شكاف در زنجيره تحريمي ايران

۱۴۰۴/۰۴/۰۴ - ۰۱:۳۲:۳۷
|
کد خبر: ۳۴۶۸۱۸

در شرايطي كه شايد تصور آن براي بسياري دشوار بود، آتش‌بسي پس از جنگ 12 روزه ايران و اسرييل شكل گرفت و فضاي متفاوتي را حول محور مردم و كشور شكل داد. اما آتش‌بس شكل گرفته جداي از جنبه‌هاي ظاهري، ابعاد ماهوي و لايه‌هاي دروني هم دارد كه لازم است به آنها توجه شود.

مجيدرضا حريري

در شرايطي كه شايد تصور آن براي بسياري دشوار بود، آتش‌بسي پس از جنگ 12 روزه ايران و اسرييل شكل گرفت و فضاي متفاوتي را حول محور مردم و كشور شكل داد. اما آتش‌بس شكل گرفته جداي از جنبه‌هاي ظاهري، ابعاد ماهوي و لايه‌هاي دروني هم دارد كه لازم است به آنها توجه شود. يكي از خبرهاي مهمي كه پس از اعلام آتش‌بس اخير مطرح شد و كمتر مورد توجه و ارزيابي قرار گرفت، توييتي بود كه ترامپ منتشر كرد و در آن مجوز صادرات نفت ايران به چين صادر شد. اين خبر آنگونه كه بايد و شايد در رسانه‌هاي داخلي مورد توجه قرار نگرفت و اهميت آن درك نشد. به اعتقاد بسياري از تحليلگران ‌اين توييت به معناي ايجاد شكاف در زنجيره به هم پيوسته تحريم‌هاي ايران قلمداد مي‌شود. بايد توجه داشت آتش‌بس رخ داده يك مساله دو‌جانبه بين ايران و اسراييل نيست و دامنه وسيعي از موضوعات و كشورها حول و حوش آن در تكاپو هستند. اگر كمي به عقب بازگرديم و به رخدادهاي قبل بنگريم، متوجه مي‌شويم كه از روز جمعه بحث پيش‌نويس قطعنامه‌اي كه توسط چين و پاكستان در شوراي امنيت سازمان ملل متحد با حمايت روسيه مطرح بود. در كنار اين موارد ملاقات عراقچي با پوتين براي آتش‌بس روسيه هم مزيد علت شد تا از بطن اين تلاش‌ها يك اراده براي آتش‌بس شكل بگيرد. يكي از آثار مهم اين آتش‌بس و توفيق براي ايران، بحث ابراز علني فروش نفت ايران به چين از سوي كسي است كه تحريم‌هاي نفتي ايران در گسترده‌ترين سطح را امضا كرده است. قطعا بسياري از موارد اين روزها عجيب است و با استانداردهاي ذهني ما و سابقه تاريخي كه از آتش‌بس و توافق و مذاكرات و... داشتيم تفاوت داشت. فكر مي‌كنم در پس اين رخداد توافقات بزرگ‌تري هم در راه باشد. ايران توانست حقانيت خود را ثابت كند و اين روند، فضايي را براي كنشگري تازه در عرصه اقتصاد و تجارت جهاني فراهم مي‌كند. پرسشي كه شايد بسياري از ايرانيان مطرح مي‌كنند آن است كه اگر ايران قرار باشد به فضاي تجارت بين‌المللي باز گردد جدا از مجوزهاي بين‌المللي ناشي از توافق چه نيازهايي در عرصه داخلي دارد؟ نكته‌اي كه در پاسخ به اين پرسش مي‌توان گفت، انسجام داخلي در كشور بود. اتفاقات چند روز اخير جدا از تبعات بيروني در سطح داخلي هم قابل توجه بود و موارد خارق‌العاده‌اي‌ را شكل داد. در واقع مساله‌اي كه دشمن تصور مي‌كرد نقطه ضعف ايران است به نقطه قوت جدي ايران بدل شد. شكاف ميان مردم و حكومت مساله‌اي بود كه دشمنان تصور مي‌كردند از طريق آن ضربات زيادي را به ايران مي‌توانند وارد سازند، اما به شكل كاملا خودجوش اقشاري از ملت پشت نظام ايستادند كه شايد حتي خودشان هم باور نمي‌كردند چنين حمايت‌هايي صورت دهند. اين روند نشان مي‌دهد، سرمايه اصلي و بنيادين يك حكومت نه دستاوردهاي نظامي و موشكي و ظرفيت‌هاي دفاعي‌اش (كه البته اين موارد در جاي خود بسيار كليدي و حياتي هستند)، بلكه قدرت اصلي كشورها، مشاركت و حمايت مردمشان است. ايران در حوزه اقتصاد و تجارت و مسائل راهبردي و ارتباطي به يك بازنگري جدي نياز دارد. شايد وقت مناسبي براي نقد رفتارهاي گذشته كشور نباشد، اما نبايد فرامو‌ش كرد بسياري از رخدادهايي كه منجر به اين شد كه آسمان ايران به روي اجنبي باز شود و از داخل كشور برخي همكاري‌ها با دشمن شكل گيرد، ناشي از اتفاقات اقتصادي و تصميمات دو الي 3دهه اخير باشد. بارها طي سال‌هاي اخير فرياد زده بودم كه فساد اقتصادي تنها در حوزه اقتصادي تاثيرگذار نيست بلكه در ساير بخش‌هاي راهبردي و نظامي هم اثرات مخربي دارد.
 ديديم افرادي را كه براي پول‌هاي اندكي با دشمن همكاري كردند. لازم است اين منافذ در آينده بسته شود تا بدخواهان ايران نتوانند از اين بخش‌ها به كشورمان آسيبي وارد سازند. باقي موارد هم بماند براي وقتي ديگر . امروز وقت شادي درباره اين فتح و گراميداشت اين ملت است كه همواره در بزنگاه‌ها نهايت عقلانيت را از خود نمايان مي‌سازند.