يورش كابوس جنگ به دنياي كودكان
جنگ شايد بدترين كابوسي باشد كه كودكان تجربه ميكنند. آنها از اين مناسبات هيچ نميدانند و فقط قربانيان بي صدايي هستند كه حتي توان محافظت از خود را ندارند.

در مورد جنگ و عواقب آن با كمترين فشار روحي و رواني با بچهها صحبت كنيد
گلي ماندگار|
جنگ شايد بدترين كابوسي باشد كه كودكان تجربه ميكنند. آنها از اين مناسبات هيچ نميدانند و فقط قربانيان بي صدايي هستند كه حتي توان محافظت از خود را ندارند. اما مساله فقط به خطر افتادن جان كودكان نيست. جنگ و وقايع آن ميتواند بدترين تاثيرات رواني را بر روح بچهها به جا بگذارد به خصوص اگر اتفاقي تلخ را هم در حين آن تجربه كنند. اتفاقي مانند از دست دادن پدر يا مادر يا افرادي كه به آنها وابستگي عاطفي دارند. اتفاقي مانند از دست دادن خانه و سر پناه، اسير يا آواره شدن و... تمام اينها ميتواند روح و روان يك كودك را چنان زخمي كند كه اين زخم حتي تا آخرين روزي كه نفس ميكشد هم همراه او باشد و التيام پيدا نكند. به همين خاطر يكي از مسائلي كه بايد اين روزها بيش از هر زمان ديگري به آن توجه كرد مساله رويارويي كودكان با ترسها و اضطرابهايي است كه به واسطه حملههاي هوايي با آن مواجه ميشوند. اصولا صحبت كردن با كودكان درباره موضوعات حساس و دشوار مانند جنگ ميتواند چالشبرانگيز باشد. امروز، كه اخبار جنگ به راحتي در دسترس قرار دارد، والدين بايد با احتياط به اين موضوعات پرداخته و به كودكان كمك كنند تا احساسات و نگرانيهاي خود را درك كنند. دنيا ميتواند مكاني ترسناك براي همه ما به خصوص بچهها باشد. روزانه شاهد اخباري هستيم كه با شنيدن آنها قلبمان به درد ميآيد و باعث آشفتگي و اضطراب ما ميشود. از جمله اخبار مربوط به جنگ اوكراين، اسراييل و يا تيراندازيهاي دستهجمعي در امريكا. بچهها نيز همچون بزرگسالان تحت تاثير بحرانهاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي قرار ميگيرند.
نحوه مواجهه كودكان با اخبار جنگ
منير هدايتي، روانشناس كودك در اين باره به تعادل ميگويد: موضوع بسيار حساس است. در شرايط كنوني كه بسياري از والدين خود اسير شرايط سخت اقتصادي و اجتماعي هستند مساله جنگ هم ميتواند به فروپاشي رواني و گسست روحي آنها دامن بزند اما مساله اينجاست كه توجه به روان بچهها تحت هر شرايطي از وظايف سنگين پدر و مادر به شمار ميرود. او ميافزايد: بسياري از ما به عنوان والدين يا اطرافيان بزرگسال كودكان وظيفه داريم تا حد امكان آنها را از اخبار ناراحت كننده و اخباري كه باعث ايجاد استرس و ترس در بچهها ميشود دور نگه داريم. اما اين بدان معني نيست كه كودكان را كلا از گردونه اتفاقات اجتماعي حذف كنيم. هدايتي ادامه ميدهد: در شرايطي كه بسياري از بچهها به فضاي اينترنت دسترسي دارند و از اخبار آگاه ميشوند و بسياري از آنها حتي بيش از آن چيزي كه لازم است ميخوانند و ميبينند و ميدانند پس توضيح شرايط به نحوي كه استرس و اضطراب را از آنها دور كند و از طرفي هم كاملا واقع بينانه باشد بر عهده والدين است. او ميافزايد: گاهي ممكن است به رغم تلاشهاي والدين، شرايط فراهم كردن فضاي امن براي بچهها امكانپذير نباشد و بچهها در معرض اخبار خشونت، جنگ يا بيعدالتيهاي اجتماعي قرار بگيرند.
