سرمايه‌گذاري ايران و كشورهاي منطقه

۱۴۰۴/۰۲/۳۱ - ۰۱:۱۲:۳۰
|
کد خبر: ۳۴۳۷۴۳

تصاوير سفر ترامپ به عربستان و حضور او در همايشي با نام رسمي Saudi-US CEO Forum در نگاه نخست، چيزي فراتر از يك مراسم رسمي و آراسته به نظر نمي‌رسيد: سالن‌هايي مجلل، پنل‌هايي منظم، مديراني خوش‌پوش و لبخندهايي ديپلماتيك. از حيث ظاهر، ما هم كم‌ذوق نيستيم.

علي نقوي

تصاوير سفر ترامپ به عربستان و حضور او در همايشي با نام رسمي Saudi-US CEO Forum در نگاه نخست، چيزي فراتر از يك مراسم رسمي و آراسته به نظر نمي‌رسيد: سالن‌هايي مجلل، پنل‌هايي منظم، مديراني خوش‌پوش و لبخندهايي ديپلماتيك. از حيث ظاهر، ما هم كم‌ذوق نيستيم. حتي شايد بتوان گفت در برخي جزييات، جلوتر نيز هستيم. اما راستش را بخواهيد، آنچه دل آدم را مي‌لرزاند، نه شكوه طراحي مركز بين‌المللي كنفرانس ملك عبدالعزيز است، بلكه پيامي است كه در سكوت تصاوير نهفته: اينكه كشوري توانسته اعتماد بسازد؛ اعتمادِ سرمايه‌گذار، سياستمدار و حتي رقيب. اعتمادي كه يك‌شبه به دست نمي‌آيد، بلكه حاصل سال‌ها انضباط، بازنگري و نگاه بلندمدت است و ما هنوز از آن فاصله داريم. اين رويداد، فقط يك همايش اقتصادي نبود؛ نمايش بلوغ زيرساختي و مديريتي كشوري بود كه توسعه را در عمل پيش مي‌برد. وقتي عربستان، ميزبان مديران شركت‌هايي با ارزشي بيش از ۱۲ هزار ميليارد دلار مي‌شود، موضوع ديگر صرفا ديپلماسي نيست؛ بازطراحي نقشه قدرت در خاورميانه است، اين‌بار با ابزار اعتماد و سرمايه. حضور شركت‌هاي تراز اول جهاني در چنين همايشي يك پيام روشن دارد: زيرساخت مهياست، تكنولوژي فراهم است، برنامه شفاف است و مسير ورود سرمايه روشن. اين مشاركت عظيم، حاصل تصادف نيست؛ محصول حكمراني سنجيده و اعتمادسازي پيوسته است.

 در چنين لحظه‌اي شايد بهتر باشد از مقايسه، به‌ويژه با آنچه تحت عنوان «همايش‌هاي سرمايه‌گذاري» در ايران برگزار مي‌شود، پرهيز كنيم. مقايسه‌اي نابرابر است؛ چراكه در بسياري از اين رويدادها، نه زيرساختي آماده است، نه نقشه‌اي شفاف براي مشاركت، نه حتي امكان نقدشوندگي براي سرمايه‌گذار خارجي. آنچه در رياض ديديم، استاندارد جهاني يك «همايش جذب سرمايه» بود. عربستان تصميم گرفته توسعه را نه يك شعار، بلكه اولويت نخست سياست داخلي و خارجي خود قرار دهد. اقتصاد خود را متنوع كند و از دل نفت، براي آينده‌اي بدون نفت، شريك جهاني بتراشد. نتيجه چيست؟ كارناوالي از مديران ارشد شركت‌هايي كه مجموع ارزش‌شان از توليد ناخالص داخلي بسياري از كشورها فراتر رفته، راهي رياض مي‌شوند. اين اتفاق از عربستان آغاز شد، با قطر ادامه يافت و با امارات متحده عربي تكميل شد. در اين تور سرمايه‌گذاري و سرمايه‌پذيري ترامپ، مجموع قراردادهاي امضا شده ميان امريكا و كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس، به بيش از ۳.۲ هزار ميليارد دلار رسيد. غول‌هاي اقتصادي امريكا از بلك‌راك و بلك‌استون گرفته تا بوئينگ و تسلا، يك‌به‌يك وارد ميدان شدند. چرا؟ چون اقتصادي آماده، افقي روشن و شريكاني قابل اتكا مي‌ديدند.

در روزگاري كه ايران، يكي از كهن‌ترين تمدن‌هاي صاحب انرژي در جهان، همچنان با چالش‌هاي جدي و ناترازي ۲۰ تا ۳۰ هزار مگاواتي در تامين پايدار برق و همچنين ۲۰ ميليارد مترمكعبي گاز روبه‌رو است، كشورهاي همسايه مسيرهاي متفاوتي را براي توانمندسازي زيرساخت‌هاي خود پيموده‌اند؛ مسيري كه نه از ثروت بيشتر، بلكه از اراده براي تحول، بهره‌برداري هوشمند از ظرفيت‌ها و جذب اعتماد بين‌المللي مي‌گذرد. در حوزه برق، عربستان با ظرفيت توليدي بيش از ۸۰ هزار مگاوات برق پايدار، نه‌تنها نياز داخلي را پوشش مي‌دهد، بلكه به‌ سمت صادرات انرژي به كشورهاي همسايه نيز حركت كرده است. در بخش گاز، پروژه عظيم توسعه ميدان گازي جفورا (با ذخيره‌اي معادل ۲۰۰ تريليون فوت مكعب) عربستان را در مسير تبديل به يكي از قطب‌هاي گاز دنيا قرار داده است. در حمل‌ونقل و لجستيك، پروژه‌هايي مثل قطار سريع‌السير حرمين (مكه تا مدينه با سرعت ۳۰۰ كيلومتر بر ساعت) و شبكه راه‌آهن GCC، عربستان را به شاهراه منطقه‌اي اتصال مي‌دهند.

در بنادر، بنادري چون جده اسلامي، الجبيل و طرح بندر ملك سلمان با تجهيزات مدرن و اتصال چندمسيره، زيرساخت لجستيكي امن و سريع براي صادرات و واردات كلان فراهم كرده‌اند. اينها بدان معناست كه سرمايه‌گذار خارجي، در ورود به پروژه‌اي در عربستان، با شرايطي از زيرساخت‌هاي آماده و كارآمد مواجه است: برق پايدار در اختيار دارد، تامين گاز تضمين ‌شده است، مسير صادرات از طريق بنادر مجهز هموار است و جابه‌جايي كالا با شبكه ريلي و جاده‌اي پيشرفته، سريع و مطمئن انجام مي‌شود.