
افسانه آتشهاي سرگردان!
در دل دشتهاي سوزان جنوب، جايي كه برجهاي حفاري همچون نگهباناني خاموش به افق خيرهاند، شعلههايي آرام اما بيرحم شب را ميدرند؛ شعلههايي كه به نام فلر شناخته ميشوند. فلر، اين دشمن ناپيداي زيستمحيطي، حاصل سوزاندن گازهاي همراه نفت است كه نه تنها انرژي عظيمي را هدر ميدهد، بلكه بهمثابه هيولايي خاموش، زمين و آسمان را آلوده ميسازد.
در دل دشتهاي سوزان جنوب، جايي كه برجهاي حفاري همچون نگهباناني خاموش به افق خيرهاند، شعلههايي آرام اما بيرحم شب را ميدرند؛ شعلههايي كه به نام فلر شناخته ميشوند. فلر، اين دشمن ناپيداي زيستمحيطي، حاصل سوزاندن گازهاي همراه نفت است كه نه تنها انرژي عظيمي را هدر ميدهد، بلكه بهمثابه هيولايي خاموش، زمين و آسمان را آلوده ميسازد. به گزارش خبرنگار «تعادل»، جمعآوري و مديريت اين گازها، ديگر يك انتخاب نيست، بلكه ضرورتي است براي بقا؛ بقا در جهاني كه نفسهايش به شماره افتاده است.
فلر فرآيندي است كه در آن گازهاي مازاد يا غيرقابل بازيافت در چاههاي نفت، به دلايل ايمني يا نبود زيرساخت، سوزانده ميشوند. اين فرآيند كه عمدتاً در مناطق نفتخيز ديده ميشود، سالانه ميلياردها متر مكعب گاز طبيعي را از بين ميبرد. طبق گزارش بانك جهاني، در سال ۲۰۲۳ بيش از ۱۴۰ ميليارد مترمكعب گاز در سراسر جهان فلر شده است؛ گازي كه ميتوانست براي توليد برق، گرمايش يا حتي صادرات استفاده شود. ايران نيز يكي از كشورهاي درگير با اين چالش است؛ چالشي كه ردپاي آن در آلودگي هوا، گرم شدن زمين و مشكلات اقتصادي بهوضوح ديده ميشود.
نبود زيرساختهاي انتقال و فرآورش گاز: در بسياري از مناطق نفتخيز، بهويژه مناطق دورافتاده، خطوط لوله يا تأسيسات جمعآوري گاز وجود ندارد.
مشكلات ايمني: در مواردي خاص، براي جلوگيري از انفجار يا فشار بيش از حد، ناچار به فلرينگ ميشوند.
صرفهجويي اقتصادي كوتاهمدت: براي برخي شركتها، ساخت زيرساختهاي بازيافت گاز هزينهبر و زمانبر است.
آلودگي هوا و انتشار گازهاي گلخانهاي: دياكسيدكربن و متان حاصل از فلرها، نقش بزرگي در گرم شدن زمين ايفا ميكنند.
هدررفت منابع ملي: گاز سوزاندهشده ميتواند منبع ارزشمندي براي توليد انرژي يا محصولات پتروشيمي باشد.
تأثيرات منفي بر سلامت انسانها و محيط زيست: ساكنان مناطق نفتخيز اغلب با بيماريهاي تنفسي، آسم و مشكلات پوستي مواجهاند. در برابر اين شعلههاي سركش، فناوري سلاحي كارآمد و مدرن است. چندين راهكار فناورانه و مديريتي براي كاهش يا حذف فلرينگ توسعه يافتهاند، از جمله:
نصب سيستمهاي جمعآوري گازهاي همراه (Associated Gas Recovery Units): اين سامانهها ميتوانند گازهاي فلر را جمعآوري، فشرده و به شبكه انتقال دهند.
استفاده از ميكروتوربينها براي توليد برق در محل: گاز فلر ميتواند مستقيماً به برق تبديل شود، بهويژه در مناطق فاقد شبكه برق.
تبديل گاز به مايع (GTL) يا گاز مايع (LPG): فناوريهايي كه گازهاي هدررفته را به محصولات قابل حمل و تجاري تبديل ميكنند.
تزريق گاز به مخازن براي افزايش برداشت نفت (EOR): اين روش ضمن كاهش فلرينگ، موجب بهبود راندمان توليد نفت ميشود.
ايران با در اختيار داشتن منابع عظيم نفت و گاز، يكي از كشورهايي است كه بيشترين حجم فلرينگ را دارد. در عين حال، اين مساله ميتواند به فرصتي براي توسعه پايدار تبديل شود. پروژههايي نظير جمعآوري گازهاي مشعل در غرب كارون، پالايشگاه بيدبلند ۲، و طرحهاي بهينهسازي مصرف گاز، گامهايي در مسير درست هستند. اما براي پيروزي در اين ميدان، نياز به نگاه راهبردي، سرمايهگذاري مستمر، و همكاري بينالمللي است. براي مهار فلرينگ، تنها فناوري كافي نيست؛ آنچه تعيينكننده است، اراده سياسي و ساختارهاي حمايتي است. افسانه آتشهاي سرگردان، روايتي از سهلانگاري، هدررفت و آلودگي است. اما ميتوان اين افسانه را با پاياني متفاوت نوشت: پاياني كه در آن، گازهاي سركش به خدمت توسعه درميآيند، آسمان دوباره آبي ميشود و زمين نفسي تازه ميكشد.براي رسيدن به چنين آيندهاي، امروز بايد آستينها را بالا زد؛ با آگاهي، فناوري، سياستگذاري هوشمند و عزم جمعي.