آزمون جديد براي امنيت انرژي!
جهان در تپش نفت و ترس، نظارهگر شعلهور شدن يكي از حساسترين جبهههاي ژئوپليتيكي است. درگيري نظامي ميان ايران و اسراييل، نهفقط يك درگيري منطقهاي بلكه ضربهاي به قلب تپنده انرژي جهان است. ب

گلناز پرتوي مهر |
جهان در تپش نفت و ترس، نظارهگر شعلهور شدن يكي از حساسترين جبهههاي ژئوپليتيكي است. درگيري نظامي ميان ايران و اسراييل، نهفقط يك درگيري منطقهاي بلكه ضربهاي به قلب تپنده انرژي جهان است. بحران انرژي، ديگر يك سناريوي فرضي نيست؛ اينك به واقعيتي در حال وقوع تبديل شده است. سوال اصلي اينجاست: آيا ما وارد دوره جديدي از شوك انرژي شدهايم؟
به گزارش «تعادل» جنگ مستقيم و علني ميان ايران و اسراييل - كه در روزهاي اخير از مرحله تهديد به تبادل آتش واقعي رسيده - بلافاصله اثر خود را در بازار جهاني نفت نشان داد. قيمت نفت برنت در واكنش اوليه با جهشي بيش از ۱۰ درصد، به بالاي ۹۰ دلار رسيد. وست تگزاس اينترمديت نيز به بالاترين سطح خود در شش ماه گذشته رسيد.
بازار نفت، بيش از هر بازار ديگري، نسبت به ناامني در خليج فارس واكنش نشان ميدهد؛ منطقهاي كه يكسوم نفت جهان از آن عبور ميكند و هرگونه اختلال در آن، به سرعت به كمبود عرضه در سطح بينالمللي منجر ميشود. تنگه هرمز، باريكترين شاهراه انرژي جهان، به نقطه كليدي در اين درگيري تبديل شده است. ايران بارها اعلام كرده در صورت تهديد مستقيم، ممكن است عبور نفتكشها را محدود يا متوقف كند. چنين اقدامي، نهتنها صادرات نفت ايران، بلكه نفت عربستان، امارات، كويت و قطر را نيز مختل خواهد كرد. تهديد به مينگذاري، حملات موشكي يا حمله پهپادي به نفتكشها، نگراني اصلي بازار انرژي در شرايط كنوني است. بيم آن ميرود كه با ادامه درگيري، شركتهاي كشتيراني بينالمللي مسيرهاي خليج فارس را ترك كنند. در حالي كه جبهه جنگ در هوا و زمين در جريان است، زيرساختهاي انرژي - از پالايشگاهها گرفته تا پايانههاي صادراتي - به اهداف بالقوه تبديل شدهاند. در ايران، جزيره خارک به عنوان مهمترين نقطه صادرات نفت، بهشدت تحت مراقبت قرار گرفته. در اسراييل نيز نگراني از حمله به تأسيسات نفتي بندر حيفا بالا رفته است. هرگونه آسيب به اين زيرساختها، نهتنها منجر به كاهش عرضه خواهد شد، بلكه با ايجاد شوك رواني، قيمتها را به سطح بالاتري خواهد رساند.
اروپا كه تازه از بحران انرژي پس از جنگ اوكراين - روسيه نفس تازه كرده بود، حالا دوباره در شوك جديدي فرو رفته است. قطع صادرات گاز طبيعي مايع (LNG) از قطر يا اختلال در صادرات نفت از خليج فارس ميتواند زمستان آينده را بار ديگر سرد و پرهزينه كند. با توجه به كاهش ذخاير استراتژيك انرژي در برخي كشورهاي اروپايي، هرگونه تنش طولانيمدت در منطقه خاورميانه ميتواند برنامههاي بازيابي اقتصادي را مختل كند و تورم را دوباره شعلهور سازد. دو مشتري بزرگ نفت ايران، چين و هند، اكنون با دوگانهاي دشوار روبهرو هستند. از يكسو، تداوم واردات نفت از ايران براي آنها مقرونبهصرفه است؛ از سوي ديگر، بيم از تحريمهاي ثانويه و مشكلات بيمهاي و لجستيكي، ميتواند واردات را دچار اختلال كند.
در شرايط فعلي، احتمال اينكه اين كشورها واردات خود را متنوع كنند يا به خريد از روسيه و امريكاي لاتين روي بياورند، بيشتر شده است. مقايسهها با بحران نفتي سال ۱۹۷۳ يا ۱۹۷۹ ناگزير است. هرچند شرايط امروز از نظر حجم توليد جهاني، تنوع منابع و فناوريهاي جايگزين با آن زمان متفاوت است، اما ضربه به بزرگترين گذرگاه نفت جهان، حتي در عصر انرژيهاي نو، هنوز هم ميتواند معادلات اقتصادي جهان را برهم بزند.
برخي تحليلگران معتقدند كه اگر تنشها فراتر از چند هفته ادامه يابد و به درگيري گستردهتر ميان ايران و متحدانش با اسراييل و حاميانش تبديل شود، قيمت نفت ميتواند تا محدوده ۱۲۰ دلار نيز جهش پيدا كند. در پي انتشار اخبار درگيري، بازارهاي سهام جهان افت كردند، شاخص داوجونز و نزدك نزولي شدند، و ارزش داراييهاي امن مانند طلا افزايش يافت. همزمان، بهاي گاز طبيعي در اروپا و آسيا نيز با نوساناتي مواجه شد.
براي سرمايهگذاران، اين بحران يادآور اين واقعيت است كه امنيت انرژي، همچنان يكي از بنيادهاي شكننده ثبات اقتصادي جهان است. تنها راه جلوگيري از ورود به يك بحران انرژي فراگير، توقف درگيريها از مسير ديپلماتيك است. نقش كشورهاي ميانهرو در منطقه (مانند عمان، قطر و تركيه) ميتواند در بازكردن كانالهاي گفتوگو كليدي باشد. همچنين، سازمانهايي مانند اوپك و مجامع انرژي جهان بايد با سياستگذاري هوشمندانه، از التهاب بيشتر بازار جلوگيري كنند. جنگ ايران و اسراييل، نهفقط تقابل دو كشور، بلكه تهديدي عليه نظم شكننده انرژي جهان است. در حالي كه نفت در ميدان مين خليجفارس گرفتار شده، جهان يكبار ديگر با اين پرسش روبروست: وقتي انرژي اسير سياست ميشود، آيا راهي جز تحمل تورم، ركود و ترس باقي ميماند؟ «نفت، باروت و بنبست» عبارتي خلاصه اما گوياست؛ ما وارد دوران پرمخاطرهاي شدهايم كه هر جرقهاي، ميتواند بازار انرژي را به آتش بكشد.