«سُرنانوازی» را به رسانه ملی برگردانید
50 نفر از هنرمندان حوزه موسیقی، پژوهشگران و فعالان حوزههای میراث فرهنگی و موسیقی در نامهیی به محمد سرافراز رییس سازمان صدا و سیما درخواست کردند تا آوای کهن «سُرنانوازی» که ریشه در فرهنگ ایرانی دارد، بار دیگر از رسانه ملی پخش شود.
در متن این درخواست آمده است: « در چند سال اخیر، به دلایل نامعلوم پخش سرنای نوروزی در هنگام تحویل سال از صدا و سیما قطع شده است. نظر به اینکه «سُرنانوازی» در هنگام نوروز یکی از سنتهای کهن ایرانیان است و ریشه در تاریخ و فرهنگ این سرزمین کهنسال دارد، همچنین این هنر از زندهیاد مهدیپور برای نسلهای پی در پی ایرانیان یادآور خاطرات شیرین آغاز سال نوست و همچنین این قطعه به عنوان میراث معنوی ایرانیان شایان حفظ و توجه است. از این روی از شما به عنوان رییس رسانه ملی که وظیفه حفظ و اشاعه فرهنگ و هویت ملی را بر عهده دارد، خواهشمندیم از نوروز سال 1395 پخش «سُرنای نوروزی» در هنگام لحظه تحویل سال که در همه سالهای پس از انقلاب اسلامی -جز چند سال اخیر- رویه غالب بوده، از سر گرفته شود.»
علیاکبر خدابخش مدیر روابطعمومی معاونت به این مساله پاسخ داد و گفت: دستوری مبنی بر ممنوعیت سرنانوازی به شبکههای رادیویی ابلاغ نشده است. وی گفت:«ما مصوبهیی مبنی بر ممنوعیت پخش سرنانوازی از رادیو نداشتهایم و این مساله به سلیقه شبکههای رادیویی و تلویزیونی بازمیگردد که آن را پخش کنند یا خیر. در چند سال اخیر نوروز با ایام فاطمیه همراه شده بود و قطعا به دلیل احترام به این ایام و حفظ شعائر دینی از سرنانوازی استفاده نشده است. معمولا به خاطر احترام به ایام شهادت از سبک موسیقی سنگین در شبکههای رادیو و تلویزیون استفاده میشود در غیر این صورت دستوری مبنی بر پخش نکردن سرنانوازی ابلاغ نشده است.» «سُرنا نوازی» به عنوان «یگانه ساز شادمانی ایرانیان» با صدای «علیاکبر مهدیپوردهکردی» بیش از 26 سال پیش و برای نخستینبار از رسانه ملی پخش شد. این آوا یکی از نمونههای ساز اساطیری خوانده میشود و آن را ساز شادمانی مینامند. در واقع «سُرنا» شکل تغییر یافته «سورنای» است. «سور» معنی شادی و میهمانی و جشن میدهد و «نای» هم یک عنوان کلی برای سازهای بادی ایران بوده است. از دیرباز سازهای زیادی با استفاده از این واژه مانند کارنای،
کرنای، سیهنای، دونای، سورنای و شهنای شناخته شدهاند. پیشینه سُرنا مانند بیشتر مظاهر تمدن قدیمی، کاملا روشن نیست. افسانههایی پیرامون آن هست که اختراع جمشید بوده است ولی نیک میدانیم عناصر فرهنگی یکشبه متولد نمیشوند و هر یک از این سازها، به تدریج شکل گرفتهاند تا به شمایل امروزی برسند. کرنا که سازی مشابه سرناست، با توجه به اسناد محکم جامانده از دستگاه امپراتوری هخامنشی، پیشینه روشنتری دارد. ممکن است سرنا نیز در آن دوران خارج از دستگاه حکومتی هخامنشیان در دستان نوازندگان روستایی بوده باشد. قدیمیترین نشانه مربوط به سرنا، یک جام نقرهیی متعلق به دوره ساسانیان است که نوازنده سرنا روی آن نقش بسته است. در ادبیات ایران پس از اسلام نیز بارها و بارها نام سرنا در اشعار مولوی و دیگران شنیده میشود.
