در خط مقدم بدون اسلحه؛ قهرماناني با ماسك و كيف امداد
همهچيز با يك صداي مهيب آغاز شد؛ انفجاري كه تاريكي شب را درهم شكست و اضطراب را به جان خيابانها انداخت. ساكنان مناطق مختلف ايران، هنوز در شوك بودند كه صداي آژيرهاي ممتد، اميد را فرياد زد؛ صداي خودروهاي آتشنشاني و آمبولانسهايي كه از همان لحظه اول، راهي محل حادثه شدند

همهچيز با يك صداي مهيب آغاز شد؛ انفجاري كه تاريكي شب را درهم شكست و اضطراب را به جان خيابانها انداخت. ساكنان مناطق مختلف ايران، هنوز در شوك بودند كه صداي آژيرهاي ممتد، اميد را فرياد زد؛ صداي خودروهاي آتشنشاني و آمبولانسهايي كه از همان لحظه اول، راهي محل حادثه شدند. آتشنشانها، با دقت و شجاعت، بخش به بخش ساختمانها را جستوجو كردند. آنها نه فقط حريق را خاموش كردند، بلكه با دستانشان كودكان وحشتزده را از زير آوار بيرون آوردند، زنان مجروح را به آرامي جابهجا كردند و به مرداني كه دچار شوك شده بودند، آرامش دادند. اين فقط يك عمليات فني نبود؛ نجاتي از جنس انسانيت بود. در كنار آنان، امدادگران هلالاحمر، پرستاران، پزشكان و حتي داوطلبان مردمي، با جان و دل تلاش كردند. يكي از آمبولانسها در تهران، هدف حمله مستقيم قرار گرفت و سه نفر از امدادگران جان باختند. آنها اسلحه نداشتند؛ تنها سلاحشان يك كيف امدادي و آرزوي نجات انسانها بود. با وجود اين فاجعه، همكارانشان نهتنها متوقف نشدند، بلكه با سرعت و توان بيشتري به ادامه عمليات پرداختند.
وقتي دشمن از صليب سرخ هم عبور كرد
خالدي سخنگوي هلال احمر درباره جزييات شهادت ۳ نفر از امدادگران هلال احمر بيان ميكند كه عليرغم تمام كنوانسيونها و بيانيههاي بينالمللي، متأسفانه رژيم منحوس اسراييل چهره واقعي خود را در اين جنگ نشان داد. مجتبي خالدي به روز ۲۶ خردادماه اشاره ميكند به زماني كه يك خودروي آمبولانس براي انتقال مجروحين و مصدومين حمله ناجوانمردانه رژيم صهيونيستي در شهر تهران اعزام ميشوند، اما متأسفانه مورد اصابت مستقيم حملات رژيم قرار ميگيرند. وي ميگويد كه شمار شهداي امدادگر جمعيت هلال احمر از ابتداي شروع حملات به ۴ شهيد رسيد.
آژيرها آغازگر اميد؛ نخستين پاسخ را امدادگران دادند
آنچه ايران را نگه داشت، نه فقط سامانههاي دفاعي، بلكه ايستادگي مردمي بود. در همان ساعاتي كه خبر بمباران مراكز امدادي مخابره ميشد، دهها آتشنشان، امدادگر، پزشك، پرستار و داوطلب، بيهيچ ترس و ترديدي، خود را به محل حادثه رساندند. آنان كه لباسشان آغشته به دود و خاك بود، شانه به شانه مردم ايستادند، آوار را كنار زدند، زخميها را پانسمان كردند و گاه حتي جانشان را فداي جان ديگران كردند.
