
ابتلای شدید ترامپ به شیزوفرنی
تغییرات ۱۸۰ درجهای تصمیمات، رفتارها و گفتارهای رئیسجمهور کنونی آمریکا در مقیاس و بستر زمان، نسبت به سایر روسای جمهور این کشور بیشتر نمود داشته و خواهد داشت و تضمینی نیز درباره کنترل این بیمار ذهنی توسط نزدیکترین همراهان وی وجود ندارد.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، حنیف غفاری در یادداشتی نوشت: دونالد ترامپ تبدیل به یک نام آزاردهنده برای متحدان واشنگتن در نظام بینالملل و حتی نزدیکان و همراهانش در کاخ سفید شده است. «پیشبینیناپذیری»، «خودشیفتگی مزمن»، «احساس ترس دائم» و «گریز از ثوابت ذهنی و عملیاتی» 4 ویژگی روانی و رفتاری رئیسجمهور آمریکا محسوب میشود. ترامپ تمام این خصایص را در بطن «پوپولیسم» و «عوامگرایی» هدایت کرده تا رایدهندگان آمریکایی که وی را شخصیتی ریسکپذیر و جذاب قلمداد میکنند، متوجه ریشههای روانی این معضلات شناختی و ذهنی نشوند اما مواجهه عینی مستاجر مجدد کاخ سفید با تحولات جاری در حوزه روابط بینالملل، جایی برای اصرار بر سلامت ذهن وی باقی نمیگذارد.
از زمان حضور رسمی دوباره ترامپ در راس معادلات اجرایی واشنگتن (دوره دوم ریاستجمهوری وی)، شاهد شکلگیری پدیدههای قابل تاملی در حوزه سیاست خارجی آمریکا هستیم: آغاز جنگ تجاری - تعرفهای آمریکا و نظام بینالملل، تلاش برای پایان دادن به جنگ اوکراین و انعقاد پیمان آتشبس میان پوتین و زلنسکی، تهدید به اشغال کانادا، گرینلند، غزه و پاناما، استمرار حمایت تسلیحاتی آمریکا از نسل کشی فلسطینیان توسط صهیونیستها، برگزاری مذاکرات هستهای با ایران و... .
ترامپ پس از آغاز جنگ تعرفهای با چین و اتحادیه اروپایی، حداقل 3 بار ناچار شد با اعلام وقفههای 90 روزه و حتی کاهش درصد تعرفهها، شدت و عمق نبردی را که خود آغاز کرده بود، کنترل و مهار کند(!) در مذاکرات آتشبس جنگ اوکراین، ترامپ وعده داده بود در 24 ساعت به این جنگ 3 ساله خاتمه دهد و آتشبس احتمالی را به نماد موفقیت کوتاهمدت و عملگرایی منحصربهفرد خود در نظام بینالملل مبدل کند اما اکنون ترامپ و روبیو صراحتا از بنبست در مذاکرات جنگ اوکراین و موانع متعددی سخن میگویند که حتی امکان انعقاد پیمان آتشبس موقت را از طرفین منازعه و آمریکا سلب کرده است. درباره مذاکرات هستهای با ایران نیز چنین قاعدهای صادق است. ترامپ در بدو حضور خود در کاخ سفید سخن از «سند توافق جامع» با ایران در بطن «استراتژی مهار حداکثری» به میان آورد، به این معنا که تهران باید در 3 حوزه اساسی (هستهای، موشکی و منطقهای) به بازیگری کاملا مهارشده با قدرت کنشگری صفر و قدرت واکنشگری حداقلی تبدیل شود.
