هيجان سهامداران هنوز تخليه نشده است

۱۴۰۴/۰۴/۰۹ - ۰۱:۴۱:۰۷
|
کد خبر: ۳۴۷۲۹۲

بازار سرمايه ايران پس از ريسك‌هاي ژئوپليتيكي، بسته به‌شدت تنش، واكنش سياست‌گذاران و وضعيت رواني سرمايه‌گذاران در سه وضعيت متفاوت قرار مي‌گيرد.با توجه به بازگشايي رسمي بورس از روز شنبه ۷ تيرماه ۱۴۰۴، پس از يك دوره تعطيلي به‌دليل جنگ ۱۲ روزه ايران و اسراييل، پيش‌بيني مي‌شود كه بازار سرمايه ايران در ابتداي فعاليت خود فضاي احساسي و ناپايداري را تجربه كند.

بازار سرمايه ايران پس از ريسك‌هاي ژئوپليتيكي، بسته به‌شدت تنش، واكنش سياست‌گذاران و وضعيت رواني سرمايه‌گذاران در سه وضعيت متفاوت قرار مي‌گيرد.با توجه به بازگشايي رسمي بورس از روز شنبه ۷ تيرماه ۱۴۰۴، پس از يك دوره تعطيلي به‌دليل جنگ ۱۲ روزه ايران و اسراييل، پيش‌بيني مي‌شود كه بازار سرمايه ايران در ابتداي فعاليت خود فضاي احساسي و ناپايداري را تجربه كند. چراكه توقف طولاني معاملات و فضاي رواني ناشي از تنش‌هاي منطقه‌اي باعث شده كه سرمايه‌گذاران با احتياط مضاعف يا هيجان منفي وارد بازار شوند. در صورت تداوم فضاي تنش احتمال ريزش بازار و تشكيل صفوف فروش در نمادهاي شاخص‌ساز بالا خواهد بود. اما اگر واكنش ايران محدود، كنترل‌شده و مبتني بر مديريت تنش باشد، به‌تدريج تعادل به بازار بازخواهد گشت و سرمايه‌گذاران با ديد ميان‌مدت مي‌توانند مجدد به بازار ورود كنند. در اين ميان، حمايت نهادهاي مالي، مداخله بازارگردان‌ها، و اعمال ابزارهايي مانند محدوديت دامنه نوسان مي‌تواند نقش كليدي در بازگرداندن ثبات ايفا كند.

از منظر تحليل تكنيكال، شاخص كل بورس در محدوده حمايتي مهمي نزديك به ۲,۹۵۰,۰۰۰ قرار دارد كه در صورت شكست آن، امكان افت تا ۲,۸۵۰,۰۰۰ نيز وجود دارد. صنايع بزرگ از جمله پتروشيمي، پالايشي، بانكي و خودرويي به‌شدت درگير دوگانه فرصت و تهديد خواهند بود. مثلا رشد قيمت جهاني نفت مي‌تواند محرك خوبي براي پالايشي‌ها باشد، اما هم‌زمان ريسك تحريم‌هاي جديد نيز آنها را تهديد مي‌كند. همچنين، صنايع كوچك‌تر مانند دارويي، غذايي و ... ممكن است با افزايش تقاضا در فضاي بحران‌زده بازار با اقبال مواجه شوند.

