هشداري دوباره به تهران و البرز
شامگاه جمعه ۳۰ خردادماه، زلزلهاي با قدرت ۵.۵ ريشتر حوالي شهر سرخه در استان سمنان را لرزاند و بلافاصله لرزههاي آن در مناطق وسيعي از استانهاي تهران، البرز، قم و حتي بخشهايي از مازندران احساس شد

شامگاه جمعه ۳۰ خردادماه، زلزلهاي با قدرت ۵.۵ ريشتر حوالي شهر سرخه در استان سمنان را لرزاند و بلافاصله لرزههاي آن در مناطق وسيعي از استانهاي تهران، البرز، قم و حتي بخشهايي از مازندران احساس شد. اگرچه شدت تخريب اين زلزله در مناطق شهري اندك گزارش شد، اما بار ديگر توجه كارشناسان، مسوولان و مردم را به زلزلهخيزي گسترده پهنه شمالي كشور و بهويژه تهران و حومه جلب كرد. براساس اعلام مركز لرزهنگاري كشوري، مركز اين زمينلرزه در عمق ۱۰ كيلومتري زمين بوده است؛ عمقي كه از نظر زمينشناسي نشاندهنده طبيعي بودن منشأ زلزله است و نگرانيها درباره احتمال انفجار زيرزميني يا فعاليتهاي انساني را كاملاً رد ميكند. درواقع اگر رويداد لرزهاي در عمق ۱۰ كيلومتري يا بيشتر ثبت شود، تقريباً با اطمينان كامل ميتوان گفت كه زلزلهاي طبيعي است.
گسل گرمسار؛ عامل اصلي زلزله
دكتر مهدي زارع، استاد پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي و مهندسي زلزله، در گفتوگو با رسانهها درباره منشأ اين زلزله گفت: انتهاي شرقي گسل گرمسار به اين منطقه منتهي ميشود و اين گسل از مهرماه سال گذشته زلزلههاي متعددي را ايجاد كرده است.
به گفته او، اين منطقه بهطور كلي منطقهاي لرزهخيز محسوب ميشود و سابقه تاريخي وقوع زلزلههاي متعدد در دهههاي اخير را دارد. زارع تأكيد كرد: اين زلزله علاوه بر استان سمنان در استانهاي تهران، البرز و قم و بخشهايي از مازندران احساس شده است.
او افزود: اين گسل همچنين از مهر سال گذشته تا ارديبهشت سال جاري و تا پايان خرداد زلزلههاي بزرگتر از ۴ تا ۵ را ايجاد كرده است.
اين نقلقولها نشان ميدهد كه لرزهخيزي منطقه سرخه و گرمسار امري تازه نيست و از نظر علمي نيز وقوع چنين زلزلهاي قابل پيشبيني بوده است. با اين حال، همزماني اين رخداد با گزارشهاي مشابه در سالهاي گذشته، يادآوريك واقعيت تلخ است: بسياري از مناطق مركزي و شمالي كشور، بهويژه استان تهران، روي پهنهاي از گسلهاي فعال قرار دارند كه هر لحظه امكان آزادسازي انرژي انباشتهشده در آنها وجود دارد.
زلزله يا انفجار؟ چگونه تشخيص داده ميشود؟
يكي از دغدغههاي عمومي، احتمال اشتباه گرفتن زلزلههاي طبيعي با انفجارهاي زيرزميني يا حتي آزمايشهاي هستهاي است. به همين دليل، خبرگزاريها در گزارشهاي خود بهطور ويژه به اين پرسش پاسخ دادهاند: آيا لرزههاي شب گذشته طبيعي بودند يا ناشي از فعاليتهاي انساني؟
به گزارش خبرآنلاين، دانشمندان براي پاسخ به اين پرسش، بهويژه در زمانه حاضر كه امكان تحليل دادههاي لرزهاي در زمان واقعي وجود دارد، به چند نشانه كليدي توجه ميكنند، اولين نكته عمق كانون رويداد است، انفجارهاي زيرزميني معمولاً در عمق بسيار كم (كمتر از ۲ تا ۳ كيلومتر) انجام ميشوند. حفر تونلهاي عميق براي انجام انفجار، از نظر فني و اقتصادي غيرمنطقي است. بنابراين رويدادي كه در عمق ۱۰ كيلومتري ثبت شود، عملاً نميتواند ناشي از انفجار باشد.
دومين نكته، نسبت انرژي امواج P به S است، زلزلههاي طبيعي در اثر لغزش گسلها ايجاد ميشوند و حركت برشي پوسته زمين موج S قدرتمندي توليد ميكند. در حالي كه در انفجار زيرزميني، عمده انرژي به صورت موج P آزاد ميشود و موج S بسيار ضعيفيا تقريباً غايب است. بنابراين اگر موجS قدرتمندي ثبت شود، نشاندهنده طبيعي بودن رويداد است.
عامل سوم، الگوي اولين موج (First Motion) در انفجار زيرزميني، موج اوليه بهطور يكنواخت رو به بيرون پخش ميشود و در همه ايستگاههاي اطراف حركت فشارييكساني ثبت ميشود. در حالي كه در زلزله، الگوي حركت پيچيدهتر است و بسته به موقعيت ايستگاهها نسبت به گسل، ممكن است برخي ايستگاهها حركت فشاري و برخي حركت كششي ثبت كنند.
