار سرمايه در شرايط بحراني، بدون هيچ‌گونه تغيير در ابزارهاي كنترلي نظير دامنه نوسان، حجم مبنا يا ساير سازوكارهاي مداخله‌گر، اين تصور را در ميان فعالان بازار ايجاد كرد كه شايد در پشت صحنه، تدبيري كلان در جريان است و قرار است منابع مالي قابل‌توجهي بزودي وارد بازار شود.

بازگشايي بازار سرمايه در شرايط بحراني، بدون هيچ‌گونه تغيير در ابزارهاي كنترلي نظير دامنه نوسان، حجم مبنا يا ساير سازوكارهاي مداخله‌گر، اين تصور را در ميان فعالان بازار ايجاد كرد كه شايد در پشت صحنه، تدبيري كلان در جريان است و قرار است منابع مالي قابل‌توجهي بزودي وارد بازار شود. اين برداشت، هرچند خوش‌بينانه، اما در عمل تاثير تنها براي چند نماد بزرگ بوده و به سرعت جاي خود را به نااميدي داد.

ممكن است گفته شود كه چنين انتظاري از اساس نادرست بوده، چرا كه تجربه‌هاي گذشته نشان داده‌اند تزريق مستقيم منابع به بازار سرمايه همواره جزو برنامه‌هاي سياست‌گذار نبوده است. با اين حال، استفاده از ظرفيت بازار سرمايه براي جبران كسري بودجه هيچگاه با چنين محدوديتي مواجه نبوده، است.
رضا روحي معتقد است كه بايد بين مداخله دولت در بورس تفاوت قائل شد تزريق موقت منابع به بازار سرمايه، نه شبيه زيان‌هاي بي‌بازگشت بانك‌هاست، نه مانند پرداخت‌هاي يارانه‌اي يا خريد اوراق كم‌ارزش. اين منابع، در صورت مديريت صحيح، قابليت بازگشت دارند. به‌ويژه در شرايط فعلي كه بازار از هرگونه حباب قيمتي فاصله گرفته، نگراني درباره خريد دارايي‌هاي غيرواقعي نيز بي‌مورد است

با وجود دامنه نوسان، آنچه بازار نياز داشت، حمايت نقدي و واقعي بود. در فضايي كه ترس و ابهام بر بازار سايه افكنده، طبيعي است كه سرمايه‌گذاران به دنبال نقدشوندگي بيشتر دارايي‌هاي خود باشند. اما پرسش اصلي اينجاست، ترس بانك مركزي و دولت از چيست؟ آيا تصور بر اين است كه شركت‌ها با خروج سرمايه مواجه خواهند شد و نمي‌توانند از محل فروش سهام، نقدينگي را مجدداً جمع‌آوري كرد؟
رضا روحي در گفت‌وگو با خبرنگار بازار با اشاره به اينكه فراتر از حمايت از بازار سرمايه، لازم است برنامه‌اي مشخص براي پشتيباني از شركت‌هايي كوچك با بحران سرمايه در گردش مواجه‌اند تدوين و اجرا شود، گفت: اما تاكنون نشانه‌اي از چنين برنامه‌اي ديده نشده است.
وي افزود: هر بار كه سخن از حمايت به ميان مي‌آيد، برخي منتقدان با شعارهاي ضدتورمي وارد ميدان مي‌شوند: اين در حالي است كه همين افراد، با سوخت تورم‌زا حركت مي‌كنند، با برق تورم‌زا گوشي شارژ مي‌كنند، و سرمايه‌شان را در بانك‌هايي با عملكرد تورم‌زا سپرده‌گذاري كرده‌اند. جالب آنكه بانك آينده تنها در زمستان گذشته، ۴۰ هزار ميليارد تومان زيان از محل منابع بانك مركزي ثبت كرده و احتمالاً در بهار نيز سهم قابل‌توجهي از نقدينگي را جذب خواهد كرد.

