بايدها و نبايدهاي اقتصادي يك بحران جدي
يكي از پرسشهاي اساسي در شرايط پيشرو، اتخاذ راهبردهايي است كه از طريق آن نوسانات اقتصادي و معيشتي مردم در كمترين حد قرار گيرد.
يكي از پرسشهاي اساسي در شرايط پيشرو، اتخاذ راهبردهايي است كه از طريق آن نوسانات اقتصادي و معيشتي مردم در كمترين حد قرار گيرد. در واقع مسوولان ايراني بايد به دنبال يافتن پاسخي براي پرسشهايي از اين دست باشند كه نظام تصميمسازيها و سياستگذاريهاي كشور بهرغم بحران پيش آمده، چگونه ميتواند به گونهاي برنامهريزي كند كه كشور بدون مشكلات زيربنايي از اين مرحله بحراني عبور كند؟ شخصا معتقدم آغاز فرآيند ديپلماتيك كه از جمعه در ژنو استارت خورده يك ضرورت غير قابل انكار براي دوري از مشكلاتي است كه به دليل بحران ناخواسته فعلي ايجاد شدهاند.
1) يكي از مهمترين ضرورتهاي اقتصادي شهروندان در هر شرايطي استفاده از امكانات اينترنتي است كه متاسفانه به دليل بحران فعلي فيلتر شده است.
حداقل نيازهاي اقتصادي و ارتباطي مردم كه بين 8تا 10ميليون ايراني از آن كسب درآمد ميكنند از طريق اينستاگرام و تلگرام و يوتيوب و... تامين ميشود. قبل از هر چيز بايد ديد فيلترينگ به نفع كدام افراد و جريانات است؟ فيلترينگ باعث ميشود 10ميليون كسب و كار و 20ميليون ايراني از نان خوردن بيفتند. بسياري از زنان سرپرست خانوار، جوانان، دختران و پسران ايراني از طريق آنلاينشاپها رزق و روزي خود را تامين ميكنند. بنابراين دولت و نظام تصميمسازي كشور بايد هر چه سريعتر براي پايان دادن به فيلترينگ اقدام كنند.
2) موضوع مهم بعدي، اهميت زيرساختهاي توسعهاي و عمراني، انرژيك و... ايران است. ايران براي دستيابي به چنين زيرساختهايي حدود يك قرن تلاش و كوشش كرده تا زيرساختهاي فعلي ايجاد شوند.بايد انتخاب كنيم كه آيا اين زيرساختها خط قرمز ما هستند يا نه؟ ايران نميتواند بازگشت به عقب داشته باشد. حفظ زيرساختهاي توسعهاي و عمراني و...يك ضرورت غير قابل انكار براي ايران امروز است. كارخانهجات ايران، پلها و بزرگراهها، زيربناهاي بنيادين و...از جمله ضرورتهايي است كه براي حفظ آنها بايد بيشترين تلاش را صورت داد.
3) شرايط امروز كشور با شرايط دوران جنگ 8ساله دهه 60 متفاوت است، هم ايران و ايرانيان تغيير كردهاند و هم دشمني كه در برابر ايران صفآرايي كرده، دشمن متفاوتي است. مقابله با اين دشمن به نهايت تدبير و رفتار معقول نياز دارد. مردم ايران به خوبي نشان دادند تا چه اندازه وطنپرست و متحد و منسجم هستند؛ به نظرم حالا نوبت به مسوولان و تصميمسازان است كه پاسخ اين همبستگي ملي و انسجام را داده و از رفتارهاي حاشيهساز دوري كنند. امروز بسياري از ايرانيان از پس انداز كافي براي اينكه بتوانند چند ماه را سپري كنند، برخوردار نيستند. شرايط تحريمها و ساير مشكلات كار را به جايي رسانده كه بسياري از اقشار به صورت ماهانه رتق و فتق امور معيشتي خود را ساماندهي ميكنند. بلندمدت شدن بحران جدا از همه خطراتي كه دارد روند گسترش فقر و مشكلات معيشتي را بيشتر ميكند. بسياري از كارخانهها نيروي انساني خود را تعديل كردهاند تا مشخص شود اين بحران قرار است چه سرانجامي پيدا كند. بنابراين دستيابي به راهكاري براي پايان بحران و مهمتر از آن پايان دادن به تحريمهاي اقتصادي يكي از ضرورتهاي عاجل در اين شرايط است.
4) امروز 90 ميليون ايراني با تقاضاهاي مختلف، روابط مختلف و مطالبات جديد در ايران زندگي ميكنند. ديگر امكان استفاده از نسخههاي قبلي مانند كوپونيسم و محدود ساختن رسانهها و محدود ساختن كشور جواب نميدهد، ايران بايد تلاش كند، به سرعت اين بحران را پايان داده و تلاش كند راهبردهاي خود را مبتني بر استراتژي اقتصادي تنظيم كند. ايران توسعه يافته به اندازهاي هژموني منطقهاي و جهاني ايجاد ميكند كه هيچ دست نامحرمي فكر تجاوز به آن را به مخيلهاش راه ندارد. اين مسيري اسست كه سياستگذاران ايراني بايد به سمت آن حركت كنند.