
نبود عدالت آموزشي؛ حلقه مفقوده كيفيت بخشي آموزش
مساله افت تحصيلي دانشآموزان و پايين آمدن ميانگين معدل در امتحانات نهايي ديگر تنها يك زنگ خطر بيخ گوش آموزش نيست اين بحران به مرحله هشدار رسيده و بايد تدبيري در مورد آن انديشيده شود.
رفتن معلمان باسابقه از مدارس دولتي به مدارس غيرانتفاعي افت تحصيلي را رقم زده است
گلي ماندگار|
مساله افت تحصيلي دانشآموزان و پايين آمدن ميانگين معدل در امتحانات نهايي ديگر تنها يك زنگ خطر بيخ گوش آموزش نيست اين بحران به مرحله هشدار رسيده و بايد تدبيري در مورد آن انديشيده شود. سالها بيتوجهي به مساله عدالت آموزشي و اتفاقاتي كه در آموزش دولتي رخ داده باعث شده تا كيفيت خدمات آموزشي به ميزان قابل توجهي كاهش پيدا كند. وقتي معلمان با سابقه و كار بلد از مدارس دولتي به مدارس غير انتفاعي رفته هم به دليل اخراجهاي بيحساب و كتاب و هم به دليل شرايط معيشتي باعث شد تا بسياري از معلمان بيتجربه و تازه فارغالتحصيل در مدارس دولتي مشغول به كار شوند و از آنجايي كه كيفيت آموزش به اين ترتيب پايين آمد باعث شد تا افت تحصيلي در مدارس دولتي بيش از پيش خودنمايي كند.
ميانگين كشوري نمرات دانشآموزان بين 8 تا 10 است
طي روزهاي گذشته مشاور وزير آموزش و پرورش با بيان اينكه در آزمونهاي نهايي، نمرات دانشآموزان بين ۸ تا ۱۰ و ميانگين كشوري نيز در همين حدود است گفت: اين فقط زنگ خطر نيست، بلكه خود خطر است. دكتر مهدي نويدادهم در نشست همانديشي فعالان و جهادگران عرصه آموزش در مناطق محروم با بيان اينكه امروز بيش از يكسوم مدارس كشور به همت خيرين ساخته شده است، گفت: در غير اين صورت ما همچنان با مدارس چندنوبته دست و پنجه نرم ميكرديم. او با بيان اينكه آموزشوپرورش اكنون با چالش جدي كيفيت آموزشي و عدالت در دسترسي به آموزش مواجه است، پيشنهاد كرد همانگونه كه مشكل فيزيكي مدارس با مشاركت مردم حل شد، ميتوان از ظرفيت خيرين براي ارتقای كيفيت و عدالت آموزشي نيز بهره گرفت. مشاور وزير آموزشوپرورش، با اشاره به تجربيات سه دهه اخير در حوزه مدرسهسازي اظهار كرد: حدود ۳۰ سال پيش در همين ساختمان و مجموعه سازمان نوسازي، بحثي مطرح شد كه با توجه به نياز فزاينده آموزشوپرورش به فضاي فيزيكي و رشد جمعيت دانشآموزي، چگونه ميتوان با منابع محدود اين نياز را پاسخ داد؟
مهارتهاي خواندن و نوشتن به حد استاندارد نيست
وي با بيان اينكه در آزمون بينالمللي تيمز و پرلز حدود ۴۰ درصد از دانشآموزان ابتدايي، مهارتهاي پايهاي خواندن و نوشتن را به حد استاندارد ندارند، با اشاره به وضعيت رياضي دانشآموزان گفت: سال گذشته نمره رياضي دانشآموزان شركتكننده در آزمون دانشگاه صنعتي شريف حدود ۶ يا ۷ بود كه در رسانهها نيز بازتاب وسيعي داشت. وي همچنين با تأكيد بر اهميت عدالت آموزشي افزود: تفاوت معناداري بين استانها، مناطق مختلف، و مدارس دولتي و غيردولتي وجود دارد كه نمود آن در نتايج كنكور، پذيرش در رشتههاي برتر و مدارس سمپاد ديده ميشود.