در مجموع، در چنين شرايطي تمركز بر تحليل بنيادي، پرهيز از تصميم‌گيري‌هاي هيجاني، و نگاه ميان‌مدت نسبت به سرمايه‌گذاري اهميت بالايي دارد. سابقه بحران‌هايي همچون ترور سردار سليماني يا حمله به پايگاه عين‌الاسد نشان داده كه بورس ايران معمولا پس از چند روز نوسان شديد، در صورت عدم تشديد بحران، به روند تعادلي بازمي‌گردد.
عليرضا سادات معتقد است كه در صورتي كه تنش سياسي كاهش يابد يا انتظارات سرمايه‌گذاران تعديل شود، بازار وارد فاز سوم يعني بازيابي خواهد شد. در اين مرحله، معمولا صنايع صادرات‌محور و دلاري با رشد مواجه مي‌شوند و حجم معاملات افزايش مي‌يابد.
عليرضا سادات در گفت‌وگو با بازار گفت: بررسي تجربيات تاريخي بازار سرمايه ايران در مواجهه با بحران‌هاي سياسي و ژئوپليتيكي نشان مي‌دهد كه رفتار بورس معمولا از الگوي سه‌مرحله‌اي پيروي مي‌كند. در فاز نخست كه به آن شوك اوليه گفته مي‌شود، بازار به‌شدت واكنش منفي نشان مي‌دهد. براي مثال، پس از ترور سردار سليماني در دي ماه ۱۳۹۸ و حمله متقابل به پايگاه عين‌الاسد، شاخص كل بورس طي چند روز ابتدايي با افت چشمگيري مواجه شد. اين مرحله معمولا با خروج سرمايه‌گذاران حقيقي، افزايش ترس و عدم قطعيت نسبت به آينده همراه است.
وي افزود: در فاز دوم، به‌تدريج بازار به سمت تثبيت حركت مي‌كند. نهادهاي مالي از جمله بازارگردان‌ها و حقوقي‌ها وارد عمل مي‌شوند، دامنه نوسان به‌صورت موقتي محدود مي‌شود و سياست‌هايي با هدف بازگرداندن اعتماد سرمايه‌گذاران اجرا مي‌گردد. نمونه‌هاي اين فاز را مي‌توان در بحران ارزي سال ۱۳۹۷ يا دوره انتخابات رياست‌جمهوري امريكا در سال ۱۳۹۹ مشاهده كرد. در اين مرحله، با ورود نقدينگي حمايتي و كاهش شدت نوسانات، نشانه‌هاي بازگشت اعتماد به بازار ظاهر مي‌شود.
سادات تاكيد كرد: در صورتي كه تنش سياسي كاهش يابد يا انتظارات سرمايه‌گذاران تعديل شود، بازار وارد فاز سوم يعني بازيابي خواهد شد. در اين مرحله، معمولا صنايع صادرات‌محور و دلاري با رشد مواجه مي‌شوند و حجم معاملات افزايش مي‌يابد. مدت زمان اين فاز بسته به‌شدت بحران و نوع واكنش سياست‌گذار مي‌تواند بين سه تا نه ماه متغير باشد. به عنوان نمونه، پس از حصول توافق موقت هسته‌اي يا كاهش نرخ بهره در مقاطعي از سال‌هاي گذشته، بازار با دوره‌اي از رشد و احياي مجدد مواجه شد. تجربه پاييز ۱۳۹۹ نشان مي‌دهد كه در برخي بحران‌هاي شديد، بازگشت كامل بازار به روند تعادلي بيش از شش ماه زمان برده است.

از نظر تحليل ريسك‌پذيري صنايع مختلف، مي‌توان از شاخص بتا به عنوان ابزار سنجش استفاده كرد. اين شاخص نشان‌دهنده ميزان حساسيت هر صنعت به نوسانات بازار است. صنايعي مانند پتروشيمي و فلزات اساسي داراي بتاي بالا هستند؛ بدين معنا كه نسبت به تغييرات بازار به‌شدت واكنش‌پذيرند. دليل اين موضوع وابستگي آنها به قيمت‌هاي جهاني كالاها و نرخ ارز است كه در دوره‌هاي بحران با نوسان‌هاي شديدي همراه مي‌شود. در مقابل، صنايعي مانند دارويي و غذايي، بتاي پاييني دارند؛ به عبارت ديگر، در مواجهه با بحران‌ها عملكرد محافظه‌كارانه‌تري دارند و مي‌توانند به عنوان پناهگاه سرمايه‌گذاران در نظر گرفته شوند. دليل اين وضعيت، پايداري تقاضا در اين صنايع و ارتباط مستقيم آنها با نيازهاي اوليه جامعه است. گروه‌هايي مانند بانكي و خودرويي در رده بتاي متوسط قرار مي‌گيرند؛ چراكه علاوه بر وابستگي به نرخ ارز و سياست‌هاي اقتصادي، در شرايط بحراني گاهي با مداخلات دولتي مواجه مي‌شوند كه رفتار آنها را پيش‌بيني‌ناپذيرتر مي‌كند. همچنين بايد به صنايع نوظهوري مانند فناوري و خدمات مالي نيز توجه داشت كه در شرايط عادي مي‌توانند با سرعت رشد كنند، اما در دوره‌هاي بحراني، به‌دليل ناپايداري جريان نقدينگي و نبود پشتوانه‌هاي محكم، پرريسك‌تر عمل مي‌كنند. از سوي ديگر، صنايع دفاعي و امنيت غذايي در شرايط خاص سياسي يا نظامي ممكن است با افزايش تقاضا مواجه شوند، به‌ويژه اگر تمركز سياست‌گذار بر افزايش تاب‌آوري داخلي باشد.

