خفگي تدريجي پايتخت در سايه بي‌تصميمي
تهران، روايت شهري كه نفس كم آورد

خفگي تدريجي پايتخت در سايه بي‌تصميمي

۱۴۰۴/۰۳/۱۳ - ۰۱:۱۷:۲۲
|
کد خبر: ۳۴۵۰۵۹

تهران، پايتخت سياسي و اقتصادي ايران، در دهه‌هاي اخير شاهد رشد بي‌رويه و ناموزون بوده است؛ رشدي كه برخلاف الگوهاي برنامه‌ريزي‌شده و مديريت‌شهري يكپارچه، در حال بدل كردن اين كلان‌شهر به نمونه‌اي از «كاكاتوپيا» يا آنگونه كه استاد دانشگاه تهران مي‌گويد، «پلشت‌آباد» است.

تهران، پايتخت سياسي و اقتصادي ايران، در دهه‌هاي اخير شاهد رشد بي‌رويه و ناموزون بوده است؛ رشدي كه برخلاف الگوهاي برنامه‌ريزي‌شده و مديريت‌شهري يكپارچه، در حال بدل كردن اين كلان‌شهر به نمونه‌اي از «كاكاتوپيا» يا آنگونه كه استاد دانشگاه تهران مي‌گويد، «پلشت‌آباد» است. اين وضعيت، پيامد مستقيم بي‌توجهي به حريم شهري و نبود حكمراني منسجم بر فضاهاي پيرامون شهر است.

به عبارتي تهران، به عنوان كلان‌شهري با جمعيتي حدود۱۳ ميليون نفر، اكنون در ميانه بحراني زيست‌محيطي، اجتماعي، اقتصادي و فضايي قرار گرفته است كه بخش عمده آن از نبود يك مديريت يكپارچه شهري و بي‌حريم شدن آن نشأت مي‌گيرد. حسين حاتمي‌نژاد، استاد جغرافياي انساني دانشگاه تهران، به بررسي ريشه‌هاي اجتماعي، اقتصادي و فضايي بحران حريم در تهران پرداخته و از لزوم بازنگري در نظام تصميم‌گيري و هماهنگي ميان نهادهاي دخيل در مديريت شهري سخن گفته است. حاتمي نژاد نه‌فقط نقدي بر بي‌ساماني كنوني، بلكه هشدار نسبت به آينده‌اي مي‌دهد كه در آن تهران ديگر حتي از حداقل‌هاي يك شهر پايدار نيز برخوردار نخواهد بود.

 

تهرانِ بي‌مرز و مديريتِ بي‌برنامه

اين استاد دانشگاه معتقد است كه يكي از مهم‌ترين اشكالات مديريت شهري در ايران، نبود يك نظام يكپارچه تصميم‌گيري است، شهرداري مي‌خواهد جلوي توسعه بي‌رويه را بگيرد، اما هم‌زمان وزارت نيرو براي همان مناطق غيررسمي برق و گاز مي‌كشد، سازمان آب خدمات مي‌دهد و ساكنان، توقع دريافت همه خدمات شهري را دارند. به گفته او، اين ناهماهنگي در نهايت به رسميت‌بخشيدن به سكونتگاه‌هاي غيررسمي منجر مي‌شود؛ سكونتگاه‌هايي كه اغلب در حاشيه‌هاي جنوب و جنوب‌غربي تهران، در محدوده‌هايي چون اسلام‌شهر، پاكدشت، يا اطراف بزرگراه آزادگان شكل گرفته‌اند. حاتمي نژاد ادامه مي‌دهد: به‌عبارت ديگر، بي‌حريمي تهران يعني نبود چارچوبي قانوني براي كنترل جمعيت‌پذيري، كاربري اراضي، و نظارت بر خدمات‌رساني.

 

حريم؛ مرز حياتي براي مديريت  توسعه شهري

شهرها بايد مرز داشته باشند، اما مرزي كه نه‌تنها قانوني، بلكه كاركردي، اجتماعي، محيط‌زيستي و اقتصادي باشد.

حاتمي‌نژاد در گفت‌وگو با ايلنا تاكيد مي‌كند: حريم براي اين است كه بتوانيم بر تحولات اطراف شهر نظارت كنيم. هر شهري كه حريم نداشته باشد، رشد شبه‌سرطاني دارد. غده‌اي كه اگر كنترل نشود، بدخيم خواهد شد. او به تجربه كشورهاي توسعه‌يافته از جمله لندن اشاره مي‌كند كه در مواجهه با بحران‌هاي زيست‌محيطي، به جاي گسترش فيزيكي بي‌ضابطه، كمربند سبز اطراف شهر ايجاد كردند تا هم از گسترش نامتوازن جلوگيري شود و هم ريه‌اي طبيعي براي شهر فراهم گردد. او درباره تهران مي‌افزايد: منطقه ۲۱ و ۲۲ نبايد به تهران افزوده مي‌شدند. با افزودن آنها، بهترين اراضي ساخت‌وساز شد، مسير بادهاي غربي مسدود شد و آلودگي بر تهران سايه انداخت.

سكونتگاه‌هاي خودجوش و گسترش ناهنجاري‌ها

وقتي كنترل قانوني در اطراف شهر از بين مي‌رود، نتيجه آن شكل‌گيري سكونتگاه‌هاي خودجوش، مناطق بدون خدمات، و افزايش جرم و ناهنجاري‌هاي اجتماعي است.

