گاز؛ معجزه خاموشيناپذير برق يا بحرانِ در راه تامين انرژي؟
در دنيايي كه بحران انرژي خواب را از چشمان دولتها ربوده، ايران موفق شده تا امروز شبكه برق خود را به مدد گاز طبيعي سرپا نگه دارد.
در دنيايي كه بحران انرژي خواب را از چشمان دولتها ربوده، ايران موفق شده تا امروز شبكه برق خود را به مدد گاز طبيعي سرپا نگه دارد.
به گزارش مهر، در دنيايي كه بحران انرژي خواب را از چشمان دولتها ربوده، خاموشيهاي گسترده و نارضايتي اجتماعي از اروپا تا آسياي شرقي را در بر گرفته، ايران موفق شده تا امروز شبكه برق خود را به مدد گاز طبيعي، افسانهوار سرپا نگه دارد. سالهايي كه تحريم، فرسودگي زيرساخت و رشد فزاينده مصرف، زمزمه خاموشي را به دل خانهها و كارخانهها انداخت، اما اين تهديد كمتر از آنچه تصور ميشد، به واقعيت پيوست. رمز اين مقاومت چيست؟ آيا اين پايداري شگفت، از ميز كارشناسان و خطوط لوله تا اتاقهاي سياستگذاري، ريشههايي مستحكم يافته يا آنكه نشانههايي از فرسودگي و بحران، آرام آرام در دل سيستم رخنه كرده است؟
در اين گزارش، ضمن تلفيق ديدگاه شش چهره برجسته صنعت و انرژي كشور، تحليلي انتقادي و نگاهي كلنگر به چالشهاي ساختاري و افقهاي پيشرو ارائه خواهيم كرد.
گاز و برق دو پايه اصلي رشد اقتصادياند. امروز بيش از ۸۵ درصد برق ايران از نيروگاههاي گازي تأمين ميشود و هر اختلالي در اين زنجيره به سرعت به خاموشي و افزايش هزينهها ختم ميشود.
علي رضايي، كارشناس انرژي دغدغههاي زيادي فراتر از آمار فعلي دارد. او تأكيد دارد بدون توسعه فازهاي جديد پارس جنوبي و شبكه گسترده خطوط لوله كه عموما محصول كار شبانهروزي متخصصان داخلي در قالب خوداتكايي و بوميسازي تجهيزات بوده تقريبا هيچ امكاني براي پيوستگي برق كشور متصور نبود. او اما جانب احتياط را فراموش نميكند: مصرف بالاي خانگي و عدم سياستگذاري هوشمند نه تنها در زمستان آستانه بحران را بالا ميبرد، بلكه شبكه نيروگاهي را مدام در معرض شوك تأمين سوخت قرار ميدهد. قاعدتا بايد پذيرفت كه توسعه شتابان برق كشور به مدد گاز، يك سرمايهگذاري كلان بيننسلي بوده و هست. موازي با آن، هر عقبماندگي در اصل دوم زنجيره يعني اصلاح الگوي مصرف ميتواند تمام دستاوردها را به سرعت در معرض ريسك قرار بدهد. ضعف در فرهنگسازي و نبود تعرفههاي منعطف، كشور را در دور باطل «توليد بيشتر مصرف بيشتر» نگاه ميدارد و ميتواند مدل مقاومتي فعلي را در بازه ميانمدت فرسوده كند. نادر صفايي، از متخصصان صنعت برق ميگويد: قطع ناگهاني گاز، بحران برق ايجاد ميكند، اما هماهنگي عملياتي گاز و برق تاكنون كشور را نجات داده است. تحريمها باعث شد مجبور بشويم در بوميسازي تجهيزات و تعمير اساسي نيروگاهها قوي شويم اما تداوم اين مسير علاوه بر خوداتكايي، نيازمند آموزش و فناوري روز هم هست.
صفايي واقعيت جاري را با زباني بيتعارف بيان ميكند: وابستگي به گاز مثل يك شمشير دولبه است. در عين حال كه نقطه قوت است، اما در صورت هر وقفه يا اشتباه مديريتي بلافاصله كل سيستم دچار بحران خواهد شد. او تضمين پايداري را منوط به ارتقاي مصرف بهينه، تعرفههاي پلكاني، آموزش همگاني و حمايت هدفمند از مشتركان كم مصرف ميداند و ميگويد: اين مدل موفق بوميسازي به شرط استمرار سرمايهگذاري و دسترسي به تكنولوژي تكميل ميشود؛ در غير اين صورت به سرعت دچار تكرار بحران و فرسودگي شبكه ميشويم.
