الزام تغییر مسیر صندوقها از تعدد به کیفیت
احسان طاهری، کارشناس اقتصاد کلان برای صدای بورس نوشت: وضعیت صندوقهای سرمایهگذاری را میتوان از دو منظر بررسی کرد؛ نخست، نسبت ارزش بازار صندوقها به ارزش بازار سهام شناور و مقایسه آن با استانداردهای جهانی؛ دوم، کارایی صندوقها در ایجاد بازدهی بالاتر نسبت به شاخص کل بازار. تا پایان اردیبهشتماه ۱۴۰۴، ارزش کل بازار سهام ایران حدود ۱۲,۰۰۰ همت بوده است
احسان طاهری، کارشناس اقتصاد کلان برای صدای بورس نوشت: وضعیت صندوقهای سرمایهگذاری را میتوان از دو منظر بررسی کرد؛ نخست، نسبت ارزش بازار صندوقها به ارزش بازار سهام شناور و مقایسه آن با استانداردهای جهانی؛ دوم، کارایی صندوقها در ایجاد بازدهی بالاتر نسبت به شاخص کل بازار. تا پایان اردیبهشتماه ۱۴۰۴، ارزش کل بازار سهام ایران حدود ۱۲,۰۰۰ همت بوده است. با فرض شناوری ۳۰درصدی، ارزش بازار سهام شناور حدود ۳,۶۰۰ همت برآورد میشود. در همین زمان، ارزش بازار صندوقهای سهامی به ۲۴۰ همت رسیده که معادل ۶.۶درصد از ارزش بازار سهام شناور است. این نسبت در مقایسه با سال گذشته (۴.۵درصد) رشد قابلتوجهی نشان میدهد. همچنین، ارزش بازار صندوقهای سهامی از ۱۲۰ همت در سال گذشته به ۲۴۰ همت در سال جاری افزایش یافته و تقریباً دو برابر شده است. با این حال، در مقایسه با استانداردهای جهانی که این نسبت حدود ۱۵درصد برآورد میشود، هنوز فضای زیادی برای رشد صندوقها در ایران وجود دارد. درمورد کارایی و بازدهی صندوقهای داخل بازار سرمایه ایران نیز باید نکاتی را مطرح کرد؛ سوال کلیدی این است که آیا افزایش تعداد صندوقها به بهبود عملکرد بازار منجر میشود؟ پاسخ به این پرسش بهتنهایی مثبت نیست. صندوقهای سرمایهگذاری با بهرهگیری از تیمهای مدیریتی مجرب و انتخاب پرتفوی مناسب، باید بتوانند بازدهی بالاتر از شاخص کل بورس ایجاد کنند. با این حال، بررسیها نشان میدهد که تعداد محدودی از صندوقها موفق به دستیابی به بازدهی بالاتر از شاخص شدهاند، بهویژه در دورههای نزولی بازار، بسیاری از صندوقها افت شدیدی را تجربه میکنند و در دورههای صعودی نیز اغلب نمیتوانند رشدی بالاتر از شاخص کل داشته باشند. همچنین برای هر مشکل و یا مسالهای که در ذهن مدیران و فعالان بازار مطرح میشود بهطور قطع پیشنهادهای گستردهای نیز در ادامه بیان میشود که یکی از مسائل موجود، ساختار کارمزد صندوقهاست که به دارایی تحت مدیریت (AUM) وابسته است و نه به بازدهی. این ساختار انگیزهای برای تأسیس صندوقهای جدید با هدف جذب AUM بیشتر ایجاد میکند، بدون اینکه لزوماً به بهبود عملکرد منجر شود. پیشنهاد میشود سازمان بورس کارمزد صندوقها را به بازدهی آنها مرتبط کند. این اقدام دو نتیجه مثبت خواهد داشت: اول از همه اینکه انگیزه تأسیس صندوقهایی که صرفاً بر جذب AUM متمرکزند کاهش پیدا میکند و در همین راستا ایجاد صندوقها به شکل بیرویه متوقف میشود. دوم اینکه نهادهای مالی به تشکیل تیمهای مدیریتی حرفهای برای دستیابی به حداکثر بازدهی و عملکرد بهتر نسبت به شاخص کل تشویق میشوند که این مورد عملکرد کلی صندوقهای سرمایهگذاری را بهبود میبخشد. در پایان باید بر این موضوع تاکید کرد که صندوقهای سرمایهگذاری در ایران طی سال گذشته رشد چشمگیری در ارزش بازار داشتهاند اما همچنان با استانداردهای جهانی فاصله دارند که برای بهبود کارایی آنها نیاز است که تمرکز از افزایش صرف تعداد صندوقها به سمت ارتقای کیفیت مدیریت و بازدهی آنها تغییر کند. اصلاح ساختار کارمزد و تقویت تیمهای مدیریتی میتواند به تحقق این هدف کمک کند.