مسيري كه به ناترازي انجاميد
متاسفانه اتفاقات ناگواري در صنعت برق كشور رخ داد كه در دنيا استثنايي محسوب ميشود. رخدادهايي كه نهايتا منجر به ناترازي ايران شد و كار صنعت برق را به اينجا رسانده است. اين ناترازي با ظرفيتهاي كشور تناسبي ندارد و بدون ترديد محصول سوءمديريتهاي رخ داده در ادوار قبل است.

متاسفانه اتفاقات ناگواري در صنعت برق كشور رخ داد كه در دنيا استثنايي محسوب ميشود. رخدادهايي كه نهايتا منجر به ناترازي ايران شد و كار صنعت برق را به اينجا رسانده است. اين ناترازي با ظرفيتهاي كشور تناسبي ندارد و بدون ترديد محصول سوءمديريتهاي رخ داده در ادوار قبل است. در جهان محصول صنعتي وجود ندارد كه زير بهاي تمام شده، قيمتگذاري شود و به بهانه دفاع از مردم، محصول توليدكننده به ثمنبخس بخشيده شود! در دنيا كشوري وجود ندارد كه تسهيلاتي به توليدكنندگان با ارز 4200 تومان بدهد و بعد با ارز 33هزار تومان اين وام پس گرفته شود! بدون ترديد اين توليدكننده ورشكست شده و آسيب ميبيند. صنعتي در دنيا وجود ندارد كه صورت وضعيتهاي آن دو سال بعد با اوراق اسلامي پرداخت شود و صنايع آن ادامه حيات دهند. در صنايع تخصصي و فوق تخصصي مانند برق نميتوان اين اندازه انتصابهاي غير تخصصي داشت و بعد توقع توسعه در آن صنعت را داشت. بسياري از نيروهاي انساني در صنعت برق ايران كه بالاي 15سال فعاليت ميكردند، ارتقا، حقوق سازماني و... نداشتند. دانشآموختگان فوق ليسانس و دكترا در صنعت برق، به مشاغل غير مرتبط منتقل شدند و ظرفيتها و استعدادهاي آنان تلف شد. بسياري از نخبگان اين حوزه به حوزه خدمات دفتري، نگهباني و اپراتور منتقل شدند تا نورچشميها فرصت فعاليت داشته باشند. اتفاقات ناگواري در اين صنعت رخ داده كه همگي آنها زمينهساز مشكلات فعلي هستند. وزير سابق نيروي كشور اشاره كرد كه در ايران صنعت برق سالانه 2همت بودجه نياز است در صورتي كه 250ميليارد تومان آن تخصيص يافته است. اگر يك چنين ساختاري (صنعت برق) روند عادي خود را طي كند، جاي تعجب دارد. براي بسياري از پرسنل اين وزارتخانه پروندهسازي صورت گرفته تا از روند عادي فعاليتها آنها جلوگيري شود. از سوي ديگر قيمتگذاري ناصواب توسط دولت باعث ورشكستگي فعالان اين صنعت شده است. رانت انرژي رانت كمي نيست. در شركتهاي فولادي جهان كه با قوس الكتريكي كار ميشود، سهم هزينه برق در بهاي تمام شده 40درصد است اما در ايران اين سهم 3درصد است. اين رانت بسيار بزرگي است كه توزيع ميشود. در شرايطي كه وزارت نيرو به سرمايههايش نيازمند بود، وزارتخانه را مجبور كردند تا به اين شركتهاي ثروتمند رانت بدهد. سرمايهگذاري در صنعت برق ايران اساسا صرفه اقتصادي ندارد. بايد ديد چرا صنعت انرژي خورشيدي ايران رشد نكرد و چه اتفاقي در واگذاريهاي اصل 44 در صنعت برق رخ داد كه كار به اينجا رسيد.
چرا اجازه داده شد رويكردهاي سياسي در اين صنعت وارد شده و آسيبهاي اينچنيني برسانند. متاسفانه اتفاقات ناگواري در صنعت برق ايران رخ داده كه همگي ناشي از سوءمديريت است. توليدكنندگاني در كشور وجود دارند كه براي واردات يك تجهيزات ساده مشكلات زيادي را متحمل شده و بعد در ايران با موانع بسياري مواجه شدهاند. بسياري از صورت وضعيتهاي توليدكنندگان پرداخت نميشد بعد از مدتي هم كه پرداخت شد، به ازاي بدهيهاي دولت اوراق اسلامي مدتدار به آنها پرداخت شد. اين روند هر صنعتي را با مشكل مواجه كرده و ورشكست ميكند. همانطور كه صنعت برق كشور را با مشكلات جدي مواجه ساخته است. براي عبور از اين چالش بايد اين روند معيوب اصلاح شده و كارآمدي و تخصص جاي رويكردهاي سياسي و غير تخصصي را بگيرد.