سه سناريوي بورس

در جنگ ۱۲ روزه، شاخص بتاي صنايع پرريسك با كاهش مواجه مي‌شود كه مي‌تواند نشانه‌اي از كنترل نوسان‌ها توسط نهاد ناظر و رفتار محافظه‌كارانه‌تر سرمايه‌گذاران باشد. تجربه گذشته نشان مي‌دهد كه واكنش‌هاي سريع و احساسي در روزهاي ابتدايي بحران، قابل انتظار است اما عملكرد ميان‌مدت بازار به‌شدت به نحوه مديريت بحران، ورود نهادهاي حمايتي و تداوم يا كاهش تنش‌ها بستگي دارد. در اين ميان، انتخاب هوشمندانه صنايع با توجه به ريسك‌پذيري آنها، مي‌تواند نقشي كليدي در حفظ سرمايه و بهره‌برداري از فرصت‌هاي احتمالي داشته باشد. در صورت تداوم تنش، نقش صنايع غذايي و دارويي در اين سناريو پررنگ‌تر است، زيرا ماهيت مصرفي و باثبات آنها سرمايه‌گذاران را به خود جذب مي‌كند. سپس با كاهش نااطميناني سياسي، صنايع دلاري مجدد وارد مدار رشد مي‌شوند
احمد جانجان كارشناس بورس به بازار گفت: بازار سرمايه ايران پس از بحران‌هاي ژئوپليتيكي، بسته به‌شدت تنش، واكنش سياست‌گذاران و وضعيت رواني سرمايه‌گذاران مي‌تواند مسيرهاي متفاوتي را طي كند. تجربه‌هاي تاريخي نشان داده‌اند كه بازار معمولا در سه وضعيت متفاوت احيا مي‌شود: بازگشت سريع، بازگشت تدريجي و بازگشت ناقص يا فرسايشي است.
وي افزود: در سناريوي نخست كه به آن بازگشت سريع يا V- شكل گفته مي‌شود، فرض بر اين است كه تنش اخير، محدود و قابل‌كنترل بوده و فضاي بين‌المللي نيز از تشديد درگيري‌ها پرهيز مي‌كند. در اين سناريو، نهادهاي مالي داخلي نقش مهمي در جلوگيري از ريزش ايفا مي‌كنند. حمايت‌هاي فوري از نمادهاي شاخص‌ساز، تزريق نقدينگي توسط حقوقي‌ها و كنترل هيجانات از طريق محدودسازي نوسانات مي‌تواند باعث شود بازار ظرف دو تا چهار هفته به تعادل بازگردد. در اين حالت، صنايع صادرات‌محور مانند پتروشيمي و فلزات اساسي و همچنين گروه بانكي در خط مقدم رشد قرار مي‌گيرند. شاخص كل نيز قادر است مجدد سطح سه ميليون واحد را لمس كرده و حتي از آن عبور كند. البته ريسك بازگشت ناگهاني تنش يا اعمال تحريم‌هاي جديد، همچنان به عنوان تهديد بالقوه مطرح خواهد بود.
جانجان ادامه داد: در سناريوي دوم كه به آن بازگشت تدريجي يا U-شكل اطلاق مي‌شود، تنش‌ها به‌صورت مقطعي ادامه پيدا مي‌كنند اما در مسير كاهش قرار دارند. در چنين شرايطي، بازار ابتدا با نوسانات شديد و كاهش معاملات مواجه مي‌شود، اما به‌مرور و با انتشار گزارش‌هاي مالي شركت‌ها، اعتماد به بازار بازمي‌گردد. نقش صنايع غذايي و دارويي در اين سناريو پررنگ‌تر است، زيرا ماهيت مصرفي و باثبات آنها سرمايه‌گذاران را به خود جذب مي‌كند. سپس با كاهش نااطميناني سياسي، صنايع دلاري مجدد وارد مدار رشد مي‌شوند. اين فرآيند ممكن است بين دو تا سه ماه زمان ببرد و شاخص كل عمدتا در محدوده ۲ ميليون و ۸۵۰ هزار تا ۳ ميليون نوسان داشته باشد. ريسك‌هاي اصلي اين سناريو شامل تأخير در اقدامات حمايتي و ابهام در سياست‌هاي پولي و ارزي است.
اين كارشناس ادامه داد: در سناريوي سوم كه بازگشت ناقص يا فرسايشي (L-شكل) نام دارد، فرض بر اين است كه تنش تداوم يافته يا با شوك‌هاي جديد همراه شود. در اين فضا، اعتماد عمومي به بازار به‌شدت تضعيف شده و تلاش‌هاي سياست‌گذار براي احياي آن يا بسيار ديرهنگام است يا ناكارآمد. در چنين شرايطي، سرمايه‌گذاران خرد بازار را ترك مي‌كنند، حجم معاملات كاهش مي‌يابد و تنها صنايع خاص مانند غذايي، آن هم به‌صورت محدود، رشد مي‌كنند. شاخص كل ممكن است براي مدت طولاني زير محدوده ۲ ميليون و ۸۰۰ هزار واحد تثبيت شود و بازگشت به شرايط طبيعي بيش از شش ماه يا حتي بيشتر زمان ببرد.
مدل‌سازي اين سه سناريو نشان مي‌دهد كه نحوه مديريت بحران، شفافيت سياست‌گذاري‌ها و هم‌سويي بازيگران نهادي نقش كليدي در شكل‌گيري مسير آتي بازار دارد. سرمايه‌گذاراني كه بتوانند با ديد كلان‌نگر، تحليل تطبيقي و ريسك‌سنجي دقيق، استراتژي خود را با هر يك از اين سناريوها هم‌راستا كنند، شانس بيشتري براي حفاظت و رشد سرمايه خود خواهند داشت.