دورنماي تجارت ايران و چين
تجارت خارجي سه پايه اصلي دارد: بانك، بيمه و حمل و نقل. در اين سه حوزه تحريم هستيم. اينكه بگوييم اين مانعي است كه ما نتوانستهايم تجارت كنيم، درست نيست اما به هر حال تجارت ما را تحتتأثير قرار ميدهد. سال گذشته كشور حدود ۱۴۰–۱۵۰ ميليارد دلار در تجارت جهاني فعال بوده و صادرات و واردات داشته است.

تجارت خارجي سه پايه اصلي دارد: بانك، بيمه و حمل و نقل. در اين سه حوزه تحريم هستيم. اينكه بگوييم اين مانعي است كه ما نتوانستهايم تجارت كنيم، درست نيست اما به هر حال تجارت ما را تحتتأثير قرار ميدهد. سال گذشته كشور حدود ۱۴۰–۱۵۰ ميليارد دلار در تجارت جهاني فعال بوده و صادرات و واردات داشته است. بنابراين، در تحريم هم كار ميكنيم. همانطور كه گفتم، وقتي شما بانك، بيمه و حمل و نقل نداريد، مشكلات زيادي ايجاد ميشود. اگر به يك كمپاني اروپايي بگوييد كه در تجارت خارجي، بانك، بيمه و حمل و نقل نداري و در اين سه مورد تحريم هستي، ميگويد من كركره را پايين ميكشم و ميروم؛ اما در ايران همه دارند كار خود را انجام ميدهند. راهي است كه ياد گرفتهايم و طرف مقابلمان هم، مثل چين، با ما راه ميآيد.
امروز اگر تحريم از اقتصاد ايران برداشته شود، رابطه تجاري ايران و چين به طور خودكار به حدود ۶۰ ميليارد دلار خواهد رسيد، چون ميتوانيم نفت بفروشيم و از شركتهاي بزرگ و درجه يك در چين كه به سبب تحريم در حال حاضر به ما كالا نميفروشند، كالا بخريم. الان و در شرايط تحريمها با واسطهها و شركتهاي درجه دو كار ميكنيم كه هم هزينه را بالاتر ميبرد، هم كيفيت را پايين ميآورد و هم ما را محدودتر ميكند. اگر تحريم نباشد، ميتوانيم خيلي وسيعتر و آزادتر با چين تجارت كنيم. يك نكته اصولي وجود دارد كه نقطه ضعف تجارت خارجي ايران است و خيلي ربطي به تحريم ندارد. هر سال حدود ۵۵درصد از آنچه به عنوان صادرات غيرنفتي به دنيا ميفرستيم، محصولات مبتني بر نفت است؛ يعني گاز، ميعانات، پتروشيمي و فرآوردههاي نفتي. دو مساله وجود دارد؛ يكي اينكه اينها محصول نيستند و مواد خاماند. دوم اينكه بخش خصوصي در آن نقشي ندارد و همه چيز به دست شركتهاي حاكميتي است، به علاوه در سالهاي مختلف، بين ۲۲ تا ۲۸درصد صادرات غيرنفتي محصولات مبتني بر معدن است. اگر معدل آن را بگيريم، ميشود ۲۵درصد. پس ۸۰درصد صادرات كشور دست شركتهاي حاكميتي است. با اين تفاسير بخش خصوصي چقدر نقش موثر دارد كه بخواهد توصيهاي هم داشته باشد. در واقع در ۲۰درصد صادرات غيرنفتي ميتوانيم نقش داشته باشيم. متأسفانه در چين، اين ۲۰درصد باز هم كمتر است. يعني ۸۰درصد صادرات غيرنفتي ايران در دنيا، براساس نفت و معدن است. در چين اين رقم به ۹۲درصد ميرسد، چون خريدار عمده كالاهاي ايران، چين است، بنابراين در مورد چين، هر برنامهريزي كه قرار است انجام دهيم، تنها براي ۸درصد صادرات غيرنفتي است. با اين حال براي اين ۸درصد هم برنامهريزي ميكنيم.
براي آن ۹۲درصد هم پيشنهادهاي خود را به شركتهاي بزرگ، هلدينگها، سازمانهاي مسوول آنها مثل صندوقهاي بازنشستگي و سازمان توسعه و تجارت ميدهيم، چون در اين بخش قدرت عمل نداريم، ميتوانيم توصيه كنيم و مشورت بدهيم كه كسي هم گوش نميكند.