ضربه به اعتماد سهامداران
در حالي كه بورس تهران سومين روز متوالي قرمزپوشي كامل را پشت سر گذاشت، شاخص كل بازار با سقوطي نزديك به ۲۰۰ هزار واحد ظرف سه روز، بار ديگر عمق نگراني فعالان و سهامداران را عيان ساخت. هرچند درصد منفي و تعداد نمادهاي منفي ديگر به آمارسنجي نياز ندارد و تنها معدود شركتهايي مثبت ماندند، اما روند معاملات به وضوح از بياعتمادي و نگراني عميق حكايت ميكند.

در حالي كه بورس تهران سومين روز متوالي قرمزپوشي كامل را پشت سر گذاشت، شاخص كل بازار با سقوطي نزديك به ۲۰۰ هزار واحد ظرف سه روز، بار ديگر عمق نگراني فعالان و سهامداران را عيان ساخت. هرچند درصد منفي و تعداد نمادهاي منفي ديگر به آمارسنجي نياز ندارد و تنها معدود شركتهايي مثبت ماندند، اما روند معاملات به وضوح از بياعتمادي و نگراني عميق حكايت ميكند.
در روزهاي گذشته، نه فقط سهام شركتها كه حتي معاملات صندوقهاي سرمايهگذاري با درآمد ثابت نيز متوقف شد؛ اقدامي كمسابقه كه حتي وجوه نقد سپردهگذاري شده در بانكها را نيز قفل كرد و نگرانيها درباره دسترسي سرمايهگذاران به منابعشان را دوچندان ساخت. شدت تهديدي كه امروز بازار احساس ميكند، نه صرفا ناشي از تبعات مستقيم بحرانهاي جغرافيايي يا سايه جنگ، بلكه ريشه اصلي آن در تصميمهاي داخلي و توقف ناگهاني و كامل معاملات نهفته است.
در كوتاهمدت شاهد خسارت جدي عملياتي به شركتها نبوديم، اما واكنش قوي بازار نشان ميدهد كه فضاي رواني بر واقعيتهاي اقتصادي سنگيني دارد و اعتماد عمومي بهشدت آسيب ديده است؛ بهويژه آنكه حجم بالاي فروش حقيقيها و ثبت صفهاي فروش متوالي نتيجهاي جز ادامهدار شدن افت شاخص و كاهش حجم معاملات به دنبال نداشته است.
يكي از مسائل كليدي اين روزها، تأثيرات تصميمات غيركارشناسي و امنيتي بر فرآيندهاي معاملاتي بورس است؛ تصميمهايي كه نهتنها با منطق اقتصادي همراه نبوده، بلكه با نگاه مصلحتانديشانه و دخالت نهادهايي خارج از دايره تخصص بازار اتخاذ شده و نتيجه آن محروميت سهامدار از دسترسي به سرمايه خويش و سختتر شدن امكان فروش سهام است. چنين روندي در بلندمدت تهديدي جدي براي انگيزه سرمايهگذاران و ورود نقدينگي جديد به بازار محسوب ميشود.
دولت با اين ميزان ناترازيهاي متعدد و بدهيهاي بالا روبه رو است، با اين شرايط، دولت نه توان و نه اولويتي براي حمايت بلندمدت از بازار سرمايه ندارد. اگر هم حمايتي صورت بگيرد، كاملا مقطعي است و نه تنها در بلندمدت اثر ندارد، بلكه ميتواند ناترازيها را در بازار سرمايه هم افزايش دهد. بازار تصنعي و دستوري را نميتوانيم بپذيريم. وقتي واقعا اتفاقي نظير كاهش توليد در شركتها، محروميت از صادرات يا افزايش قيمت تمام شده رخ داده، نبايد انتظار داشته باشيم كه با تزريق پول بتوانيم جلوي اصلاح بازار كه حركت طبيعي آن است را بگيريم.
در شرايطي كه مذاكرات سياسي در كشور همچنان بلاتكليف مانده و افق روشني پيش روي اقتصاد ديده نميشود، افزايش نااطميناني و عدم شفافيت نهتنها سرمايهگذاران را سردرگم ساخته، بلكه موجب شده بازار سرمايه از مسير اصلي خود يعني حمايت از رشد توليد و تأمين مالي شركتها دور بماند. توقف طولانيمدت معاملات و رويكرد انفعالي سازمان بورس در روزهاي بحران، بازتاب خود را به شكل بياعتمادي مضاعف و خروج سرمايه برجاي گذاشته؛ در حالي كه روشهاي جايگزين مديريت ريسك و حمايت از بازار وجود داشت و همچنان امكان اصلاح و تجديدنظر در تصميمهاي سياستي هست.
اگرچه شرايط بحراني و احتمال بروز ريسكهاي نظامي واقعيتي جدي است، اما تجربه اخير نشان داد بزرگترين تهديد براي بورس تهران نه فقط تحريم و جنگ، بلكه تصميمات شتابزده و غيرتخصصي در مديريت بازار سرمايه است. احياي اعتماد سهامداران و بازگشت آرامش به بازار، بيش از هر چيز نيازمند بازنگري در سياستگذاري و واگذاري تصميمگيري به اركان حرفهاي و تخصصي بازار سرمايه است.