ابهامات كنسرسيوم هستهاي و تحولات سوريه
طي روزهاي اخير منطقه خاورميانه با 2خبر مهم و رخداد ويژه مواجه بوده است. از يك طرف بحث شكلگيري يك كنسرسيوم هستهاي در منطقه با مشاركت كشورهايي چون عربستان، امارات، ايران و عمان مطرح شده و از سوي ديگر رخدادهاي داخلي سوريه و تلاش براي تجميع گروههاي تروريستي بازخوردهاي منطقهاي و جهاني بسياري داشته است.

طي روزهاي اخير منطقه خاورميانه با 2خبر مهم و رخداد ويژه مواجه بوده است. از يك طرف بحث شكلگيري يك كنسرسيوم هستهاي در منطقه با مشاركت كشورهايي چون عربستان، امارات، ايران و عمان مطرح شده و از سوي ديگر رخدادهاي داخلي سوريه و تلاش براي تجميع گروههاي تروريستي بازخوردهاي منطقهاي و جهاني بسياري داشته است. اينها 2رخداد مهمي هستند كه منطقه را آبستن حوادث تازهاي ميكنند و لازم است درباره آنها تحليلهاي كارشناسي صورت گيرد.
1) در مورد مساله كنسرسيوم هستهاي در منطقه بايد گفت كه اين مساله بسيار پيچيده است و مطرح كردن آن بدون بررسي دقيق جنبههاي فني و پيچيدگيهاي موجود در اين عرصه ممكن نيست. به دليل اينكه كشورهاي عربي منطقه فاقد فناوري هستهاي هستند و در مورد كنسرسيوم و غنيسازي اورانيوم و فعاليت هستهاي، دانش فني خاصي ندارند، نميتوانند هم عرض ايران براي ورود به يك كنسرسيوم منطقهاي هستهاي مطرح شوند. اساسا آمادگي ذهني مناسبي ميان كشورهاي عربي منطقه در خصوص غنيسازي وجود ندارد. اگر قرار باشد يك كنسرسيوم در خصوص غنيسازي هستهاي تشكيل شود، بهترين كشورها، كشورهايي هستند كه از فناوري هستهاي برخوردار هستند. كشورهايي چون روسيه و چين و حتي پاكستان و هند از جمله اين كشورها هستند كه ميتوانند نامزد ورود به چنين كنسرسيومي باشند. اما كشورهاي عربي نه به لحاظ ساختار علمي و نه از منظر دانش فني در حدي نيستند كه در چنين كنسرسيومي عضو باشند. طبيعتا اين اقدام يك اقدام فريبنده از سوي امريكا براي فضاسازي افكار عمومي است. نبايد فراموش كرد ايران به اين دانش و فناوري هستهاي پس از سالها مرارت، سرمايهگذاري، تلاش بيوقفه و با اتكا به امكانات بومي و همچنين دانشمندان معتبر دست پيدا كرده و توانسته چرخهاي فناورانه را شكل دهد. اين چرخه با عنوان قلب تپنده مطالبات مردم ايران قابل تعامل و چانهزني نيست. اما اگر قرار باشد كنسرسيومي تشكيل شود، بايد با نظر ايران باشد. در واقع اين ايران است كه بايد اين كشورها را انتخاب كند. چرخه غنيسازي هم بايد در ايران مستقر شود و اين چرخه قابل توقف نيست. البته شكلگيري كنسرسيوم مانند آنچه در اوپك در حوزه نفت و گاز ايجاد شده است، در حوزه هستهاي هم ميتواند عينيت پيدا كند. مشروط بر اينكه كشورهاي شكلدهنده كنسرسيوم همگي از دانش فني قابل توجهي در حوزه هستهاي بهرهمند باشند. از اين منظر حضور كشورهاي عربي منطقه كه فاقد چنين دانشي هستند بيمعناست. نميتوان از ايران توقع داشت، دانشي را كه سالها و دههها براي آن هزينه و تلاش كرده را به رايگان در اختيار كشورهاي عربي منطقه بگذارد.
2) در مورد مسائل اخير سوريه گفتني است كه سوريه وارد فضاي جديدي شده است. معتقدم طي هفتهها و ماههاي آينده غرب تلاش ميكند سوريه را وارد مذاكره پنهاني با اسراييل كند. ادغام گروهكهاي تروريستي در ارتش سوريه و شكلگيري ارتشي متشكل از چند مليت، آسيبهاي جدي به ساختار نظامي اين كشور وارد ميسازد. امريكاييها به دنبال آن هستند اين ساختار وابسته به روسيه و اتحاد جماهير شوروي را تغيير داده و غربي كنند. در واقع همان رخدادي كه پيش از اين در مصر رخ داد و مصر از شرق به امريكا وابستگي پيدا كرد، سوريه هم چنين مسيري را طي ميكند. ارتش سوريه كه سالها زيرنظر افسران روسي آموزش ديده و سلاحهاي روسي دارد، با تلاش امريكا غربي شده و تحت مديريت امريكا قرار ميگيرد. در اين ميان ورود عناصر تروريستي و ادغام آنها در ساختار نظامي اين كشور، خطري جدي براي آينده اين كشور تلقي ميشود. عناصر زيادي از 80 كشور در قالب گروهكهاي تروريستي مختلف در سوريه حضور دارند. حتي از چين هم افرادي در اين گروهكها حاضر هستند. حضور اين گروهكهاي تروريستي در ارتش سوريه كه يك ارتش ملي است، خطرناك خواهد بود. ضمن اينكه تبعات خطرناكي براي ساير كشورهاي منطقه خواهد داشت. بر اين اساس، سوريه آينده مبهم و پيچيدهاي داشته و فراز و فرود بسياري را تجربه ميكند. اينكه آيا سوريه در آينده سفارت رژيم صهيونيستي را در دمشق افتتاح ميكند يا نه و رابطهاي بين دمشق و اسراييل شكل ميگيرد يا نه؟ به رخدادهاي آينده بستگي دارد. آن رخدادها اما خطري جدي براي ملت فلسطين خواهد بود. امريكا اما تلاش ميكند قدرت را به گونهاي استقرار دهد كه رژيم صهيونيستي دست بالا را در منطقه داشته باشد.