اين استاد دانشگاه با صراحت مي‌گويد: وقتي طبقات فقير كلوني تشكيل مي‌دهند، ميزان جرم و جنايت بالا مي‌رود، كنترل اجتماعي پايين مي‌آيد و انسجام اجتماعي فرو مي‌پاشد. او به تفاوت‌هاي فرهنگي و قومي نيز اشاره دارد كه در سكونتگاه‌هاي غيررسمي، بدون نظارت اجتماعي، منجر به شكاف‌ها و تنش‌هاي اجتماعي مي‌شود.

در روستاها افراد يكديگر را مي‌شناسند و به هم احترام مي‌گذارند، اما در سكونتگاه‌هاي مهاجرنشين كه از مناطق مختلف ايران آمده‌اند، اين پيوندها وجود ندارد.

 

توسعه افقي بي‌منطق و نابودي

منابع زيست‌ محيطي

از منظر محيط‌زيستي نيز بي‌حريمي مساوي با نابودي فضاهاي تنفسي شهر و تشديد بحران‌هايي چون آلودگي هوا، كمبود آب و فرو نشست زمين است. حاتمي‌نژاد با انتقاد از توسعه افقي تهران مي‌گويد: تهران را پراكنده ساخته‌ايم. وقتي با هواپيما به شهر نزديك مي‌شويد، با مجموعه‌اي از لكه‌هاي سياه، سكونتگاه‌هاي پراكنده و بي‌برنامه مواجه مي‌شويد. اينها حاصل نبود حريم است. او بر اهميت ساخت فشرده، بلندمرتبه‌سازي با برنامه، و استفاده از اراضي داخل محدوده تأكيد دارد تا هم شهر از منابع خود به‌درستي استفاده كند و هم نسل آينده فرصت زندگي در محيطي سالم را داشته باشد. توسعه پايدار يعني رفع نيازهاي نسل فعلي بدون نابودي فرصت‌هاي نسل‌هاي بعدي. اين زمين‌ها فقط براي ما نيست، براي آيندگان هم هست.

 

سمفوني ناهماهنگي و منافع شخصي

يكي از كليدي‌ترين اظهارات سخنان حاتمي‌نژاد، نقد بر ساختار تصميم‌گيري شهري است. او وضعيت كنوني را «زشت‌ترين سمفوني مديريت شهري» مي‌نامد: دولت يك تصميم مي‌گيرد، شهرداري تصميمي ديگر، وزارت نيرو و پليس ساز خود را مي‌زنند، بخش خصوصي هم كه فقط دنبال سود شخصي است. شهر پاره‌پاره مي‌شود. او تاكيد دارد كه اين بي‌نظمي نه‌تنها در سياست‌گذاري، بلكه در اجراي قوانين نيز وجود دارد. به عنوان نمونه، تهران قانوني دارد كه تا ۱۲۰ كيلومتري آن نبايد كارخانه آلاينده ساخته شود، اما در عمل، چندين شهرك صنعتي در مسير شرق تهران ايجاد شده است.

 

بي‌عدالتي فضايي و حق به شهر

حاتمي‌نژاد معتقد است بي‌حريمي نه‌فقط ناهماهنگي فضايي ايجاد مي‌كند، بلكه عدالت اجتماعي را نيز زير پا مي‌گذارد. به گفته او، ۹۰۰ برج در شمال تهران مجوز گرفتند، در حالي كه پايين شهر در سكونتگاه‌هاي غيررسمي حتي فضاي سبز ندارد. اين اجحاف به همه مردم است. اين استاد دانشگاه با اشاره به مفهوم «حق به شهر» مي‌گويد همه شهروندان بايد از خدمات، فضاهاي باز، امنيت، و منابع طبيعي به‌طور عادلانه برخوردار باشند. اما در تهران، اين حق به گروه خاصي در شمال شهر اختصاص يافته و محرومان فقط بايد با آلودگي، بيكاري و فقر بسازند.

 

تهران در آستانه فروپاشي

حاتمي‌نژاد در پايان اظهاراتش چشم‌اندازي تاريك براي تهران ترسيم مي‌كند. او هشدار مي‌دهد: آينده تهران خطرناك است.

كمبود آب، فرونشست زمين و گسل‌هاي زلزله، اين شهر را تهديد مي‌كند. اگر فكري نكنيم، نسل آينده ما را نفرين خواهد كرد. او اصطلاح «كاكاتوپيا» را براي آينده تهران به كار مي‌برد؛ شهري آشفته، آلوده، بي‌هويت و غيرقابل زيست. او بر لزوم بازسازي اعتماد، شفافيت، مسووليت‌پذيري، و مشاركت واقعي در مديريت شهري تأكيد مي‌كند. اظهارات حسين حاتمي نژاد، استاد دانشگاه تهران نشان مي‌دهد كه مساله بي‌حريمي تنها يك معضل فني يا مهندسي شهري نيست، بلكه يك بحران عميق اجتماعي، زيست‌محيطي و مديريتي است. اگر مديريت شهري و نهادهاي تصميم‌گير فورا نسبت به ساماندهي حريم، توقف ساخت‌وسازهاي غيرمجاز، نظارت بر تغيير كاربري، و بازتوزيع عادلانه امكانات اقدام نكنند، تهران در مسير يك فروپاشي تدريجي قرار خواهد گرفت. تهران به مثابه يك موجود زنده، به مرز نياز دارد؛ مرزي كه هم حقوق شهروندان را تضمين كند و هم به نسل آينده امكان تنفس و زندگي دهد.