روحي تصريح كرد: بايد بين مداخله دولت در بورس تفاوت قائل شد تزريق موقت منابع به بازار سرمايه، نه شبيه زيان‌هاي بي‌بازگشت بانك‌هاست، نه مانند پرداخت‌هاي يارانه‌اي يا خريد اوراق كم‌ارزش. اين منابع، در صورت مديريت صحيح، قابليت بازگشت دارند. به‌ويژه در شرايط فعلي كه بازار از هرگونه حباب قيمتي فاصله گرفته، نگراني درباره خريد دارايي‌هاي غيرواقعي نيز بي‌مورد است.
وي افزود: اينها خروج پول واقعيت‌هايي است كه در كنار ساير واقعيت‌هاي تلخ پذيرفته‌ايم. پيش‌تر نيز با جمله «هر كه ناراضي است، مي‌تواند بازار را ترك كند» مواجه شده بوديم. با اين حال، اميد آن است كه اكنون در ميانه توفان بازار به شرايط عادي برگردد و پس از آن، نسيمي از آرامش در راه باشد.

 بي‌توجهي به بورس  به دليل ساختار بانك‌محور اقتصاد ايران

بازار سرمايه اين روزها بيش از هر زمان ديگر به قايقي بي‌سكان در دريايي متلاطم شباهت دارد؛ گرفتار در ميان امواج تصميمات بي‌اثر، ريسك‌هاي ژئوپليتيك، و بي‌عملي حقوقي‌ها كه نه بر جريان نقدينگي كنترلي دارند و نه افقي براي بازسازي اعتماد سهامداران ترسيم كرده‌اند. در چنين فضايي، بازار در خلأ تصميم‌گيري و بي‌اعتمادي ساختاري، به سوي فرسايش مستمر پيش مي‌رود.
عليرضا كيان تاكيد كرد نظام بانكي كشور هيچگاه از رونق بازار سرمايه استقبال نكرده و در دوره‌هاي شكوفايي اين بازار، همواره با مداخلات مستقيم يا غيرمستقيم، روند رشد را مختل كرده است. در شرايط كنوني نيز، حمايت موثر و قاطعي از سوي بانك مركزي مشاهده نمي‌شود كه اين امر بر بي‌ثباتي بازار افزوده است.
عليرضا كيان، با انتقاد از نحوه مديريت بازار سرمايه در شرايط بحراني اظهار كرد: بازگشايي بازار در اوج بحران، بدون در نظر گرفتن تفاوت‌هاي بنيادين با روزهاي عادي، تصميمي نادرست و شتاب‌زده بود. متأسفانه عمق بحران به‌درستي درك نشد و واكنش‌ها متناسب با واقعيت‌هاي موجود اتخاذ نگرديد.
وي با اشاره به ساختار بانك‌محور اقتصاد ايران افزود: نظام بانكي كشور هيچگاه از رونق بازار سرمايه استقبال نكرده و در دوره‌هاي شكوفايي اين بازار، همواره با مداخلات مستقيم يا غيرمستقيم، روند رشد را مختل كرده است. در شرايط كنوني نيز، حمايت موثر و قاطعي از سوي بانك مركزي مشاهده نمي‌شود كه اين امر بر بي‌ثباتي بازار افزوده است.

كيان همچنين سياست‌هاي اقتصادي سال‌هاي اخير را در تضاد با منافع بازار سرمايه دانست و تصريح كرد: ضعف در مديريت و نبود رويكردهاي هماهنگ، موجب تشديد روند نزولي بازار شده و اعتماد سرمايه‌گذاران را به‌شدت تضعيف كرده است.