ساختار آموزش سنتي پاسخگوي نيازهاي روز دانشآموزان نيست
همچنين محمدرضا نيك نژاد، معلم و كارشناس آموزش و پرورش در اين باره به ايرنا گفت: واقعيت اين است كه هميشه مشكلاتي در اين زمينه وجود داشته، اگرچه ارزيابيهاي كيفي در يك ساختار آموزشي كار سادهاي نيست و بايد به شكل بلندمدت بررسي كنيم كه پيامدهاي كيفي چنين ساختاري چه خواهد بود. البته اين ساختار آموزشي صرفا محدود به آموزشوپرورش نيست؛ هر نهادي كه وظيفه پرورش شهروند را بر عهده دارد، از خانواده گرفته تا مدرسه، جامعه و ساير نهادها، در اين امر دخيل است. با اين حال، ارزيابيهاي كمي اغلب به جنبههاي كيفي آموزش نميپردازند. البته نميخواهم بگويم كه ارزيابيهاي كيفي بدون مشكل هستند؛ آنها نيز چالشهاي خاص خود را دارند. مثلا اينكه دانشآموزي كه پرورش يافته، چقدر به اهداف آموزشوپرورش رسيده يا خواهد رسيد، موضوعي جداگانه و بحثبرانگيز است.او افزود: اگر بخواهيم وارد بحث وضعيت تحصيل و معدل شويم، بايد بپذيريم كه در هيچ فرآيند اجتماعي نميتوان به دنبال يك، ۲ يا حتي ۱۰ علت مشخص گشت. رخدادهاي اجتماعي در سطح كلان، مثل وضعيت تحصيل و معدل دانشآموزان، قطعا تكعاملي يا حتي چندعاملي نيستند. عوامل بسيار متعددي ميتوانند بر آن اثر بگذارند.
اشكال فقط در ساختار آموزشي نيست
اين كارشناس آموزش و پرورش در مورد عوامل متعدد موثر بر وضعيت تحصيلي و معدل دانشآموزان اظهار داشت: برخي ميگويند ساختار آموزشي مشكل دارد كه درست است اما نميتوان آن را تنها عامل دانست. برخي ديگر بيكاري را عامل ميدانند؛ آن هم ميتواند موثر باشد اما باز هم كافي نيست. در واقع، براي وضعيتي كه امروز گريبانگير معدل دانشآموزان شده، ميتوان دهها عامل موثر برشمرد. از جمله مهمترين آنها ميتوان به اين موارد اشاره كرد:
او افزود:
نخست اينكه ساختار آموزش سنتي كه در حال حاضر به نام آموزشوپرورش ميشناسيم (نه فقط در ايران بلكه در سطح جهاني) پاسخگوي نيازهاي روز دانشآموزان نيست. شرايط فعلي با ۴۰، ۵۰ يا ۱۰۰ سال پيش تفاوتهاي بنياديني دارد. آن زمان، فردي كه معلم ميشد معمولا آگاه مطلق بود. منابع يادگيري در دسترس عموم مردم، بهويژه كودكان و نوجوانان، وجود نداشت. كتابها كمتيراژ بودند و به هر حال معلم به عنوان تنها يا يكي از معدود منابع دانش تلقي ميشد و نقش بسيار برجستهاي داشت.
افت تحصيلي دانشآموزان بازتابي از تغييرات اجتماعي، اقتصادي و نهادي كشور است
مينا اسدزاده، كارشناس آموزش نيز در اين باره به «تعادل» ميگويد: افت ميانگين معدل دانشآموزان در سه رشته اصلي متوسطه دوم فقط نشانه افت كيفيت آموزشي نيست. اين افت بازتابي از تغييرات عميق در وضعيت اجتماعي، اقتصادي و نهادي كشور است. جدي نگرفتن اين نشانهها بنيانهاي سرمايه انساني كشور را تضعيف خواهد كرد. اتفاقاهمين بيتوجهي به سرمايه انساني يكي از آشكارترين علل افت تحصيلي در 10 سال گذشته است.
او ميافزايد: در 10 سال گذشته با كاهش قدرت خريد و افزايش فشارهاي معيشتي، آموزش براي خانوادهها در اولويت پايينتري قرار گرفته است. آموزشهاي خصوصي، كلاسهاي تقويتي، دسترسي به منابع كمكدرسي و حتي يك فضاي آرام براي مطالعه تبديل به كالاي لوكس شدهاند. در اين ميان دانشآموزان دهكهاي درآمدي پايينتر و مناطق محروم بيشاز همه آسيب ديدهاند. براي بسياري از افراد آموزش ديگر مسيري براي ترقي نيست بلكه مانعي بر سر راه معيشت است.