آمبولانسي كه برگشت؛ اما بينبض بيجان
رژيم صهيونيستي مستقيماً نيروهاي امدادي و تجهيزات ما را مورد حمله قرار داد و هيچ ارزشي براي جان افراد غيرنظامي قائل نيست. جمعيت هلال احمر اعلام كرد كه علاوه بر شهادت امدادگران اين جمعيت، ۲۹ نفر از امدادگران نيز بهشدت مجروح شدند. همچنين يك بالگرد و يك آمبولانس هلال احمر نيز در اين حملات آسيب جدي ديدهاند و يك ساختمان توانبخشي هلالاحمر نيز آسيب ديده است. اما پرچم هلالاحمر، بار ديگر نه فقط نماد كمكرساني، كه نماد ايستادگي شد؛ همانطور كه آتشنشانها با دستهاي خالي، اما دلهايي پر از غيرت، در مقابل آتش دشمن ايستادند، امدادگران نيز در برابر موج بيرحميها، ديوار انسانيت را بالا كشيدند.
دشمن آمد تا بترساند، اما قهرمانان ما براي نجات برخاستند
وقتي صداي انفجار در منطقه پيچيد، مردم به خانهها پناه بردند. اما گروهي ديگر، بيوقفه، بيمكث و بيهيچ ترديدي، عكس جهت راهي شدند. آنها آتشنشان بودند؛ لباسهاي ضدحريقشان را پوشيدند، تجهيزاتشان را برداشتند و در سكوت، با نگاههايي جدي، پشت فرمان خودروهايي نشستند كه مقصدشان آتش بود. آتش، تاريكي، دود و احتمال ريزش مجدد، هر كدام كافي بود براي متوقف كردن يك انسان؛ اما براي تيمهايي كه به محل حادثه اعزام شدند، زمان مثل نفس زخميها محدود بود. آنان، با تجربههاي سخت، آرام، اما سريع، خودشان را به اولين نقاط آسيبديده رساندند. در يكي از ساختمانهاي نيمه ويران، گروهي از آتشنشانان با وجود احتمال ريزش سقف، عمليات جستوجو را آغاز كردند. يكي از آتشنشانها به ايسنا درباره خدماتشان در اين روزهاي سخت: «ميدونستيم كه خطر زياده، اما ميدونستيم كسي اون داخل هست. براي ما، تا وقتي كسي صداش ميرسه، يعني بايد بجنگيم.» در اين حادثه، آتشنشانها فقط خاموشكننده حريق نبودند. گاهي دستهاي لرزان زخميها را گرفتند، گاهي كودكي را در آغوش گرفتند، گاهي ايستادند كنار مادري كه هنوز از شوك بيرون نيامده بود. در لحظههايي كه اميد شكننده بود، آتشنشانها و امدادگران با بودنشان، مرهم شدند.
سازمانهاي جهاني در خواب؛ سكوتي كه همدستي است
با وجود اين همه فاجعه، شوراي امنيت سازمان ملل تا امروز نتوانسته حتي يك قطعنامه الزامآور عليه اسراييل تصويب كند. نهادهاي حقوق بشر، فقط بيانيه صادر كردند. دادگاههاي بينالمللي، بيرمقتر از هميشه، در سايه ماندند. اين سكوت، فقط بيعدالتي نيست؛ شراكت در جنايت است. رژيمي كه امروز بدون ترس، بيمارستان، مراكز درماني، خودروهاي امدادي، و كودكستان بمباران ميكند، به خوبي ميداند كه جهان فقط تماشا خواهد كرد. اين جنايت جنگي، نه تنها بايد در دادگاههاي بينالمللي محاكمه شود، بلكه وجدان جهاني را به لرزه درميآورد. سكوت سازمانهاي بينالمللي در برابر اين حملات، مهر تأييدي است بر بيعدالتي مزمن جهان. اما در دل اين تاريكي، نور اميد از دل همين جبهههاي بينام و نشان ميتابد؛ جبههاي كه آتشنشان، امدادگر، داوطلب، پرستار، نظامي و مردمِ عادي ايراني براي ايران و ايراني، در كنار هم ايستادهاند. در شب حادثه، هيچكس براي قهرمان شدن وارد ميدان نشد؛ اما آنچه رخ داد، مجموعهاي از قهرمانيهاي بيادعا بود. آتشنشانها، امدادگران و پزشكاني كه به دل خطر رفتند، نه فقط وظيفهشان را انجام دادند، بلكه روح اميد را در دل يك فاجعه زنده نگه داشتند.