نگاهي كاربردي به ارزيابي شركتها در بورس
تحليل بنيادي به عنوان يكي از اركان اصلي تصميمگيري در بازار سرمايه، ابزاري براي سنجش ارزش واقعي سهام شركتها برمبناي عملكرد مالي، ساختار اقتصادي و موقعيت رقابتي آنهاست.
تحليل بنيادي به عنوان يكي از اركان اصلي تصميمگيري در بازار سرمايه، ابزاري براي سنجش ارزش واقعي سهام شركتها برمبناي عملكرد مالي، ساختار اقتصادي و موقعيت رقابتي آنهاست. با وجود گستردگي اطلاعات و تنوع روشهاي تحليلي، نبود يك چارچوب استاندارد و قابل اتكا، گاه موجب برداشتهاي ناقص يا حتي گمراهكننده ميشود. در اين مقاله، تلاش شده است تا يك ساختار منسجم در قالب هفت مرحله عملياتي معرفي شود؛ ساختاري كه تحليلگر را از دادههاي خام صورتهاي مالي و گزارشهاي فروش، به جمعبندي نهايي و تصميمگيري سرمايهگذاري هدايت ميكند. در گام اول، تمركز تحليلگر بر بررسي دقيق صورت سود و زيان شركت است. اين مرحله شامل تحليل روند سود خالص، سود ناخالص و سود عملياتي در دورههاي فصلي و سالانه و نيز بررسي حاشيههاي سود (ناخالص، عملياتي، خالص) ميباشد. اهميت اين بخش در آن است كه توان عملياتي شركت را در ايجاد ارزش اقتصادي نمايان ميسازد و به تحليلگر امكان ارزيابي عملكرد واقعي شركت را، فراتر از نوسانات موقت يا تغييرات مقطعي، ميدهد. گام دوم معطوف به تحليل آمار توليد و فروش است. اطلاعات ماهانه فروش، نرخهاي فروش، مقدار فروش داخلي و صادراتي و انحراف از بودجه پيشبينيشده، ازجمله مواردي است كه در اين مرحله بررسي ميشود. اهميت اين تحليل در آن است كه فروش، نقطه آغاز زنجيره سودآوري است و تغييرات آن ميتواند پيشزمينهاي براي تحولات آينده سود خالص باشد. در واقع، افت يا رشد فروش غالباً پيش از بروز در صورتهاي مالي، در گزارشهاي ماهانه قابل رديابي است. در اين بخش، تحليلگر به بررسي وضعيت ترازنامه شركت، نقدينگي، ساختار سرمايه و جريانهاي نقدي ميپردازد. نسبتهاي مالي مانند نسبت جاري، نسبت بدهي، بازده داراييها و نيز وضعيت سود انباشته و سياست شركت در قبال آن، در اين مرحله تحليل ميشوند. اين اطلاعات، شفافكننده پايداري مالي و تابآوري شركت در برابر ريسكهاي اقتصادي هستند. ممكن است شركتي سودآور باشد، اما با بحران نقدينگي مواجه باشد؛ از اينرو اين مرحله مكمل مرحله سود و زيان است. يكي از مولفههاي رشد شركتها در ميانمدت و بلندمدت، وجود طرحهاي توسعهاي و سرمايهگذاريهاي اثربخش است. در اين مرحله، پروژههاي در دست اجرا، سرمايهگذاريهاي مالييا مالكيت در شركتهاي ديگر، و اثرات بالقوه اين موارد بر سودآوري آينده بررسي ميشود. اين بخش به تحليلگر كمك ميكند تا نگاه صرفاً تاريخي به دادهها نداشته باشد و چشمانداز رشد شركت را نيز در تحليل خود لحاظ كند. ارزيابي عملكرد شركت بدون شناخت صنعت مربوطه ناقص است. در اين مرحله، تحليلگر به بررسي وضعيت كلي صنعت، رقباي اصلي، مزيت رقابتي شركت، و همچنين تهديدهاي محيطي و ريسكهاي سيستماتيك خاص آن صنعت ميپردازد. اين تحليل، جايگاه شركت را در زنجيره رقابتي مشخص ميكند و مشخص ميسازد كه آيا مزيتهاي عملياتي آن پايدار و قابل دفاع هستند يا خير.