چند ايده براي تحول در مصرف برق؛ آينده چگونه روشن ميشود؟
در دنياي امروز كه بحران انرژي ديگر واژهاي تكراري و هميشگي است، مديريت مصرف آن به پايان «تجربههاي تكراري» و آغاز «دوره تحول هوشمند» رسيده است.
در دنياي امروز كه بحران انرژي ديگر واژهاي تكراري و هميشگي است، مديريت مصرف آن به پايان «تجربههاي تكراري» و آغاز «دوره تحول هوشمند» رسيده است.
به گزارش مهر، در دنياي امروز كه بحران انرژي ديگر واژهاي تكراري و هميشگي است، مديريت مصرف آن به پايان «تجربههاي تكراري» و آغاز «دوره تحول هوشمند» رسيده است. نه فقط توسعه نيروگاه و ورود به عرصه فناوري، بلكه پيوند دانش جهاني، مشاركت اجتماعي و بازسازي عادلانه قيمتها، ايران را در آستانه مهمترين فرصت تاريخ معاصر انرژي قرار داده است؛ فرصتي براي ساخت آيندهاي با مصرف بهينه، عدالت اجتماعي و توليد پاك كه امنيت ملي و اقتصادي كشور را بيمه ميكند.
اين گزارش نهايي در سه پرده؛ از مقايسه عميق تجربههاي موفق جهان و منطقه، تا «راز مغفول فرهنگسازي» و در نهايت كليديترين ابزار اصلاح، يعني تعرفهگذاري هدفمند، راه ايران را براي خروج از چرخههاي فرسايشي بحران و ورود به دوران پيشرفت، ترسيم ميكند.
در هر صحنهاي كه كشورها موفق به مهار بحرانهاي پياپي برق شدهاند، سه وجه برجسته ديده ميشود: ساختار حكمراني شفاف و هوشمند، سرمايهگذاري هدفمند در فناوري و زيرساخت، و سياستگذاري پيوسته و تدريجي اما بيوقفه.
در آلمان، پروژه «Energie wende» يا چرخش انرژي با همزمانسازي مشاركت مردم، سرمايهگذاري دولتي و خصوصي در انرژيهاي تجديدپذير (امروز ۴۷ درصد سهم توليد)، اجراي شبكه هوشمند و سياست تشويق / تنبيه، موجب شد مصرف سالانه هر خانوار در ۱۵ سال، بيش از ۲۰ درصد كاهش يابد و اقتصاد برق رقابتي و شفاف شود. دولتهاي محلي و رسانهها با شفافسازي، دلايل اصلاحات و منافع عمومي را براي مردم شكافتند؛ همين حس مالكيت اجتماعي و شفافيت، مقاومت را به همراهي بدل كرد.
ژاپن پس از شوك فوكوشيما، نهفقط سياست تهيه برق اضطراري، بلكه پروژه فراگير آموزش ملي «Setsuden» براي كاهش داوطلبانه مصرف، اصلاح ساعتهاي كاري، و هوشمندسازي خانگي و صنعتي را آغاز كرد. تركيب توزيع آمار دقيق مصرف (حتي آنلاين)، رسانههاي فراگير، و نقشآفريني نهادهاي محلي در تصميمسازي باعث شد مردم، اصلاح مصرف را مثل يك وظيفه ملي باور كنند تا جاييكه طي ۳ سال، پيك مصرف ۲۳ درصد و اتلاف شبكه ۶ درصد كاسته شد.
كرهجنوبي با تلفيق فناوري پيشرفته (اسمارتمترينگ گسترده، شبكههاي توزيع بيوقفه)، مشوقهاي مالي هوشمند و بازيسازي فرهنگي- اپليكيشنها و رقابتهاي خانوادگي و محلي فاصله مصرف و توليد را مديريت كرد. قانونگذاري منعطف و نهادهاي مستقل و پاسخگو، پيوند دولت - بخش خصوصي را تقويت كردهاند.
در منطقه، تركيه با واگذاري تدريجي بازار به بخش خصوصي، اصلاح قراردادهاي يارانهاي و حركت به سمت بازار رقابتي و شفاف، موفق شد افزايش مصرف را با رشد قيمت تنظيم كند و سهم انرژيهاي تجديدپذير را به بيش از ۴۵ درصد برساند. عربستان سعودي سنتي، امروز با اصلاح تدريجي يارانهها، ديجيتاليسازي و پروژههاي عظيم نظير «نئوم» خود را به الگويي براي تحول تدريجي بدل كرده؛ اما همزمان، با تكرار و تبيين مستمر اصلاحات در رسانه ملي و حمايت جبران، از بروز اعتراضهاي اجتماعي جلوگيري كرده است. اروپا اما، الگوي نهادي و حقوقي را به اوج رسانده؛ با الزام نصب كنتور هوشمند، استانداردهاي مصرف اجباري، بازارهاي شفاف خريد- فروش برق، و جريمههاي روشن براي مصارف بيرويه، نمونهاي از حكمراني يكپارچه و متكي به قانون خلق كرده است. بدون تركيب فناوري (اسمارتگريد، ساختمان سبز) بازطراحي سياستهاي يارانه، و حكمراني پاسخگو و شفاف، هيچ كشوري حتي با ثروت يا منابع فراوان، قادر به مهار و بازتعريف «امنيت برق» نشده است.
