
وقتي خورشيد به برق فكر ميكند!
سالها بود خورشيد، تنها مهمان بيادعاي آسمان ايران بود؛ گرم، درخشان، اما ناديده. حالا ورق برگشته. بحران انرژي، خاموشيهاي زنجيرهاي و عطش توسعه پايدار، خورشيد را از آسمان به قلب صنعت انرژي كشور كشانده است. آيا نيروگاههاي خورشيدي بالاخره جدي گرفته ميشوند؟
سالها بود خورشيد، تنها مهمان بيادعاي آسمان ايران بود؛ گرم، درخشان، اما ناديده. حالا ورق برگشته. بحران انرژي، خاموشيهاي زنجيرهاي و عطش توسعه پايدار، خورشيد را از آسمان به قلب صنعت انرژي كشور كشانده است. آيا نيروگاههاي خورشيدي بالاخره جدي گرفته ميشوند؟
تا همين چند سال پيش، اگر درباره انرژي خورشيدي در ايران حرف ميزدي، معمولا با لبخندي مليح و جملهاي شبيه به «خوبه ولي به درد كشورهاي پيشرفته ميخوره» مواجه ميشدي. امروز، همان منتقدان سابق، جديتر از هميشه به صفحههاي مانيتور خيره شدهاند تا منحني توليد برق خورشيدي را بالا ببينند.
وقتي در تابستان ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ قطعيهاي برق به اوج رسيد، دولت و بخش خصوصي ناچار شدند نگاهي دوباره به آسمان بيندازند. ايران يكي از پرآفتابترين كشورهاي جهان است، با بيش از ۳۰۰ روز آفتابي در سال و تابش متوسط بالا. آيا وقت آن نرسيده از اين فرصت طلايي استفاده كنيم؟
سازمان انرژيهاي تجديدپذير و بهرهوري انرژي برق (ساتبا) اعلام كرده است كه در سال ۱۴۰۳، مجوز احداث بيش از ۸۰۰ مگاوات نيروگاه خورشيدي جديد صادر شده كه سهمي بيسابقه در مقايسه با سالهاي گذشته دارد. از اين ميان، حدود ۲۵۰ مگاوات به بهرهبرداري رسيدهاند و مابقي در مراحل مختلف ساخت قرار دارند.
در كنار پروژههاي صنعتي، برنامههايي نيز براي نيروگاههاي خورشيدي خانگي، بهويژه در مناطق محروم مانند سيستان و بلوچستان اجرايي شده است.
با وجود رشد محسوس، سهم انرژي خورشيدي از سبد انرژي ايران هنوز به ۲ درصد هم نميرسد. كارشناسان معتقدند تا زمانيكه سياستهاي حمايتي پايدار نباشد، سرمايهگذاريهاي جدي هم شكل نخواهد گرفت.
با توسعه زيرساختهاي خورشيدي، اين بخش حتي ميتواند به صادرات برق يا تجهيزات خورشيدي منتهي شود. برخي شركتهاي داخلي، پنلهايي با راندمان بالا و استاندارد بينالمللي توليد كردهاند كه توان رقابت در بازار منطقهاي را دارند. اگر كشور بخواهد از چرخه خاموشي، آلودگي هوا و بحران مصرف رهايي يابد، بايد انرژي خورشيدي نه به عنوان «گزينه دوم»، بلكه به عنوان يكي از «پايههاي اصلي» تامين انرژي ديده شود.
خورشيد هر روز طلوع ميكند، بيهزينه، بيمنت و بيوقفه. سوال اينجاست كه ما چقدر براي اين سخاوت آسماني برنامهريزي كردهايم؟ در افق داغ تابستان ايران، پنلهايي در حال جان گرفتن هستند كه سالها خاك خوردند. حالا برق از آسمان ميرسد؛ نه از لولههاي گاز، نه از دودكش نيروگاهها.
اگر روند كنوني ادامه پيدا كند، شايد روزي برسد كه ديگر «قطع برق» يك خاطره باشد و «آفتاب» نه فقط منبع نور كه منبع قدرت ملي باشد.