وي در ادامه به خلأ بازار خارج از بورس (OTC) در ايران اشاره كرد و گفت: در صورت راه‌اندازي و فعال‌سازي اين بازار، صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري مي‌توانستند به‌جاي اعمال تعديلات منفي سنگين، از طريق جذب خريداران توافقي، معاملات را با قيمت‌هاي واقعي انجام دهند. اين اقدام مي‌توانست به افزايش ورود نقدينگي به صندوق‌ها و بهبود نقدشوندگي بازار منجر شود.
در پايان، رييس هيات‌مديره سبدگردان داريوش تأكيد كرد: آنچه امروز بازار را بيش از هر عامل ديگري تحت تأثير قرار داده، هراس جمعي است. ما از سخت‌ترين سناريو عبور كرده‌ايم و اكنون زمان آن رسيده كه تصميماتي اصولي، مبتني بر واقع‌بيني و آينده‌نگري اتخاذ شودهرچند فشار ناشي از فضاي تنش و جنگ همچنان سنگين است.
افت شاخص، در كنار نبود خريدار، نشانه‌اي روشن از هيجان منفي در سطح كلان است. بازاري كه در فصل مجامع و گزارش‌هاي سه‌ماهه بايد در اوج باشد، اكنون در عمق ركود رواني فرو رفته است.
جريان نقدينگي نيز به‌وضوح از نااطميناني حكايت دارد. خروج پول حقيقي، در برابر ورود منابع به صندوق‌هاي درآمد ثابت نشان مي‌دهد كه بازار در مقطع كنوني از جذابيت افتاده، حتي سرمايه‌گذاران محافظه‌كار نيز در مواجهه با فضاي مبهم، صرفاً براي حفظ اصل سرمايه به ابزارهاي باثبات پناه برده‌اند. اين رفتار، بيش از آنكه ناشي از تحليل بنيادي باشد، بازتابي از ترس سيستماتيك است.

نسبت‌هاي ارزش‌گذاري نيز گوياي شكاف عميق ميان واقعيت‌هاي بنيادي و رفتار بازار هستند. نسبت P/E بازار بورس به ۶.۰۴ و در فرابورس به ۸.۱۲ رسيده است. در هر بازار توسعه‌يافته‌اي، چنين نسبت‌هايي عامل تحريك تقاضا هستند؛ اما در ايران، نبود افق روشن، بي‌تصميمي و بي‌اعتمادي، حتي پايين‌ترين نسبت‌هاي P/E را نيز بي‌اثر كرده است.

بازار سرمايه اكنون وارد فاز ترديد شده است. ديگر بحث اصلاح تكنيكال يا بازگشت از كف‌ها مطرح نيست؛ مساله اصلي، بي‌اعتمادي عميق سرمايه‌گذار به بازگشت ثبات است. او هر روز در حال تخليه موقعيت است—نه به دليل ضعف بنيادها، بلكه به‌دليل فقدان مديريت بحران. سازمان بورس در اين شرايط بايد ابتكار عملي داشته، و اختيارات ويژه طلب كرده، اما نتوانسته سطح تهديد را براي نهادهاي بالادستي شفاف‌سازي كند. تصميم‌سازان معرفي‌شده نيز فاقد قدرت اجرايي و مالي‌اند.

مقايسه تاريخي وضعيت بورس نسبت به گذشته هشداردهنده است. در مقاطع مشابه گذشته نظير پس از ترور شهيد سردار سليماني بازگشت اعتماد با اجماع، اجبار و مداخله ساختاري اركان حاكميتي سريع ممكن شد. اما امروز، چنين وحدتي كمتر وجود داشته است. مداخلات بازارگردان‌ها و صندوق‌هاي تثبيت نيز صرفاً به مديريت سقوط قيمت محدود شده‌اند، نه بازسازي اعتماد. اين اقدامات، روند نزولي را متوقف نمي‌كنند، بلكه تنها آن را به تأخير مي‌اندازند.
در شرايط كنوني در فضاي جنگي، برخي انتظار داشتند كه شايد اين‌بار روندها دستخوش تغييري غيرمنتظره شود. حتي اگر بازار در همان روز نخست با دامنه نوسان ۱۰ درصد باز مي‌شد، ممكن بود شدت فشار فروش كمتر از وضعيت فعلي باشد. شايد هم تدبيري در راه است كه هنوز به مرحله اجرا نرسيده است. وضعيت فعلي بازار، نه صرفاً يك نوسان، بلكه نشانه‌اي از يك نقص ساختاري در سازوكار حمايت از بازار در شرايط جنگي و فوق‌العاده است. سياست‌گذار پولي نقش چنداني در كنترل هيجانات نداشته و سازمان بورس منفعل بوده است، نهادهاي حقوقي نيز غايب و فاقد انسجام‌اند.