اين واقعيت كه عقبماندگي تكنولوژيك و دشواري ورود تجهيزات پيشرفته امري ساختاري است و با شعار حل نميشود، كاملا صحيح است. تحريم از طرفي به فناوري و دانش فني شوك وارد كرد و از سوي ديگر موهبت بوميسازي را فعال نمود. اما نقطه تعادلي كه صفايي توصيه ميكند تركيب مهندسي داخلي با انتقال دانش و سرمايه خارجي هنوز در سياست رسمي كشور به يك بنبست خاموش بدل شده و تا زماني كه حل نشود، هر موفقيت، موقتي و شكننده است.
مهدي خاكي از كارشناسان انرژي معتقد است اگر ايران با خاموشي سراسري مواجه نشده، حاصل تصميمات زنده كارشناسان برق و گاز و هماهنگي عملياتي است. تجربه مديريت مشترك در شرايط بحران، بزرگترين دستاورد سالهاي اخير است.
خاكي به رشد روزافزون جمعيت و صنايع و به تبع آن رشد مصرف برق و گاز اشاره ميكند؛ اما هشدار ميدهد كه اتكاي شديد به يك مزيت (پارس جنوبي) در كنار فرسودگي شبكه انتقال ميتواند هر لحظه بحران تازهاي بسازد. او مثال ميزند كه در سالهايي كه واردات برق يا ذخيره سدها افت داشت، تنها راه برونرفت تنظيم هوشمندانه سوخترساني و زمانبندي تعميرات نيروگاهي بود.
خاكي پيشبيني ميكند كه با تداوم روند فعلي، چنانچه نوسازي خطوط گاز و برق و بهكارگيري فناوريهاي پايش هوشمند اولويت نگيرد، به زودي اين مدل مقاومتي به نقطه اشباع خواهد رسيد.
چارهاي جز پذيرش مدل ماندگاري همراه با نوسازي مدام نيست؛ مگر اينكه كشور يك شوك بزرگ را تجربه كند تا ارزش سرمايهگذاري پيشگيرانه بهتر درك شود. ضعف اساسي اينجاست: تا واقعهاي به اندازه بحران سال ۱۳۹۹ رخ ندهد، سرمايهگذاريهاي حياتي پشت گوش ميافتد، در حالي كه آنچه امنيت اين سيستم را تضمين ميكند، فقط عدد توليد نيست، بلكه سلامت و تابآوري ساختار انتقال و توزيع است.
حميد ميرزاخاني از كارشناسان انرژي ميگويد: توليد گاز ايران حالا به بيش از ۱۰۰۰ ميليون مترمكعب رسيده است. اما افت فشار چاهها در آينده و لزوم حفاريهاي عميق، بدون جذب فناوري و سرمايهگذاري جديد منجر به پسرفت خواهد شد.
ميرزاخاني نگاه راهبردي دارد كه به خوبي پويايي بازار گاز و اهميت توسعه مداوم ميدانها را نمايان ميكند. او بر نقش كليدي دانش فني و مهندسي معكوس در تابآوري مقابل تحريمها تاكيد دارد و با واقعبيني هشدار ميدهد اگر سرعت جايگزيني خطوط و تجهيزات كاهش يابد، بحران افت فشار ميتواند چرخه نيروگاهي را تهديد كند.
او به عقبماندگي ۱۰ ساله ايران در برخي تكنولوژيها مانند كمپرسورهاي پيشرفته اشاره دارد و تأكيد ميكند بهرهوري بالا فقط با ورود نسل جديد فناوري، مانع كاهش درآمد و قدرت مانور ميشود.
افزايش توليد گاز طي دو دهه اخير يك ركورد بيسابقه ملي است، اما بازي «دو ماراتن»، نه يك «دو سرعت». افت فشار طبيعي، پيچيدگي حفاري در فازهاي جديد و نوسازي دائمي خطوط انتقال، سرمايه، فناوري و آموزش ميطلبد. جايي كه نگاه كوتاهمدت يا سوگيري سياستي، ميتواند قاتل آينده باشد. كشورهايي مثل قطر با سرمايهگذاري بلندمدت و مدلهاي نوآورانه صادرات گاز، نشان دادهاند پيروزي فقط با افزايش توليد رخ نميدهد، بلكه متنوعسازي، فناوري و ذخيرهسازي استراتژيك سه ضلع حياتياند.