هيچ بازسازي پايداري بدون سرمايهگذاري در ذهن و رفتار مردم باقيماندني نيست. مطالبات و مقاومت جوامع در برابر تغيير، همواره بزرگترين چالش، و فرهنگسازي و مشاركت عمومي، بزرگترين فرصت بوده است. در آلمان، حركتهاي آموزشي بزرگي با حضور رسانهها، مدارس، هنرمندان و مسابقات محلي براي «مصرف هوشمند» شكل گرفت. مردم در جلسات شهري و آنلاين، دادههاي مصرف و هزينههاي بحران انرژي را بهروشني ديدند و در فرآيند تصميمسازي حضور يافتند. رقابت سالم خانوارها براي «كمترين مصرف ماهانه» رسانهها را به شريك تحول بدل كرد.
در ژاپن، هنر و تبليغات نقش كليدي داشت: كميكاستريپها، انيميشنها و كمپينهاي شبكههاي اجتماعي مانند Setsuden، كاهش مصرف را تبديل به اقدامي افتخاري و حتي رقابتي كردند.
دانمارك و اسپانيا، براي هر خانواري كه مصرف پايينتري نسبت به متوسط محله داشت، هم تخفيف چشمگير و هم اعتبار اجتماعي (نشان هوشمندي مصرف) در نظر گرفتند. مسابقات دانشآموزي و نقش كانونهاي بانوان و معلمان در مدارس، فرهنگ گفتوگو درباره «برق پاك» و «مسووليتپذيري جمعي» را پايه گذاشتند.
برنامههاي ويژه آموزشي براي زنان (به عنوان مديران اصلي خانه) و كودكان (آيندهسازان) در آلمان و ژاپن طراحي شد - داوطلبان نوجوان و مادران به عنوان «سفيران انرژي» هويت جديدي به اصلاح مصرف دادهاند. درواقع، يك تحول موفق، همان قدر كه به قانون و فناوري نياز دارد، به بازيگراني در ميدان فرهنگ احتياج دارد.
اپليكيشنهاي آني مصرف، رقابتهاي آنلاين خانوادگي و محلي، و حتي پاداشهاي ديجيتال، مصرف را شفاف، لذتبخش و شراكتي كرده است. جلب مشاركت، شفافيت دادهها، پاداش و آموزش مستمر - با بازيسازي و نقشآفريني زنان و هنر-كليد تغيير پايدار در الگوي مصرف است، و نه اخطار يا اجبار صرف.
اگر فناوري و فرهنگ دو پايه تحول باشند، موتور اصلي بازار برقِ پايدار، اصلاح اصولي و شجاعانه تعرفههاست.
الف) مدلهاي موفق: در اسكانديناوي و آلمان، «تعرفه پلكاني» باعث شده خوشمصرفها هزينه منصفانه و پرمصرفها جريمه پرداخت كنند؛ درآمد حاصل، صرف جبران يارانه براي گروههاي كمبرخوردار و سرمايهگذاري در انرژيهاي نو شده است. ژاپن و اسپانيا با تعرفههاي زمانمحور، سطح بزرگي از مصرف را به ساعات غيرپيك منتقل كردند و حداقل ۱۵٪ بهينهسازي در مصرف خانوار ثبت كردند.
ب) رويكرد حمايت هدفمند و شفاف: در تمامي كشورها، اصل عدالت رعايت شده: همزمان با اصلاح قيمت، سيستمهاي حمايتي و جبران مالي براي آسيبپذيرها (يارانه نقدي، وام خريد تجهيزات كممصرف، كمك بلاعوض) برقرار است تا حتي يك نفر از چرخه خدمات حذف نشود. اين سياست، مقاومت اجتماعي را به اطمينان فردي تبديل كرد.
ج) شفافيت و آموزش: قبضهاي برق واضح و آني، اپليكيشنهاي اطلاعدهنده، و امكان مقايسه مصرف با ميانگين محله يا شهر، به مردم آگاهي و انگيزه ميدهد. رسانهها، كارشناسان و حتي اينفلوئنسرها در پروژه ملي شفافيت قيمت برق سهيم شدهاند.
تعرفهگذاري هدفمند و پلكاني، همراه با شفافيت، پاداش، آموزش و حمايت اجتماعي، همان «معماري هوشمند مصرف» است كه هدررفت، فساد و بيعدالتي را از شبكه برق حذف ميكند.
در پايان بايد يادآور شد ريشههاي ميانمدت بحران برق ايران، نه در كمبود نيروگاه بلكه در ضعف پيوند سياست، فرهنگ و اقتصاد است. اصلاح موفق نيازمند جسارت در تطبيق سه محور جهاني است:
۱- يادگيري از مدلهاي موفق جهان و منطقه: تقليد كوركورانه، پاسخ نميدهد؛ اما الهام علمي از شبكه هوشمند آلمان، انعطاف ژاپن و قانونمندي اروپا، مسير شفاف اصلاح داخلي را ميگشايد.
۲- سرمايهگذاري مستمر روي ذهن و فرهنگ جامعه: رسانه، هنر، آموزش و فناوري بايد دست به دست هم بدهند تا تغيير از حرف تا عمل جريان يابد.
۳- تعرفهگذاري هوشمند، مشروط به عدالت اجتماعي: كارآمدترين سياست، آن است كه هزينه-فايده براي همه عادلانه و شفاف باشد و هيچ قشري حذف يا متضرر نشود.
آينده روشن برق ايران از همين امروز آغاز ميشود؛ اگر شهامت گفتوگو، يادگيري، و اصلاح ساختاري در بستر فرهنگ و قيمت را يكجا به خدمت بگيريم. اين راه چندان آسان نيست اما بيترديد، تنها راه عبور از باتلاق بحران و ورود به دوران تابآوري، امنيت و آيندهاي پاك و مشاركتي است.