ارتباط متقابل ارز تك نرخي و كالابرگ
ديگر براي هر ايراني مانند روز روشن است كه ارز دولتي، فسادزاست و رانت فراواني از اين طريق توزيع ميشود. يكي از سياستهاي معقول بانك مركزي جداي از ثبات در بازار ارز، تلاشي است كه در راستاي ايجاد بازار تكنرخي ارز در دستور كار قرار داده است.
ديگر براي هر ايراني مانند روز روشن است كه ارز دولتي، فسادزاست و رانت فراواني از اين طريق توزيع ميشود. يكي از سياستهاي معقول بانك مركزي جداي از ثبات در بازار ارز، تلاشي است كه در راستاي ايجاد بازار تكنرخي ارز در دستور كار قرار داده است. مطابق برنامهريزيها، چنانچه توافق هستهاي محقق شود و نرخ ارز با ريزش همراه شود و در نرخ ۷۰هزار توماني ثبات يابد و از سوي ديگر، نرخ ارز توافقي نيز حول و حوش همين محدوده باقي بماند، در آن صورت زمينه براي تك نرخي شدن ارز فراهم ميشود. واقع آن است كه نظام چند نرخي ارز همواره در اقتصاد ايران منشأ فساد و رانت ويژهخواري بوده و بسياري از تحليلگران اساسا آن را امالفساد همه مفاسد اقتصادي و حتي معيشتي قلمداد ميكنند. بنابراين تك نرخي شدن ارز نه يك مسير از ميان مسيرهاي چندگانه بلكه يك بايد و ضرورت بزرگ است.اما هرچند ارز تك نرخي سياست درست و ناگزير اين كشور است و اقتصاد ايران ناگزير از پذيرش و تن دادن به آن. اما اين روند با اما و اگرهايي هم همراه است. پيش فرض اصلي اين است كه نظام چند نرخي در هر حوزهاي از جمله بازار ارز فسادزاست و بايد با آن مقابله كرد.بالاخره يك روز ميبايست به ارز چند نرخي و اين رانت بزرگ رسيدگي شود اما در عين حال بايد علتهاي چند نرخي شدن ارز و راهكار مقابله با آن بررسي شود. بايد پذيرفت كه قيمت ارز هم تابع عرضه و تقاضاست و براي تك نرخي شدن بايد عرضه ارز هم در شرايط برابر با تقاضاي آن باشد. همه اساتيدي كه از تك نرخي شدن بازار ارز حمايت ميكنند در ادامه تاكيد دارند كه اين روند بايد با تامين ارز مورد نياز بازار شامل ارز صنعت، كسب و كار، ارز دانشجويي، ارز بازار آزاد و... دنبال شود نمي توان انكار كرد كه تك نرخي كردن ارز يكي از سنگينترين پروژهها براي بانك مركزي و وزارت اقتصاد است و از بين بردن تفاوت نرخ بازار و نرخ سامانه، بدون رفع تحريمها واقعا كار سختي خواهد بود. همواره فاصلهاي ميان ارز بازار آزاد و ارز توافقي وجود دارد تا دينفعان سود خود را تضمين شده داشته باشند. افراد و جريانات سوداگر ارز واردات كالاها را با نرخ ارز توافقي گرفته و اقلام وارداتي را با نرخ آزاد ميفروشند.لازم است اطلاعات و دادههاي مستندي در اختيار مردم گذاشته شود. اما متاسفانه توضيحات و اطلاعات كافي و اطلاعرساني درستي هم به مردم صورت نميگيرد و شوك ناشي از افزايش قيمت دلار وارد بازار كالايي هم شده است. از لبنيات و مواد پروتييني گرفته تا نان و روغن و... رشد قيمتي بالايي را تجربه ميكنند. بازارها در حال ورود به مسابقه گراني هستند. آغاز مسابقه تورمي كه باعث بيثباتي نرخها در بازار كالا و خدمات ميشود. عدم آمادهسازي افكار عمومي، عدم اطلاعرساني برنامهها و سياستهاي اجرايي و حمايتي در كنار ابهامات سياسي پيش رو بر نگراني جامعه در خصوص ارز دامن زده است. اگرچه فعالان بازار سرمايه از افزايش قيمت فروش محصولات شركتهاي بورسي و حذف رانت و دلالان و واسطهها خوشحالند اما بايد توجه داشت كه در نهايت گراني اين كالاها از جيب مردم پرداخت خواهد شد. از طرفي با رشد نرخ دلار هم همه سودهاي فعالان بازار سهام در بازار سرمايه فقط اسمي محسوب ميشوند و سود واقعي وجود نخواهد داشت.به عبارت روشنتر، در اين بين فقط يك دوره تورمي تجربه ميشود. براي مثال در حال حاضر رقابت شديدي براي اقلام فولادي در بورس كالا شكل گرفته كه از نظر من اين يك سيگنال انتظارات تورمي است. دولت تا به اين نقطه نمره قبولي ميگيرد. بايد قبول كنيم با تحريمها و اين شرايط پيچيده منطقهاي، مديريت نرخ ارز كه حساسترين پديده اقتصادي اين كشور است كار مشكلي محسوب ميشود. ضمن اینكه به مشكلات بايد ناترازيهاي حاملهاي انرژي را هم اضافه كرد كه محصول عملكرد دولتهاي قبل است. اگر گشايشي در سياستهاي خارجي كشور پديد آيد و توافق عينيت پيدا كند، در ماههاي باقي مانده تا ساليان سال، اتفاقات خوشايندي شكل ميگيرد. در اين ميان لازم است تا زمان ثبات، اقدامات حمايتي براي اقشار ضعيف و متوسط در نظر گرفته شود. دولت اين ضرورت را درك كرده و از طريق اعطاي كالا برگ به دهكهاي كم برخوردار و متوسط به دنبال حل مشكلات است. البته به نظر ميرسد در بخش رسانهاي به اندازه كافي اقدامات دولت و بانك مركزي تشريح نميشود كه لازم است اجراي سياستهاي اجرايي درحوزه ارز و اقدامات حمايتي را براي مردم تدوين و تشريح نمايد.