ضرورتهاي اقتصاد در شرايط جنگي
اصولا رويارويي و مقابله با دشمن در عرصههاي نبرد ابعاد و زواياي گوناگون نظامي، اقتصادي، اجتماعي، رسانهاي و... دارد. يك وجه برجسته و نمايان اين نوع هماورديها در صحنه ميداني جنگ ظهور و بروز پيدا ميكند و توفيق در آن نيازمند اتخاذ تاكتيكهاي دفاعي و تهاجمي مناسب است.
اصولا رويارويي و مقابله با دشمن در عرصههاي نبرد ابعاد و زواياي گوناگون نظامي، اقتصادي، اجتماعي، رسانهاي و... دارد. يك وجه برجسته و نمايان اين نوع هماورديها در صحنه ميداني جنگ ظهور و بروز پيدا ميكند و توفيق در آن نيازمند اتخاذ تاكتيكهاي دفاعي و تهاجمي مناسب است. بهطور كلي معتقدم در شرايطي كه كشورها با بحرانهاي پيراموني از جمله بحران جنگ، بحرانهاي طبيعي، زلزله و ساير تهديدات مواجه ميشوند، اقدامات خاصي بايد از سوي تصميمسازان و سياستگذاران در دستور كار قرار بگيرد. ايران از ابتداي دهه۹۰ خورشيدي با تحريمهاي اقتصادي فزاينده مواجه بود. تحريمهايي كه باعث شدند شاخصهاي اقتصادي كشور در وضعيت نزولي قرار گرفته و نوساني شوند. اتفاقي كه در اين جنگ ۱۲ روزه رخ داد اين بود كه مشكلات اقتصادي ايران كه در زمان تحريمها شكل گرفته بودند شدت پيدا كردند. قبل از جنگ 12 روزه، اقتصاد ايران تحريم بود، درآمدهاي نفتي باز نميگشت، در فروش نفت مشكل داشتيم، نقل و انتقال بانكي براي ايران دشوار بود و...براي مقابله با اين مشكلات ايران سياستهايي اتخاذ كرد و تصميماتي گرفت تا فشار تحريمها كاهش يابد. براي كم اثر كردن تحريمها، ايران تغيير رويكردهاي تجاري، جهتگيريهاي اقتصادي، تغيير مبادي و مقاصد تجاري و...در دستور كار مسوولان قرار گرفت تا فشار به مردم و اقتصاد كاهش يابد. در زمان جنگ در كنار اين تدابير و تصميمات ضروري كه در زمان تحريمها نياز است، اقدامات مكملي هم بايد در دستور كار قرار گيرد تا تكانهها كمتر شود. احتياط بيشتر در تصميمگيريهاي اقتصادي در زمان جنگ يك ضرورت است. لازم است اقلام اساسي مورد نياز مردم از سوي دولت تامين و تضمين شود. از همچنين دولتها در چنين مواقعي بايد مراقب باشند تا دهكهاي دارا و ثروتمند منابع و كالاها را به صورت انحصاري در اختيار نگيرند، منابع بايد بين همه مردم عادلانه توزيع شود. در كنار همه اين موارد، بايد سعي كرد به گونهاي سياستگذاري شود كه فعالان اقتصادي تشويق شوند و به فعاليتهاي روتين خود ادامه دهند. دولت بايد از بنگاهها و فعاليتهاي اقتصادي حمايت كند تا كارفرمايان كارگران خود را تعديل نكرده و به توليد خود ادامه دهند. گزارههاي ديگري هم كه در شرايط عادي داراي اهميت هستند در زمان جنگ اهميت خود را از دست ميدهند. برخي موضوعات چون ناترازي بودجه، ناترازي بانكي، افزايش نقدينگي و...مواردي هستند كه در زمان جنگ اهميت كمتري پيدا ميكنند. اولويتها هم در زمان جنگ متفاوت ميشود. تامين نيازهاي اساسي و ضروري مردم، تامين نيازهاي لازم براي برتري در ميدان نبرد و تامين سوخت مورد نياز مردم از اين دست موارد كليدي هستند. دولت در شرايط جنگي بايد مراقب افراد و جرياناتي باشد كه به دنبال سواستفاده از شرايط هستند. بخشي از ستون پنجم دشمن شايد سعي كنند با بحراني جلوه دادن وضعيت اقتصادي، آرامش جامعه را به هم بزنند كه لازم است نظارت جدي براي جلوگيري از فعاليتهاي اين افراد اعمال شوند. همچنين برخي افراد، بنگاهها و خانوادهها در زمان جنگ با آسيبهاي جدي جسمي، مالي و رواني مواجه ميشوند. بايد از اين افراد، خانوادهها و بنگاههاي اقتصادي حمايتهاي ويژهاي شود و تسهيلات بيشتري در اختيار اين طيف قرار گيرد. ممكن است خانوادهاي پدر يا سرپرست خانواده خود را به دليل حملات تروريستي و بمبگذاريها از دست بدهند يا كارخانه و بنگاه اقتصادي و خانهاي در اثر حملات دشمنان آسيب ببيند بايد از اين اقشار حمايت ويژهاي شود تا احساس كمبودي نداشته باشند.
وقتي اين زيرساخت ها و ضرورتها فراهم شود و تدابير لازم اتخاذ شوند، مردم هم فشار رواني و استرس كمتري را متحمل شده و در برابر زياده خواهيهاي دشمنان، ايستادگي بيشتري از خود نشان ميدهند تا نهايتا جنگ به نفع مردم مغلوبه شود. طي جنگ ۱۲ روزه نكتهاي كه بيشتر از هر عامل ديگري، به چشم آمد انسجام اجتماعي و اتحاد ملي مردم ايران در مواجهه با دشمن تا دندان مسلح بود. با تكيه بر همين اتحاد و انسجام هم ميتوان از بزنگاههاي اقتصادي پيش رو عبور كرد و كشور را تا پايان گرفتن بحران و تحقق پيروزي به سمت رشد و توسعه پايدار هدايت كرد.