راهكارهايي براي رهايي كودكان از ترس و اضطراب
اين روانشناس اظهار ميدارد: ما نميتوانيم بهطور كل كودكان را از گزند اخبار و اتفاقات بدي كه در نزديكي آنها رخ ميدهد در امان بداريم اما ميتوانيم با برخوردي درست و اصولي ميزان ترس و اضطراب را در آنها به حداقل رسانده و باعث شويم كمترين آسيب روحي و رواني را در شرايطي مانند آنچه امروز جامعه ما در حال تجربه كردن آن است، ببينند. هدايتي ميگويد: مساله اينجاست كه والدين بايد در ابتدا دسترسي بچهها به فضاي مجازي را به حداقل برسانند در كنار آن توضيح شرايط و اتفاقاتي كه در حال رخ دادن و ممكن است رخ بدهد را با سادهترين شكل ممكن و البته با كمترين ميزان ايجاد ترس براي آنها بازگو كنند.
هر سني نيازمند توضيحات مختص به خود است
او ميافزايد: فراموش نكنيم توضيح جنگ و خشونت براي كودكاني كه زير سن مدرسه هستند نبايد با جزیيات دقيق باشد ميتوانيم با مثالهايي از فيلمها و كتابها آنها را تا حدودي با شرايط آشنا كنيم اما براي بچههاي بالاي 7 سال تا سن 10 يا 12 ميتوانيم كمي واقعيتر شرايط را توضيح دهيم. بايد توجه داشته باشيم كه همهچيز به نوع نگرش ما و برخوردي كه با اخبار داريم، بستگي دارد. بچهها ميتوانند ميزان استرس و اضطراب شما را از رفتارهايي كه بروز ميدهيد اندازهگيري كنند.
50 ميليون كودك درگير فقر و جنگ
در دنياي كنوني ما بيش از 50 ميليون كودك يا درگير فقر هستند يا جنگ. يعني شرايط براي آنها بسيار سختتر از ديگر كودكاني است كه در دنيا زندگي ميكنند. مساله ديگر مواجه كودكان با اخبار و اتفاقات در خارج از خانه است. به اين ترتيب نكته ديگري كه بايد مد نظر قرار بگيرد ارتباطي است كه بچهها در مدرسه با دوستان هم سن خود دارند و مسائلي كه ممكن است درباره آن صحبت كنند.
فاطمه روحي، آسيب شناس و روان درمانگر در اين باره به «تعادل» ميگويد: در چنين شرايطي باز هم والدين بايد مراقب باشند كه فرزندانشان به دليل شنيدن خبراز بيرون خانه دچار ترس و اضطراب نشوند. به اين ترتيب وقتي آنها به بچهها در مورد اتفاقات جاري توضيح بدهند و از او بخواهند خبرهايي را كه ميشنود با آنها درميان بگذارد اين حرف زدن ميتواند به كاهش ميزان اضطراب آنها كمك كند.
وقت بگذاريد به حرفهاي بچهها در اين رابطه گوش بدهيد
او ميافزايد: ميتوانيم به سوالات و نگراني آنها گوش بدهيم و با توجه به سن و توانايي درك آنها پاسخ بدهيم. مهم است كه به بچهها اجازه بدهيم در مورد نگرانيهايشان با ما صحبت كنند يا سوالاتشان را بپرسند. ممكن است تصوير اشتباهي از جنگ داشته باشد، زمان بگذاريد و ببينيد چه تصويري از جنگ ساختهاند. روحي در بخش ديگري از سخنان خود اظهار ميدارد: مهم است كه وقتي بچهها در مورد نگراني و ترسهاي خود با ما صحبت ميكنند، حس كنند حمايتشان ميكنيم. قضاوتشان نميكنيم. به بچهها نشان دهيد مشكلي ندارد اگر ناراحت و ترسيده باشند. نيازي نيست بابت اين احساسات خود شرمنده باشند. زماني كه به بچهها فرصت گفتوگوي صادقانه در مورد مسائل ناراحتكننده را ميدهيم، باعث ميشود حس آرامش و امنيت داشته باشند. اين روان درمانگر ميافزايد: به بچهها يادآوري كنيد كه اين مساله بر عهده آنها نيست. نبايد احساس گناه داشته باشند كه بازي ميكنند، خوشحالاند و دوستانشان را ميبينند. وقتي باهم صحبت ميكنيد، سعي كنيد آرام باشيد. بچهها رفتار و احساسات بزرگترهاي خود را تقليد ميكنند. اگر شما ناراحت و عصباني باشيد، احتمالا آنها هم همين حس را خواهند داشت.