آموزش عمومي به شدت نابرابر است
اين كارشناس بيان ميكند: دستمزدهاي پايين بدون امنيت شغلي نيز موجب فرسايش نظام آموزشي رسمي شدهاند. بدون اينها انگيزه و شرايط ارائه كيفيت پايدار در امر آموزش وجود ندارد. احتمال دارد اين بيانگيزگي به كلاس درس و ذهن دانشآموزان نيز رسوخ كند. خروج معلمان توانمند از آموزشوپرورش، مهاجرت نخبگان و رشد مدارس خصوصي براي اقشار خاص تصوير آموزش عمومي را بهشدت نابرابر كرده است. مينا اسدزاده در ادامه ميگويد: آموزش عمومي يكي از موثرترين ابزارهاي توسعه بلندمدت است. كشوري كه آموزشوپرورش سرمايهگذاري ميكند، نهفقط رشد اقتصادي بالاتر كه تابآوري اجتماعي بالاتري را نيز تجربه خواهد كرد. افزايش همبستگي ملي و توان رقابت بينالمللي نيز از نتايج بهبود كيفيت آموزش عمومي در كشورها هستند. افت تحصيلي يعني كاهش توانمندي نسلي كه قرار است در آينده توسعه ملي نقش ايفا كند. او اظهار ميدارد: اگر سياستگذار شجاعت، صداقت و آيندهنگري نسبت به مسائل داشته باشد، احيای كيفيت آموزشي امكانپذير است. بهبود معيشت معلمان و كاهش نابرابري آموزشي بدون بازتوزيع منابع ممكن نيست. بازگرداندن انگيزه به دانشآموزان بدون بازسازي اميد اجتماعي امكانناپذير و بيثمر است. وضعيت آموزش آينهاي از وضعيت كلي كشور است كه ترميم آن از طريق اصلاحات ساختاري امكانپذير است.
افت تحصيلي محصول يك اكوسيستم بههمپيوسته است
او ميگويد: نظام آموزشي تنها مسوول افت عملكرد دانشآموزان نيست. افت تحصيلي محصول يك اكوسيستم بههمپيوسته است. عوامل مختلف اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، رواني و حتي سياسي بر وضعيت آموزش اثرگذارند. چندين عامل كليدي بيرون از ساختار آموزش وپرورش در افت تحصيلي نقش پررنگي دارند. اسدزاده ميافزايد: در محتواي رسانههاي رسمي و غيررسمي ارزش دانش، كوشش درسي، تفكر تحليلي و اين قبيل مسائل بسيار كمرنگ شدهاند. الگويي كه به دانشآموزان ارائه ميشود بر پايه شهرت و كسب سريع ثروت و زندگي تجملي است. اين محتوا اشارهاي به مطالعه و كسب علم و دانش ندارد. اين مورد نيز بر كاهش انگيزه براي يادگيري اثر دارد چرا كه پيوند ميان موفقيت و يادگيري را در ذهن دانشآموز تضعيف ميكند. علاوهبر اين، احساس بيسرانجامي نيز موثر است. اگر دانشآموز آيندهاي مطلوبي متصور نشود، براي نمره امروز تلاشي نميكند .
در غياب سياستهاي حمايتي
تمام بار به دوش مدارس ميافتد
اين كارشناس ادامه ميدهد: فروپاشي ارتباط ميان نسلها و تضعيف نقش تربيتي خانوادهها نيز در افت تحصيلي موثر است. در گذشته خانواده در نظارت و پشتيباني فرآيند يادگيري نقش داشت. امروزه بهدليل تغيير سبك زندگي، فشار كاري والدين و ناآشنايي با شيوههاي جديد آموزشي، خانواده كمتر نقش حمايتي دارد. همچنين نبود سياست اجتماعي موثر در حمايت از دانشآموزان، در افت تحصيلي نقش ايفا ميكند. تامين و حمايت از تحصيل فقط وظيفه مدرسه نيست. اين مهم نيازمند سياستهاي چندبعدي شامل خدمات رواني رايگان، تغذيه، حمايت از خانوارهاي كمدرآمد و آموزش والدين است. در غياب سياستهاي حمايتي تمام بار به دوش مدارس گذاشته ميشود كه خود از كمبود منابع و نيرو رنج ميبرند.»
نبايد تمام تقصيرها را به گردن آموزش و پرورش انداخت
اسدزاده در پايان ميگويد: افت تحصيلي پديدهاي چندعاملي است. بهرغم ضعفهاي متعدد آموزشوپرورش، نميتوان تمام تقصيرها را به گردن اين نظام انداخت. اين پديده بازتاب يك بحران اجتماعي گسترده است. اين بحران ريشه در سياستهاي اقتصادي، تغييرات فرهنگي، ضعف رسانهاي، كاهش كيفيت زندگي و ناكارآمدي سياستهاي حمايتي دارد. آموزشوپرورش براي كارآمدي بيشتر بايد در بستر اجتماعي سالمتري فعاليت كند. در غير اين صورت هرگونه اصلاح آموزشي دير يا زود در برابر واقعيت دچار فرسودگي ميشود.