چند نكته جديد اقتصاد ايران در دوران جديد

۱۴۰۴/۰۴/۰۵ - ۰۲:۳۵:۲۹
|
کد خبر: ۳۴۶۹۰۱

اين تصور كه تهديدات اقتصاد جهاني هيچ ارتباطي به اقتصاد ايران ندارد چرا كه ما اقتصادي داريم كه فعلا ارتباطي با اقتصاد جهاني ندارد، كاملا اشتباه است.

محمد حسين اديب

اين تصور كه تهديدات اقتصاد جهاني هيچ ارتباطي به اقتصاد ايران ندارد چرا كه ما اقتصادي داريم كه فعلا ارتباطي با اقتصاد جهاني ندارد، كاملا اشتباه است. قبل از هر تحليلي در اقتصاد ايران، بايد ابتدا تهديد اصلي در اقتصاد جهاني پيدا شود. وقتي به اين تهديدها مسلط شديم بعد مي‌توان به تهديدهاي اقتصاد ايران پرداخت. 1) بزرگ‌ترين تهديد براي اقتصاد جهاني آن است كه حجم بدهي از طاقت اقتصاد جهاني عبور كرده است. از سال 1980 ميلادي در غرب و ساير كشورها به جز ايران، با هر مشكلي كه مواجه شدند با كمك افزايش بدهي سعي كردند مشكل را رفع كنند. با چه استدلالي اين مبحث مطرح مي‌شود؟ مساله اين است كه نسبت بدهي به توليد ناخالص داخلي در جهان در سال 1980 حدود 80درصد بوده امروز اين عدد به 250 درصد رسيده است.  يعني اينكه بدهي زياد شده، اما حقوق‌ها به نسبت آن زياد نشده.
 بدهي زياد شده، اما مصرف مردم بالا نرفته، بدهي زياد شده، ميزان سرمايه‌گذاري زياد نشده است.  در واقع جهان نحوه مشكلات خود را با انتقال مشكلات به آينده حل كرده است. يعني جهان مشكلاتش را بر اساس درآمدهاي آتي‌اش حل كرده است.  
تهديد اصلي براي اقتصاد جهاني اين است كه بدهي فعلي كه به 250درصد توليد ناخالص جهاني رسيده است از طاقت اقتصاد جهاني بيرون است. با يك چنين پيش‌فرض‌هايي است كه هر نوع برنامه‌ريزي و تصميم‌سازي را بايد انجام داد. 2) از 1929 تا به امروز، 11بار در جهان اين مشكل كه بدهي از حد طاقت اقتصاد بيرون رفته رخ داده است. 
در همه اين موارد به جز يك مورد، فدرال رزرو با افزايش نرخ بهره اين مشكل را حل كرده است. (به جز سال 73ميلادي) اين‌بار هم فدرال‌رزرو نرخ بهره را بالا برده كه جواب نداده است. برخلاف نحوه اداره جهان از سال 1929، فدرال‌رزرو نرخ بهره را بالا برده و بدهكاران و طلبكاران هيچ واكنش نشان نداده‌اند. تداوم اين روند اما باعث هوشياري جامعه شده و الگوها ديگر جواب نمي‌دهد.
3) ترامپ مي‌گويد نفت گران مانند مالياتي است كه بر اقتصاد جهاني وضع مي‌شود و نفت به محض گران شدن، مانند ماليات بر اقتصاد جهاني است. آيا مي‌توان هم حجم بدهي‌ها از طاقت اقتصاد جهاني عبور كرده باشد و هم هزينه پرداخت استقراض نجومي باشد و هم نفت گران شود؟ اين 3گزاره با هم نمي‌خواند. نفت ارزان شد و به حدود 60دلار رسيد. اين روند فشار را از اقتصاد جهاني برداشت. وقتي نفت وست تگزاس 60دلار باشد، و نفت برنت 64 دلار فشار به اقتصاد جهاني كمتر مي‌شود. پس از رخدادهاي اخير نرخ نفت به 76دلار رسيد. نفت 76 دلاري به 2گزاره قبلي هماهنگ نبود. نمي‌شود نرخ نفت 76 دلار باشد، بعد نرخ بهره بالا باشد و كشورهاي جهان هم تا اين حد بدهكار باشند. چرا نفت گران شد؟ اگر يك درك فاركسي از اقتصاد جهان نداشته باشيد، نمي‌توانيد دركي از افزايش قيمت نفت داشته باشيد. 90درصد نفت جهان را فاركسي مي‌خرند. 10درصد آن را نقد مي‌دهند و 90 درصد قسطي است. يك‌بار ديگر تجربه كرونا در مورد نفت تكرار شد. نفت بشكه‌اي 100دلار بود، كرونا آمد، قيمت نفت شد 20دلار! عالم و آدم از علي‌آباد كتول در ايران تا نيويورك گفتند وقت خريد نفت در فاركس است. الي‌ماشاالله نفت 20دلاري در جهان خريداري شد.
 فردا نفت شد 1دلار و همه پول‌ها رفت. اين ادبيات، فرهنگ سازماني پولداران جهان بود. يعني با اين حجم از بدهي و بهره، نفت بايد ارزان باشد تا منجر به انفجار اقتصادي نرسيم. ناگهان در اثر حوادث اخير نفت به 76 دلار رسيد. 
كسي كه با فاركس نفت خريده بودند، پولشان پريد، توجه داشته باشيد كه صحبت صدها ميليارد دلار است. نفت 76دلاري، ادبيات جهاني را تغيير داد و پاي نفت 110دلاري به ميان آمد. وقتي به سرعت (پس از آتش‌بس) به زير 64دلار رسيد دوباره صدها ميليارد دلار پول كشورها پريد.
 اين بالا رفتن‌ها و پايين آمدن‌هاي نفت در بخش فاركسي، ميليون نفر را در اقتصاد جهان به خاك سياه نشاند. در واقع ترامپ با بازي با نرخ نفت، پول قابل توجهي به جيب ثروتمندان سرازير كرد. (ادامه دارد....)