دلايل رشد اقتصادي كشورهاي عربي و نزول جايگاه ايران
سفر ترامپ به منطقه هرچند حاشيههاي بسياري را ايجاد كرد، اما در عين حال قراردادهاي پر و پيماني را نصيب شركتها و اقتصاد امريكا كرد. ترامپ در اين سفر موفق شد در عرض ۴۸ ساعت ۱۸۰۰ ميليارد دلار سرمايهگذاري خارجي براي كشورش شكل داده و تفاهمنامههاي آن را نيز امضا كند.
سفر ترامپ به منطقه هرچند حاشيههاي بسياري را ايجاد كرد، اما در عين حال قراردادهاي پر و پيماني را نصيب شركتها و اقتصاد امريكا كرد. ترامپ در اين سفر موفق شد در عرض ۴۸ ساعت ۱۸۰۰ ميليارد دلار سرمايهگذاري خارجي براي كشورش شكل داده و تفاهمنامههاي آن را نيز امضا كند. عربستان ۶۰۰ ميليارد دلار (تا سقف هزار ميليارد دلار قابل افزايش است) و قطر ۱۲۰۰ ميليارد دلار قرارداد امضا كردند. اين در حالي است كه كل بودجه نظامي ايران در سال ۱۴۰۴، ۲۳ ميليارد دلار خواهد بود و رقم درآمد نفتي ايران از دوره قاجار تاكنون نيز ۱۶۰۰ ميليارد دلار بوده است!
قبلا هم يادآوري كردهام كه اقتصاد ايران از زمان سلطنت مظفرالدين شاه قاجار كه مفهومي ذيل عنوان درآمدهاي نفتي در كشورمان شكل گرفت تا سال 1352 خورشيدي (زمان پهلوي دوم) ۲۶,۸ ميليارد دلار نفت فروخته است. از سال 1352 خورشيدي تا سال 1357 ميزان فروش نفت ايران خول و حوش ۱۱۲.۷ ميليارد دلار بوده است. به عبارت روشنتر كل درآمد نفتي ايران از آغاز شكلگيري صنعت نفت در ايران تا قبل از پيروزي انقلاب سال 1357 نزديك ۱۴۰ ميليارد دلار بوده است.
از سال 1357 تا سال 1360 خورشيدي ايران ۳۶ ميليارد دلار نفت فروخته و از سال 1360 تا 1368 (دولتهاي سوم و چهارم) ميزان فروش نفت ايران ۱۱۰ ميليارد دلار بوده است.
طي سالهاي 1368 تا 1376 كه دولت سازندگي در راس كار بوده ميزان فروش نفت ايران ۱۴۱ ميليارد دلار، همچنين طي سالهاي 1376 تا 1384 كه اصلاحطلبان سكان هدايت دولت و اقتصاد را در دست داشتهاند ۱۵۷ ميليارد دلار نفت فروخته شده است.
تنها استثنا كه ميتوانست اقتصاد ايران را متحول ساخته و شرايط ويژهاي براي رشد اقتصادي، توسعه و ارتقاي رفاه عمومي فراهم كند، طي سالهاي ۸۴ تا ۹۲ و دولت احمدينژاد است كه ميزان فروش نفت ايران به عدد باورنكردني ۶۲۰ميليارد دلار رسيده است. اين عدد طي سالهاي 1392 تا ۱۴۰۰ به ۳۵۰ ميليارد دلار يعني حدودا نصف كاهش داشته است.
در مجموع طي سالهاي پس از پيروزي انقلاب ايران حدود ۱۴۱۲ ميليارد دلار نفت فروخته است. از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۴ هم اگر ۱۸۰ ميليارد دلار به اين عدد اضافه كنيم به عدد ۱۶۰۰ ميليارد دلاري ميرسيم.
در واقع ميزان قراردادهاي منعقد شده در سفر ترامپ به خاورميانه در دو كشور عربستان و قطر بيشتر از كل فروش نفت ليران در طول تاريخ خود از قاجار تا به امروز بوده است.
اما اين همه ماجراي نيست؛ رشد موجودي سرمايه خالص واقعي در كل بخشهاي اقتصاد ايران از سال ۱۳۹۸ تاكنون نزديك صفر بوده و زيرساختهاي مورد نياز براي رشد اقتصادي با محدوديتهاي جدي مواجه بودهاند.
قطعا ارقام اعلامي دو كشور مزبور (عربستان و قطر) تنها از درآمدهاي نفتي حاصله قبلي نبوده است، هرچند مبنايي نفتي داشته است. سياستهاي تعاملي كشورهاي منطقه و پرهيز از تنش در اين راستا نقش بسزايي براي افزايش درآمدهای آنان و كاهش درآمدهاي ايران داشته است.
اما پرسشي كه با اين توضيحات به ذهن خطور ميكند آن است كه اين كشورها با چه مكانيسمي يك چنين دستاوردهايي را خلق كردند؟ چرا ايران از كسب اين دستاوردها محروم بوده است؟ در ادامه تلاش ميكنم به چرايي يك چنين تفاوتهايي اشاره كنم:
اول) اين كشورها در تعامل با اقتصاد بينالملل و فروش نفت رشد كردند. اساس اقتصاد و تجارت، توسعه مناسبات ارتباطي با جهان پيراموني و بهبود روابط اينچنيني است. عربستان، قطر، امارات و بسياري از كشورهاي منطقه در اين زمينه دستاوردهاي قابل توجهي ثبت كردهاند.
دوم) در نقطه مقابل كشورهايي كه با تحريم يا جنگ (عراق و ايران) مواجه شدند از رشد بازماندند. در واقع تنش، جنگ و تحريم ترمز رشد اقتصادي اين كشورها و ثبات عامل پيشران ساير كشورهاي منطقه براي رشد پايدار اقتصادي بوده است.
سوم) اين كشورها در فضاي بينالمللي به مزيتهاي خود توجه كردند از ورود به حوزههايي كه مزيت آنها محسوب نميشود، خودداري كردند. ازجمله مهمترين حوزهها كه براي اين كشورها مزيت بزرگ محسوب ميشود، توريسم است .اين در حالي است كه اقتصاد ايران به اين ضرورتها و بايدها بيتوجه بوده است.
اقتصاد ايران در بسياري از حوزهها و بخشها ورود كرده و سرمايهگذاريهاي هنگفتي داشته که اساسا مزيتي در آنها نداشته است.
چهارم) هر كدام از اين كشورها براي تحول و توسعه به عوامل داخلي خود توجه كرده و از آنها بهره بردهاند. عواملي كه لازم است به طور اختصاصي و ويژه مورد بررسي قرار بگيرند.