ديگر نكتهاي كه بايد مورد توجه قرار داد، امواج سطحي است، زلزلههاي طبيعي بهويژه كمعمقها در ايجاد امواج سطحي كه عامل اصلي تخريب هستند، بسيار موثرتر از انفجارها عمل ميكنند. اگر امواج سطحي قدرتمند باشند، نشانه زلزله طبيعي است.
اين شاخصهاي علمي موجب ميشود كه امروزه مخفيكردن آزمايشهاي هستهاي يا انفجارهاي بزرگ زيرزميني تقريباً غيرممكن باشد؛ چراكه شبكه جهاني لرزهنگاري با هزاران ايستگاه، كوچكترين لرزشها را هم ثبت ميكند.
چطور مكان دقيق زلزله تعيين ميشود؟
در اين ميان يكي از پرسشهاي هميشگي مردم اين است كه چگونه مراكز لرزهنگاري در مدتزماني كوتاه محل دقيق كانون زلزله را اعلام ميكنند؟ فرآيند اين كار بسيار علمي و دقيق است و در سه گام اصلي انجام ميشود: گام نخست ثبت امواج لرزهاي توسط لرزهنگارهاست. وقتي زلزله رخ ميدهد، امواج P و S در داخل زمين منتشر ميشوند و به ترتيب با سرعتهاي متفاوتي به ايستگاههاي لرزهنگاري ميرسند. گام دوم محاسبه فاصله ايستگاه تا زلزله است. اختلاف زماني رسيدن موج P و S در هر ايستگاه، به دانشمندان نشان ميدهد زلزله در چه فاصلهاي از آن ايستگاه رخ داده است.
گام سوم روش مثلثبندي است؛ دستكم سه ايستگاه، هركدام يك دايره به شعاع فاصله محاسبهشده رسم ميكنند و نقطهاي كه سه دايره همديگر را قطع كنند، مركز سطحي (Epicenter) زلزله خواهد بود. به اين ترتيب، در همان دقايق نخست، محل دقيق زلزله مشخص و اطلاعرساني ميشود؛ موضوعي كه در زلزله شب گذشته سمنان نيز شاهد آن بوديم.
پيامي براي مديريت بحران در پايتخت
اگرچه زلزله سرخه تلفات و خسارت چشمگيري بهجا نگذاشت، اما بار ديگر زنگ خطري براي تهران و حومه بود. دكتر زارع در اين باره هشدار داد: اين منطقه، منطقه لرزهخيزي است و از مهرماه سال گذشته تا ارديبهشت سال جاري دو زلزله كوچكتر از زلزله امروز داشته است.
تكرار اين لرزهها نشان ميدهد كه بخشي از انرژي نهفته در گسلهاي فعال اين پهنه در حال آزاد شدن است. اين زلزلهها اگرچه كوچك هستند، اما يادآوري ميكنند كه گسلهاي فعال در حريم كلانشهر تهران همواره بايد تحت نظر باشند.
طبق اعلام كارشناسان، پايتخت ايران روي شبكهاي از گسلهاي بزرگ و فعال قرار دارد؛ گسل شمال تهران، گسل مشا و گسلهاي فرعي مانند گرمسار از جمله مهمترين آنها هستند. فعال شدن هركدام از اين گسلها ميتواند فاجعهاي بزرگ براي جمعيت ميليوني اين شهر رقم بزند.
درسهايي از زلزله سمنان
رخدادهاي لرزهاي مشابه زلزله سرخه، اگرچه تلفات جاني ندارند، اما بايد به عنوان فرصت طلايي براي تمرين آمادگي و تقويت سيستمهاي هشدار سريع، امدادرساني و مديريت بحران مورد توجه قرار گيرند. تجربه كشورهاي زلزلهخيز مانند ژاپن نشان ميدهد كه توسعه زيرساختهاي مقاوم در برابر زلزله و آموزش مستمر مردم و نهادها ميتواند خسارات و تلفات را بهشدت كاهش دهد. در ايران نيز اين ضرورت بارها يادآوري شده است، اما تا رسيدن به وضعيتي ايمن و استاندارد، مسير زيادي در پيش است. در نهايت، بايد پذيرفت كه زلزله سمنان نه اولين و نه آخرين زلزلهاي است كه استانهاي مركزي و شمالي كشور تجربه ميكنند. همانطور كه دكتر زارع توضيح داده است، منطقه سمنان و گرمسار در سالهاي ۶۷ و ۸۷ زلزلههاي متعددي را تجربه كردهاند كه به صورت خردزلزله بوده است. اين سابقه تاريخي، همراه با تحليلهاي علمي جديد، بار ديگر مسوولان شهري، نهادهاي امدادي و مردم عادي را به فكر فرو ميبرد كه آمادگي در برابر زلزله بايد از شعار به واقعيت تبديل شود. اميد است زلزله اخير، فرصتي باشد براي بازنگري جدي در مقاومسازي ساختمانها، اجراي دقيق مقررات ساختوساز، توسعه سامانههاي پيشبيني و هشدار سريع، و از همه مهمتر، آموزش عمومي مردم براي مقابله با شرايط بحراني.