فضاهاي امني براي بچهها پيدا كنيد
فاطمه روحي به ايجاد فضاي امن در خانه براي بچهها اشاره كرده و ميگويد: منظور از فضاهاي امن، مكانهايي است كه بچهها در آن احساس راحتي كنند. يك فضاي امن ميتواند اتاق خواب آنها، گوشهاي آرام در خانه يا هر مكان ديگري باشد كه به آنها آرامش ميدهد. او ميافزايد: از سوي ديگر تكنيكهاي آرامسازي روشهايي هستند كه به خودمان يادآوري ميكنيم امنيت داريم حتي اگر احساس ناامني ميكنيم. تنفس عميق يا كشيدن نفسهاي آهسته و عمدي تكنيكي براي آرام كردن خود است. يكي ديگر از تكنيكهاي آرامسازي، فكر كردن به خاطرهاي مثبت است كه به ما احساس شادي و آرامش ميدهد. تكنيكهاي آرامسازي يا رفتن به محيطي امن ميتواند به بچهها اين احساس را بدهد كه در خطر نيستند و جايشان امن است.
راهي به آنها نشان دهيد كه بتوانند كمك كنند
اين آسيب شناس در بخش ديگري از سخنان خود به تاثيراتي كه اتفاقات و فجايع ميتوانند بر روح و روان بچهها به جاي بگذارند اشاره ميكند و ميگويد: همانطور كه اكثر ما بعد از آنكه يك فاجعه و بحراني در جامعه اتفاق ميافتد اغلب احساس درماندگي ميكنيم. سخت است كه چشممان را روي فجايع ببنديم. بچهها نيز احساس مشابهي را تجربه ميكنند. ميتوانيم به آنها آموزش بدهيم كه حتي در اين موقعيت ميتوانيم هر چند كم كمك كرده باشيم. هيچوقت نميتوانيم مشكلات دنيا را حل كنيم ولي ميتوانيم به افراد نيازمند كمك كنيم. مثلا وقتي زلزلهاي اتفاق ميافتد، ميتوانيم كمكهاي مردمي جمع كنيم. شايد اين كمكها تمام مشكلاتي كه براي آنها اتفاق افتاده است را حل نكند ولي دست كم به بچهها ياد ميدهيم كه نسبت به اين فاجعه بيتفاوت نبوديم.
زماني را براي تفريح و اوقات فراغت اختصاص بدهيد
فاطمه روحي اضافه ميكند: هم والدين و هم بچهها گاهي بايد از واقعيت فاصله بگيريد و زماني را با هم بگذرانيد. ميتوانيد با هم پارك برويد، بازي كنيد يا كارهاي هنري انجام دهيد. زماني كه فعاليتهاي ساده اما سرگرمكننده را با هم برنامهريزي ميكنيد، به بچهها ياد ميدهيد كه ميتوانند در هر كجا و هر زمان چيزي پيدا كنند تا بهطور موقت ذهن خود را از مصيبتهاي دنيا پرت كنند و از زندگي لذت ببرند. او در پايان ميگويد: ما نميتوانيم آنچه در اطرافمان اتفاق ميافتد را كنترل كنيم. اما ميتوانيم واكنشي كه نسبت به اين وقايع نشان ميدهيم را كنترل كنيم. ما به عنوان پدر و مادر ميتوانيم به بچهها ياد بدهيم كه چطوري واكنش نشان بدهند تا كمتر تحت تاثير وقايع اطرافشان قرار بگيرند. صحبت كردن با كودكان در مورد جنگ ميتواند چالش برانگيز باشد. اما ميتوانيد با همدلي و دقت با آنها صحبت كنيد. اين اطمينان را بدهيد كه در كنارشان هستيد.