طلاي سياه در غبار صلح!
با خاموشي توپها و آتشبسهاي رسمي، جنگ به پايان ميرسد؛ اما آيندهاي تازه با چالشهايي نو آغاز ميشود. براي كشورهاي نفتخيز كه سالها بر محور درآمدهاي نفتي اقتصاد خود را بنا كردهاند، پايان جنگ نه آرامش، بلكه ورود به دوران پسانفت است؛ دوراني كه در آن، نفت ديگر ناجي نيست، بلكه باري بر دوش توسعه است.

گلناز پرتوي مهر |
با خاموشي توپها و آتشبسهاي رسمي، جنگ به پايان ميرسد؛ اما آيندهاي تازه با چالشهايي نو آغاز ميشود. براي كشورهاي نفتخيز كه سالها بر محور درآمدهاي نفتي اقتصاد خود را بنا كردهاند، پايان جنگ نه آرامش، بلكه ورود به دوران پسانفت است؛ دوراني كه در آن، نفت ديگر ناجي نيست، بلكه باري بر دوش توسعه است.
به گزارش خبرنگار «تعادل»، در دوران جنگ، درآمد نفتي براي بسياري از كشورها بهمنزله منبعي حياتي جهت تامين هزينههاي نظامي، بازسازي فوري يا حتي بقاي سياسي بود. اما در دوران صلح، تمركز از بقا به توسعه پايدار ميرود و نفت، با نوسانات قيمتي و بحرانهاي زيستمحيطي، به مانعي براي ثبات بلندمدت بدل ميشود. كشورهايي مانند عراق، ليبي، و ونزوئلا كه سالها درگير تنشهاي داخلي يا جنگ بودهاند، در دوران پساجنگ با اقتصادي تكمحصولي، زيرساختهاي فرسوده و نظام اداري ناكارآمد روبهرو هستند. وابستگي به نفت آنها را در برابر تحولات بازار جهاني و تحريمهاي سياسي آسيبپذير كرده است. در حالي كه اين كشورها در تلاش براي بازسازي هستند، جهان در مسير گذار به انرژيهاي پاك و تجديدپذير شتاب گرفته است. پروژههاي عظيم در اروپا و شرق آسيا براي حذف سوختهاي فسيلي، تقاضا براي نفت را در بلندمدت تهديد ميكند. كشورهايي كه نتوانند خود را با اين گذار همسو كنند، با خطر جا ماندن از كاروان توسعه مواجه خواهند شد. اگرچه نفت ديگر آن عصاي جادويي گذشته نيست، اما ميتواند به سكويي براي گذار بدل شود. با سرمايهگذاري در آموزش، تكنولوژي و زيرساختهاي سبز، كشورهاي نفتخيز ميتوانند از درآمدهاي فعلي براي ساختن آيندهاي بدون وابستگي استفاده كنند. عربستان سعودي با «چشمانداز ۲۰۳۰» تلاش كرده تا اقتصاد خود را متنوع سازد. امارات متحده عربي سرمايهگذاري در فناوري و گردشگري را تقويت كرده است. به گفته برخي كارشناسان، ايران با وجود تحريمها، پتانسيل بالايي در حوزه انرژي خورشيدي و نيروي انساني دارد، اما نيازمند اصلاح ساختارهاست. دوران پسانفت، براي اقتصادهاي جنگزده، نه يك پايان، بلكه نقطه عطفي براي بازآفريني است. اگرچه نفت همچنان قدرت دارد، اما ديگر قدرتي مطلق نيست. آينده از آنِ آناني است كه روياهاي توسعه را نه در سايه لولههاي نفت، بلكه در پرتو نوآوري و پايداري جستوجو ميكنند.