فرماندهي منابع حياتي آب و برق در ميدان بحران
درحالي كه در بحبوحه جنگ، نگاهها به خط مقدم دوخته شده، نبض زندگي در پشت جبهه به چيزي وابسته است كه نه صدا دارد و نه چهره: آب و برق. اين دو منبع حياتي، همچون اكسيژن، جزو زيرساختهايي هستند كه تداوم هر نوع زندگي، توليد، درمان، امدادرساني و حتي روحيه عمومي جامعه به آنها وابسته است.

درحالي كه در بحبوحه جنگ، نگاهها به خط مقدم دوخته شده، نبض زندگي در پشت جبهه به چيزي وابسته است كه نه صدا دارد و نه چهره: آب و برق. اين دو منبع حياتي، همچون اكسيژن، جزو زيرساختهايي هستند كه تداوم هر نوع زندگي، توليد، درمان، امدادرساني و حتي روحيه عمومي جامعه به آنها وابسته است.
به گزارش «تعادل»، در شرايط جنگي، آسيب به زيرساختهاي توليد و توزيع آب و برق، يكي از اهداف رايج دشمن براي مختلكردن عملكرد كشور است، اما اگر كشور از قبل آماده باشد، اين تهديد ميتواند مديريت شود.
درگيريهاي نظامي اغلب زيرساختهاي آب و برق را به هدف تبديل ميكنند. به چند دليل روشن: بدون برق، بيمارستانها، مراكز امدادي، پمپاژ آب و حتي دفاع هوايي از كار ميافتد.
نبود آب، بهداشت، تغذيه، خاموش كردن آتشها و حتي آب شرب شهروندان را مختل ميكند. خاموشي و بيآبي، امنيت رواني جامعه را از بين ميبرد و ميتواند منجر به ناآراميهاي اجتماعي شود.بنابراين، مديريت اين بحرانها نه فقط فني، بلكه راهبردي و حياتي است.
پيش از هر برنامهريزي، بايد زيرساختهاي حياتي كشور شناسايي و نقشهاي از تهديدات احتمالي تهيه شود.
بحران آب، تنها به خاطر بمباران يا تخريب سد نيست. حتي هجوم مردم به فروشگاهها يا ذخيرهسازيهاي خانگي ميتواند كمبود ايجاد كند.
راهكارهاي مديريت آب در بحران شامل: استفاده از مخازن ذخيره اضطراري در سطح شهرها، حفر چاههاي اضطراري در نزديكي مراكز درمانيي ا اردوگاهها، تصفيه و بازيافت آب خاكستري (مصرفشده) براي شستوشو يا آتشنشاني،
توزيع بستههاي آب بستهبنديشده در زمان قطع سيستم، قطع موقت شبكه خانگي در مناطق خاص براي حفظ فشار شبكه اصلي، مديريت آب بايد بر اصل اولويتبندي استوار باشد: شرب، درمان، بهداشت، سپس ساير مصارف. تأسيس «قرارگاه مديريت منابع حياتي» از اهميت بالايي برخوردار است. متشكل از وزارت نيرو، مديريت بحران، نيروهاي مسلح و هلالاحمر باشد.نقشه عملياتي براي هر سناريو (از حمله سايبري تا بمباران فيزيكي) داشته باشد.تصميمگيري سريع، توزيع منابع، و اطلاعرساني عمومي را برعهده گيرد. دسترسي مستقيم به تجهيزات فني و نيروهاي متخصص داشته باشد.
تمركز، هماهنگي و فرماندهي واحد در زمان بحران، رمز موفقيت در جلوگيري از فروپاشي زيرساختهاست.
مردم نه تنها آسيبپذيرترين بخش در بحراناند، بلكه ميتوانند نقش فعالي در كاهش بحران ايفا كنند: آموزش عمومي براي صرفهجويي هوشمندانه در مصرف آب و برق آگاهي از محل منابع آب اضطراري در محله آشنايي با نحوه استفاده از تجهيزات اضطراري (چراغ قوه، منبع تغذيه خورشيدي، تصفيه آب خانگي)، استفاده از تانكرهاي خانگي آب براي ذخيره در زمان هشدار، اجتناب از مصرف غيرضروري در شرايط اضطراري، آموزش از طريق رسانه، مدارس و حتي اپليكيشنهاي اضطراري ميتواند تأثيرگذار باشد.
جنگ، چهرهاي خشن دارد، اما با مديريت هوشمندانه منابع حياتي مانند برق و آب، ميتوان حتي در سياهترين روزها، نور و حيات را
حفظ كرد.
اين منابع، نه تنها ابزار زندگي، بلكه نماد تابآوري يك ملتاند. اگر جامعهاي بتواند در بحبوحه بحران منابع خود را مديريت كند، نشانهاي از بلوغ ساختاري، اجتماعي و مديريتي آن است.
درنهايت، بحران اگر درست ديده شود، به فرصت تبديل ميشود؛ فرصتي براي بازانديشي در زيرساختها، آموزش عمومي و همافزايي ملي.