با این حال فرمایشات قاطعانه و حکیمانه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در مخالفت با مذاکره با آمریکا و شرافتمندانه ندانستن آن، منجر به عقبنشینی کاخ سفید از استراتژی مهار حداکثری و تخصیص مذاکرات به مسائل هستهای شد. درباره جنگ غزه نیز ترامپ میان «بقای نتانیاهو» و «پیشبرد طرح دو کشوری» سردرگم مانده و حتی به قول برخی تحلیلگران، ممکن است بزودی زیر پای نتانیاهو را در تلآویو خالی کند. وجه اشتراک همه موارد فوق، شکست ترامپ در تطبیق الگوهای ذهنی و واقعیات عینی است. در یک تفسیر بالینی و روانشناختی میتوان ترامپ را فردی دانست که مبتلا به اختلال هذیان (Delusional Disorder) است. این اختلال ریشهای موجب تثبیت و تقویت یک یا چند توهم در ذهن یک فرد و متعاقبا تبدیل آنها به ملاک تصمیمسازی، تعامل یا تقابل با عالم خارج از ذهن میشود. کسانی که به این اختلال مبتلا هستند، حامل باورهایی هستند که در واقعیت ریشه ندارد و این موضوع میتواند به طرز عمیقی عملکرد روزمره و روابط بین فردی آنها را مختل کند. به عبارت بهتر، زمانی که این افراد با فاصله زیاد واقعیات بیرونی و باورهای ذهنی خود مواجه میشوند، بیش از پیش نسبت به ناتوانی خود در فهم موضوعات پیرامونی احساس ضعف میکنند. یکی از اصلیترین دلایل حضور افرادی مانند «ایلان ماسک» و «ویتکاف» در کنار ترامپ، همین مساله است.
رئیسجمهور آمریکا معتقد است یک تاجر با نگاه معاملهگرانه به مراتب نسبت به یک سیاستمدار با خطوط قرمز و استراتژیهای مشخص، میتواند قدرت تنظیمگری بهتری نسبت به فاصله زیاد «ذهنیتها» و «عینیتها» داشته باشد. بیدلیل نیست که حتی بسیاری از سیاستمداران آمریکایی مانند مارکو روبیو، تام کاتن، تد کروز، لیندزی گراهام و... هنوز قدرت درک کردن ترامپ را پیدا نکردهاند. ترامپ همزمان از اختلال دیگری نیز رنج میبرد؛ او ابتلای بسیار شدیدی به شیزوفرنی (Schizophrenia) دارد. شیزوفرنی یک بیماری روانی جدی است که در آن افراد درک غیرمعمولی از واقعیت دارند. شیزوفرنی میتواند نتیجه برخی ترکیبات خیال و وهم، همچنین رفتار و افکار شدیدا بیمارگونهای باشد که سبب آسیب زدن به عملکرد افراد شده و حتی میتواند به ناتوانی منجر شود. افرادی که شیزوفرنی دارند، نیازمند دریافت درمان در تمام طول عمر خود هستند.
ترامپ نه تنها برای دیگران، بلکه برای سیاستمداران نزدیک خود نیز غیرقابل پیشبینی است. فردی که نه بر اساس قدرت انعطافپذیری، بلکه بر مبنای اختلالات مزمنی که به آنها مبتلاست، هر لحظه پازلهای ذهنی، رفتاری و عملیاتی خود را بر هم میریزد. فردی که بسادگی دروغ میگوید تا مانع تمرکز افکار عمومی دنیا نسبت به تفاوت الگوهای ذهنی و رفتاری خود شود. در چنین شرایطی تکلیف کشورها و دولتمردانی که به هر نحو مخاطب رفتارها و سیاستهای ترامپ هستند مشخص است. اعتماد به ثبات شخصیت سیاسی ترامپ بدترین خطای راهبردی ممکن از سوی هر سیاستمدار یا دولتی به شمار میآید. تغییرات 180 درجهای تصمیمات، رفتارها و گفتارهای رئیسجمهور کنونی آمریکا در مقیاس و بستر زمان، نسبت به سایر روسای جمهور این کشور بیشتر نمود داشته و خواهد داشت و تضمینی نیز درباره کنترل این بیمار ذهنی توسط نزدیکترین همراهان وی وجود ندارد.