چالشهاي اقتصاد و وزير جديد
اقتصاد ايران در حال حاضر با چالشهاي بسياري مواجه است. يكي از مشكلات اين است كه بسياري از مديران سابق دولتي كه روزي از منافع دولتي بهرهمند بودند، اكنون به سمت مديريت در شبهدولتيها رفتهاند.
اقتصاد ايران در حال حاضر با چالشهاي بسياري مواجه است. يكي از مشكلات اين است كه بسياري از مديران سابق دولتي كه روزي از منافع دولتي بهرهمند بودند، اكنون به سمت مديريت در شبهدولتيها رفتهاند. به عنوان مثال ميتوان به هلدينگ خليجفارس، بانك ملت، بانك صادرات، بانك تجارت، فولاد و مس اشاره كرد. اين وضعيت باعث به وجود آمدن يك ساختار پيچيده و شبه دولتي در اقتصاد ايران شده كه نتيجهاي از اجراي نامناسب اصل ۴۴ است. از طرف ديگر بايد به مساله تحريمها نيز توجه كرد. با گذشت زمان، فضاي تحريمها همچنان مبهم و نامشخص باقي مانده است. مثلا در مذاكرات غيرمستقيم ايران و امريكا به نظر ميرسد طرف ايراني تلاش ميكند تا توافقي حداقلي به دست آورد، اما طرف مقابل مداوم در تغيير موضع است. به عنوان مثال كنگره و سناي امريكا هر كدام مواضع متفاوتي دارند و حتي برخي مقامات امريكايي هر بار اطلاعات جديدي ارايه ميدهند. اين عدم انسجام در مواضع، باعث ايجاد نااميدي و بلاتكليفي ميشود. سه ماه است كه وزير اقتصاد نداريم. در شرايطي كه كشور در يك جنگ اقتصادي پيچيده به سر ميبرد و با بحرانهاي داخلي، از جمله تورم و ناترازيها دست و پنجه نرم ميكند، نداشتن يك فرمانده اقتصادي (يعني وزير اقتصاد) به شرايط بينظمي دامن ميزند. بنده به برخي نمايندگان مجلس ميگفتم تعجب ميكنم چگونه در چنين شرايطي، كشور فاقد يك سرپرست اقتصادي است. آيا واقعا آقاي همتي بايد اينقدر زود تغيير ميكرد؟ انتخاب و سپس حذف يك نفر در زمان بحران واقعا منطقي نيست. من آقاي مدنيزاده را خوب ميشناسم و در نشستهاي مختلف اقتصادي با ايشان آشنا بودهام. چند ويژگي مثبت در او وجود دارد كه ميتواند به حل مشكلات كمك كند. اولا او سلامت مالي دارد و از نظر مالي، شائبهاي در موردش وجود ندارد. دوم، تحصيلات و تجربه بينالمللياش او را در درك واقعبينانه از مسائل اقتصادي ياري ميكند. اميد است كه با حضور ايشان، بتوانيم به سمت بهبود اوضاع اقتصادي كشور حركت كنيم. درباره مدنيزاده ميتوانم بگويم آدم متوهمي نيست و تاكنون نيز حرفهاي متوهمانهاي نزده است. برخلاف برخي مسوولان در دولتهاي مختلف كه نگرشهاي پوپوليستي و عوامفريبانهاي داشتند، او با واقعيتها سخن گفته و دقيقا با موضوعات مهم و پيچيده اقتصادي روبهرو شده است. در دانشگاه شريف نيز كه از نظر علمي در سطح بالايي قرار دارد در زمينههاي اقتصاد كلان، اقتصاد ايران و اقتصاد پولي تدريس كرده، بنابراين كفايت علمي لازم را دارد. خيلي از وزراي قبلي كه به سمت وزير اقتصاد منصوب شدند در ابتدا تجربه چنداني نداشتند.
به عنوان مثال بيشتر وزراي دولت آقاي احمدينژاد ناشناخته بودند. آقاي شمسالدين حسيني در آن زمان جوان و ناشناخته بود. آذريجهرمي و خاندوزي هم در ابتداي كار خود تجربه بالايي نداشتند. طيبنيا نيز از اين قاعده مستثني نبود و كارنامهاي درخشان در اختيار نداشت. ايشان بيشتر در سطح مديركل و مشاور در نهادهاي مختلف فعاليت كرده بود و با سازمان برنامه، بانك مركزي و پژوهشكده پولي بانكي همكاري داشت.